جناب آقای ناصر کرمی ، سردبیر بزرگوار خبرگزاری مستقل
محیط زیست ایران
با عرض سلام و ادب
امروز در سایت خبرگزری شما خبری منتشر شده بود با
عنوان " دره شوری مرد
سال محیط زیست ایران شد " . بعد هم توضیح داده شد بود که این
جایزه را "
بنیاد نجات پاسارگاد" به ایشان
اعطا کرده است . (
اینجا) من با جناب بیژن دره شوری آشنایی شخصی ندارم اما به قراری که از نوشته های دوستان مختلف و از
جمله نوشته های خود شما دریافته ام ، در کنار بزرگوارانی مانند اسکندر فیروز و اسماعیل کهرم ، بیژن دره شوری جزو فعال ترین و دلسوزترین و قدیمی ترین و موثرترین شخصیت های ماندگار در زمینهء دفاع از
محیط زیست ایران هستند . اصولا" تصور می کنم که کوشش های این سه مرد شریف در نگهبانی از طبیعت ایران به قدری ارزشمند بوده اند که می بایست سه
جایزه را به نام این بزرگان ساخت و سالیانه به کوشندگان دفاع و نگهبانی از
محیط زیست ایران داد . بنابراین ، اگر هزاران جایزهء دیگر هم به بیژن دره شوری و همهء زنان و مردان بنام و گمنامی که مانند وی هستند بدهیم یا بدهند ، باز کم است و در خور سعی و تلاشش
بوده است که به تعبیر حافظ : مستحق بودم اینها به زکاتم دادند
اما آنچه که بیش از خود این خبر برای من قابل تعمق و تامل است ، نام
اعطا کنندهء این
جایزه است که شما در خبرتان از آن به
عنوان "
بنیاد نجات
پاسارگاد " یاد کرده اید . قاعدتا" نه تنها برای من ، بلکه برای هر انسان خردمند و صاحب عقل و اندیشه ای ، این سئوال مطرح میشود که
بنیاد نجات
پاسارگاد چه مرجعی
هست که صلاحیت تشخیص " مرد
سال "
محیط زیست ایران را دارد؟ این
بنیاد در کجای دنیا مستقر است؟ هیئت امنایش چه کسانی هستند؟ اساسنامه اش را در کجا می توان خواند؟ نسخه ای از مرامنامه اش را در کجا می توان دید؟ دفترش کجاست؟ چه فعالیتهایی دارد؟ کارنامه اش را در کجا نوشته است؟ شرح سوابق تاسیس و فعالیت هایش در کجا منتشر شده است؟ چه کسانی عضو آن هستند؟ هیئت داورانی که جوایزش را به مردها و یا زنهای
سال ایران می بخشند ، چه کسانی هستند؟ مدیرش کیست؟ معاون این بنیاد چه کسی هست؟ هیئت مدیره و مدیر و معاونش توسط چه کسانی و چگونه انتخاب میشوند؟ نشانی اش کجاست؟ شمارهء تلفنش چیست؟
اگر خبرگزاری مستقل
محیط زیست ایران جواب این سئوالها را می داند ، قاعدتا" می بایست در متن خبرش ، بجای پرداختن به شرح حال بیژن دره شوری ، و یا لااقل در کنار پرداختن به شرح حال بیژن دره شوری ، اندکی هم دربارهء خود آن
جایزه و
بنیاد نجات
پاسارگاد توضیح می داد تا خوانندگان خبرگزاری مستقل
محیط زیست ایران متوجه وزن و اعتبار و اندازهء آن
بنیاد و طبیعتا" ارزشمندی
جایزه اش بشوند و بدانند که مرجع تعیین کنندهء "مرد
سال محیط زیست ایران " بالاخره چه کسی هست؟ اما اگر خبرگزاری مستقل
محیط زیست ایران
خودش هم نمی داند که این "
بنیاد نجات پسارگاد " چه
هست و چیست و کجاست و هیچ اطلاعی هم دربارهء آن ندارد ، پس چگونه این خبر را با این شرح و تفاصیل و توضیحات مفصل منتشر کرده است؟ وظیفهء یک خبرگزاری قبل از انتشار هر خبری ، اطلاع از صحت و سقم آن خبر
هست . مثلا" اگر همین فردا ایمیلی به دست شما برسد که در آن نوشته باشد "
بنیاد نجات عالی قاپو اسکندر فیروز را به
عنوان مرد
سال محیط زیست ایران معرفی کرد " آیا خبرگزاری
محیط زیست ایران این مطلب را نیز به همین شکل و با همین
عنوان ، و به
عنوان یک خبر مهم منتشر می کند؟ پس تکلیف " تشخیص صحت و ارزش و اعتبار خبر" چه میشود؟ واقعا" کسی در خبرگزاری مستقل
محیط زیست ایران از
خودش نپرسید که این
بنیاد پاسارگاد دیگر چه جور مرجع و
تشکیلاتی هست و اصلا" چه
هست و کجا هست؟
تا آنجایی که بنده می دانم
بنیاد نجات
پاسارگاد مطلقا" وجود خارجی ندارد . تمام این
بنیاد در یک عدد وبسایت کپی کار خلاصه میشود که تازه در آنجا هم اسمش نه
بنیاد پاسارگاد بلکه " کمیته نجات پاسارگاد" است . (
اینجا) در همان سایت کذایی هم کوچکترین توضیح و معرفی و شرح حالی از این
بنیاد نمی بینید و آن سایت اصلا" بخش " دربارهء ما" ندارد . این کمیته - یا
بنیاد و یا هر اسم دیگری که روی آن بگذاریم - هیچ آدرس و نشانی و تلفنی هم ندارد .
بنیاد پاسارگاد حتی یک عدد ایمیل هم ندارد .
بنیاد پاسارگاد زاییدهء تخیلات یک زن و شوهر محترم است که در آمریکا ساکن هستند و مشغول به انجام کارهایی هستند که به نظر بنده همه چیز شبیه هستند جز فعالیت های انسانی و
محیط زیستی . این زن و شوهر، دو جوان را - یکی در تهران و دیگری در اصفهان - از طریق تماسهای اینترنتی جذب خود کرده اند و به انجام اعمالی می پردازند که فعلا" علاقه ای به افشایشان ندارم
بنابراین ،
بنیاد نجات
پاسارگاد ، همانگونه که عرض کردم ، مطلقا" وجود خارجی ندارد و در حد یک وبسایت بی نام و نشان و کپی کار مطلب دزد سیاسی و باستانگرا و نژادگرای بی محتواست . طرح اعطای جایزهء " مرد
سال " نیز صرفا" جهت معروف شدن و کسب اعتبار برای آن
بنیاد خیالی طراحی و برنامه ریزی شده است و بیشتر از آنکه باعث قدرشناسی و معرفی چهره های شریف و موجه و شناخته شده ای مانند بیژن دره شوری شود ، باعث مطرح شدن اسم آن
بنیاد خیالی و کسب اعتبار برای آن زن و شوهر مقیم آمریکا و نیز دو جوانی می گردد که به
عنوان تبلیغاتچی های آنها در تهران و اصفهان فعالیتهای اینترنتی خاصی می کنند . انتشار بی مطالعه و بدون پیگیری خبرهایی از این قبیل ، می تواند به اعتبار خبرگزاری مستقل
محیط زیست ایران و دیگر رسانه های معقول و خوشنام کشور ما به شدت آسیب وارد کند و این چیزیست که نه بنده و نه شما مایل به دیدنش نیستیم . امیدوارم که این توضیحات را عینا" در سایت خبرگزاری مستقل
محیط زیست ایران منتشر کنید تا حساب پاک انسانهای خوب و زحمتکش و سبز اندیش و خردمند دلسوخته و شریف و بی ادعایی مانند شما و سایر عزیزانمان در خبرگزاری مستقل
محیط زیست ایران ، به نام بنیادهای دروغین و
جعلی و بی نام و بی نشانی مانند "
بنیاد نجات پاسارگاد" آلوده نگردد . امیدوارم سایر دوستداران
محیط زیست ایران نیز با این توضیحاتی که عرض کرده ام خودشان متوجه حقیقت شده باشند چرا که العاقل یکفی الاشاره ، و متولیان امام زداهء جدید التاسیس "
بنیاد نجات
پاسارگاد " نیز دکان خود را ببندند و دست از سر اسم
محیط زیست بدبخت ایران بردارند و جهت کسب رزق و روزی شان به سراغ شغل دیگری بروند . در غیر اینصورت ، مجبور میشوم برخی ملاحظات را به کناری بگذارم و آنچه را که دربارهء این
بنیاد جعلی و خیالی می دانم ، و قلبا" علاقه ای هم به گفتنشان ندارم ، را به صراحت هر چه تمامتر در سایت خودم - روزنامه نگار آزاد - بنویسم و منتشر کنم
زنده باشید
عبداللطیف عبادی