بازم ممنون امروز بعدازظهرم میبرمش دامپزشکی ببینم چی میگن
This is a discussion on کمک کنید . یک جوجه کلاغ در حال مرگ!!! within the آرشیو مشاوره بیماری های پرندگان forums, part of the مشاوره دامپزشکی category; بازم ممنون امروز بعدازظهرم میبرمش دامپزشکی ببینم چی میگن...
بازم ممنون امروز بعدازظهرم میبرمش دامپزشکی ببینم چی میگن
کاربر فعال
اگه پیش هم باشن امکان دعوا کردنشون زیاد میشه
وقتی دونخور شد میتونید ببریدش تو حیاط ولی تنهاش نذارید تا یواش یواش به محیط بیرون عادت کنه و پرواز یاد بگیره
سلام دوستان یه خبر خیلی بد جوجه کلاغم مرد![]()
چرا این اینا گیر من نمیاد کمکشون کنم.دلم پرنده حیوون میخواد.خب یکیم یهو بیافته رو جلو خونه ی من کمکش کنم دیگه
--- ادغام شد ---
ا مهتاب؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ چراا؟؟؟؟آخی بیچاره.بهت تسلیت میگم مهتاب جان غم بزرگی داری خدا صبرت بده
کاربر فعال
چرا؟؟؟
تسلیت!!
نمیدونم چرا !!!!!!ولی فک کنم چون از لونش افتاده پایین دندش شیکسته چون زیره شیکمش کمی کبود بود منم فک کردم رنگه پوستشه خیلی گناه داشت دیروز که مرد از صبحش همش صداش میومد تا بعدازظهر![]()
متاسفم دوست عزیز....
سعی کن زیاد خودت رو ناراحت نکنی شما تلاشتون رو کردین...
و این خودش خیلی با ارزشه
کاربر فعال
مدت ها بود که به سایت نیومده بودم . الان که اومدم و این پست رو دیدم خاطراتم زنده شد .
من به جوجه کلاغم آنتی بیوتیک دادم و حسابی سر حال شده بود . باهوش ترین پرنده ای بود که می شد تصورش رو کرد . انقدر کارهاش و رفتارش گویا بود که دقیقا حس می کردم مثل پرنده ی سندباد ( شیلا ) یه روزی آدم بوده .
اگه پشتمون رو بهش می کردیم صدامون می کرد و اگه محل نمی ذاشتیم می پرید می نشست رو سرمون !!! هر پنج دقیقه هم خوراکی می خواست . کنارمون می نشست و تلویزیون می دید . صداش که می کردیم میومد و می نشست رو دستمون . اصلا حالت تهاجمی نداشت . وقتی بوسش می کردیم کلی برامون لوس می شد . و نه فقط به چیزهای براق که به همه ی اشیا علاقه مند بود . شب ها که می ذاشتیم تو حموم بخوابه وقتی صبح میومدیم همه چیز رو برداشته بود انداخته بود زمین ( یه نمه زیان کار بود!) . و همه ی این اتفاقات در طول 1 ماه افتادن . وقتی کم کم شروع کرد به پرواز روزها می ذاشتیمش توی ایوون و وقتی که تو ایوون بود هم مرتب ما رو صدا می کرد . هم خوراکی می خواست و هم دلش نمی خواست تنها باشه . تا این که یه روز یه کلاغ اومد نشست پیشش و دو سه تا غار بهش کرد . کلاغ ما جواب نداد ولی عصرش کلی کلاغ اومدن دنبالش و تا ما بیایم واکنش نشون بدیم بردنش . روز آخر حس کرده بویدم که مریضیش دوباره برگشت خورده و قرار بود ببریمش دکتر . ولی دیگه برنگشت ! وقتی یادم میاد چه قدر بهمون عادت داشت به نظرم غیر ممکنه که زنده مونده باشه و دیگه بهمون سر نزده باشه . فکر می کنم مریضیش برگشت خورده بود و .... :( ولی با تمام وجود آرزو می کنم که زنده باشه .)
اما در مورد زاغی
من وقتی بچه بودم زاغی هم داشتم ( 2 سال ) . این پرنده هم فوق العاده است . روی دست و شونه تون می شینه ولی دوست نداره بهش دست بزنید و خواهان یک دوستی با فاصله با آدم هستش . برای خودش روی درخت های اطراف لونه درست می کنه ولی مرتب بهتون سر می زنه و خوردنی ها و اشیا رو با خودش می بره . از سر به سر گذاشتن با همه ی موجودات لذت می بره . از مرغ و خروس گرفته تا گربه و سگ !!!!! ( شجاعتش توی سر به سر گذاشتن با سگ و گربه آدم رو حیرت زده می کنه ) . همین که حیوون ها پشتشون رو بهش می کنن می ره و یه نوک بهشون می زنه و در می ره و این کار رو مرتبا تکرار می کنه و از عکس العمل حیوون دیگه لذت می بره . این رفتار هم مختص زاغی های اهلی نیست . تو طبیعت هم بار ها و بارها مشاهده می شه . ولی موضوع جالب تر این هستش که در عین حال که از سر به سر گذاشتن و نوعی تعامل با سایر حیوانات و همین طور انسان لذت می بره ، رفتاری شبیه به دلفین هم داره . به این معنی که نه تنها مرگ رو درک می کنه بلکه برای زندگی ارزش قائله و سعی می کنه زندگی دیگران رو نجات بده . من شخصا چند بار دیدم و از دیگران هم شنیدم که اگه مثلا ببینه گربه برای قمری ها و کبوترها کمین کرده در درجه ی اول با سر و صدا تلاش می کنه پرنده ها رو متوجه کنه و اگر متوجه نشن و ببینه که شکار نزدیکه ، شیرجه می زنه وسط پرنده ها و می پروندشون . و البته خودش هم دقیق از دم دهن گربه رد می شه . یه بار هم توی یه مستند حیات وحش نشون می داد که یه عقاب یه کلاغ رو شکار کرده بود و زاغی برای کمک به کلاغ به عقابه نوک می زد !!!!!!! یعنی جون خودش رو برای نجات سایر حیوانات به خطر می اندازه . از سوی دیگه در رابطه اش با آدم مثل روان شناس می مونه . اگه ببینه کسی ازش می ترسه دنبالش می کنه و نوکش می زنه . اگه بدونه که کسی ازش خوشش نمیاد یا اگه یه نفر دعواش کنه کشیک می کشه و در وقت مناسب تلافی می کنه ( در مورد زاغی ما با یک ضربه ی محکم روی نوک شست پا ! ) . اگه بدونه که دوستش دارید روی شونه تون می شینه و یه جورایی که انگار باهاتون داره حرف می زنه سر و صدا می کنه . ضمنا اگه بدونه که به چیزی علاقه دارید و از خراب شدن اون چیز ناراحت می شید دقیقا همون کار رو می کنه . مثلا موهای عروسک من رو می کند و جالب این که هر وقت می کند یه صدای کوچولو در میاوورد تا نگاهش کنم و ببینم کنده . همین که پا می شدم در می رفت ! خلاصه این که به نظر من جزء موجوداتی هست که باید روش تحقیق بشه .
سلام خسته نباشید.ببخشید یک سوال داشتم امیدوارم بتونید کمکم کنید.یک جوجه کلاغ حوالی خونه ما ظاهرا از روی درخت افتاده بود،الان هم داخل محوطه حیاط آوردمش تا ازش نگه داری کنم اما یک مشکلی داره نمیتونه روی پاهاش بایسته!!بنظرتون استخون پاش مشکلی داره؟کلا بگین چکار میتونم براش انجام بدم؟با تشکر
کاربر فعال
ازش یه عکس بذار