هه هه هه هه,خیلی باحال بود,ایول کلی خندیدم,باورتون میشه؟؟!!طرف دوستش داره بهم نگاه میکنه,میزنه بهش میگه تو چشاش نگاه نکن گربه های مشکلی جنن!خوشم میاد با چه اطمینانی حرف میزنه...ای بودین اونجا من نمیدونستم بخندم یا گریه کنم
همون لحظه یه میو کردم,تا 6متر پریدن هوا مثل اینکه واقعا باور داشتن من جنمd:
حالا اینکه خوبه...یه روز داشتم واسه خودم تو کوچه خیابون دنبال غذا میگشتم,همینجور که داشتم میرفتم ناگهان...ناگهان...نگاهان... صدای آژیر بنفش دختر بچه ای پرده ی مبارک گوشه منو رسما از بین برد,پودرش کرد!
دختر بچه هی جیغ میزد و میگفت:مامااااااان مامااااااااان گودزیلا,سیاهههههه,اااااااا ااا,ماماااااان
مامانش میاد دستشو میکشه میگه بیا کنار دخترم نترس از این
گربه ها زیاد هست فقط سعی کن ازشون دور باشی!
هیچی دیگه,همینم مونده بود فقط,دیگه کم کم داشت باورم میشد نکنه من جنی,هیولایی,زامبی چیزی هستم!
خلاصه...زندگی ما هم اینجوری,درسته سخته,درسته خیلی از آدما اینجوری ان اما خیلیاشون هم واقعا مهربونن,مثل همین 1 ساعت پیش که یه آدم خیلی مهربون و دوست داشتنی یکم غذا برای خوردن بهم دادن,دستش واقعا درد نکنه,ما
گربه ها به همون یکم هم قانعیم...
PersianPet Forum - www.mypet.ir
http://persianpet.org/forum/thread120244-6.html#ixzz2zdxVjvN1
Under Creative Commons License:
Attribution
Follow us:
@persianpet on Twitter |
mypersianpet on Facebook