ايرن: در کوران داستان مشروطه، محمد علي شاه سربازان سيلاخوري و ممقاني را در باغ شاه براي سرکوب مشروطه خواهان استقرار داده بود.




سربازان گرسنه که ماه ها مواجبي دريافت ننموده بودند درختان باغ شاه را قطع کرده و با انها ديزي بار گذاشته و يا به هيزم شکنان مي فروختند. عده اي از درباريان که با امير بهادر وزير جنگ دشمني داشتند اين ماجرا را به گوش مبارک قبله عالم رسانيدند و آن جناب هم به حسين پاشا خان امير بهادر پيام رسانيد که چه مي کنند اين سربازهاي پدرسوخته. امير بهادر به محمد علي شاه پاسخ داد که در شرايط فعلي يا درخت، يا سرباز!

مسافراني که در دو، سه سال گذشته از جاده چالوس عبور نموده اند دقيقا در دو سوي تونل کندوان و در مرز استان هاي تهران و مازندران شايد عدسي و آشي را ميل نموده باشند که با هيزم طبخ گرديده است.


ولي چه هيزمي! درختان بيد کهنسال که پوشش حاشيه رودخانه هاي کرج و چالوس را تشکيل داده و بجز پوشش گياهي ، مانعي درفرسايش بستر و کرانه هاي رود بوده و بگونه اي پالاينده هاي طبيعي آبي مي بودند که پساب ويلا ها و رستوران ها آن را آلوده بود ، بي ظابطه قطع گرديده و دربرابر چشم همگان و بويژه مديران محترم محيط زيست و منابع طبيعي در دو سوي تونل کندوان به اخگر هاي اتش سپرده مي شوند. و اين تازه اول ماجرا مي باشد ... کاين همه از نتايج سحر است ! بگذريم که سوخت شومينه هاي ويلا ها ، از همين پوشش تنک و فقير و بلاکشيده حاشيه رودهاي کرج و چالوس تامين مي گرديد. بسياري از طبيعت گردان تهراني بويژه در روزهاي تعطيل به هنگام اطراق و چادرزني در کنار رودکرج براي خاطر دل خود درختان بيد را قطع و مي سوزانند و هر روز اين پوشش ارزشمند گياهي به قهقرا مي رود.
و اما در روزهاي گذشته بلاي ديگر اين بار بر پوشش درختان توسکاي قشلاقي رود چالوس نازل گرديد. تخريب پوشش جنگلي اطراف رود چالوس و تراشيدن کوه و سرازير گشتن دوغاب خاک بر اين رود و دست اندازي به کرانه هاي ان براي ساخت و ساز کم نبود ، اينبار به ظاهر نياز به سوخت تيشه به ريشه بيشه هاي توسکاي قشلاقي کرانه هاي رود چالوس زده است. از قديم و بويژه در مرزن آباد در نواحي که عرض دره رود چالوس اجازه مي داد حاشيه رودچالوس بزير کشت برنج برده مي شد ولي در کنار کوه هاي پوشيده از درخت زربين سوزني برگ که يگانه مي باشد در کنار رودخانه چالوس پوششي از درختان کهنسال توسکاي قشلاقي وجود داشت.
به هر دليل ، اکنون سرعت قطع اين بيشه زار فزوني عجيبي يافته است. تک تک درختان در حال قطع مي باشند و اين در حالي است که ندايي و کلامي از منابع طبيعي شنيده نمي شود و ديده حقيقت بين و ژرف انديش کارشناسان آن سازمان محترم اين بار نابينا گشته است. هنوز معلوم نيست چه زماني هماي سعادت تغييرات اقليمي سايه خود را بر اين بيشه زار مي گستراند و حريق اين بيشه زاران را خاکستر نموده و کار ويلا سازان را راحت مي نمايد. اين هماي سعادت نيست بلکه ققنوسي است خاکستر نشين .
براي نجات پوشش بيشه زار کنار رودخانه اي توسکاي قشلاقي چالوس نمي توان دل به منابع طبيعي مازندران بست. خواب غفلت و مصلحت انديشي وه که چه شيرين است !ولي ايکاش لا اقل در مسير رود کرج بويژه منتهي به سد کرج اقدامي براي احياي پوشش بيد و نيزار کنار رودخانه اي صورت پذيرد. با استفاده از قلمه مي توان به آساني در مدت چند سال بيدستان هاي کنار رود کرج را احيا نمود که نياز به بذل تخصص و هزينه بودجه کلاني نمي باشد.
افسوس و صد افسوس که گوش شنوايي يافت نمي شود و کماکان در اسفندماه بره کشان دوستاني که گوشه چشمي به توليد کنندگان انبوه سوزني برگان دارند شروع مي شود. تنها مي توان اميد داشت که دوست داران واقعي محيط زيست ، و نه نهاد هاي غير دولتي آن کاره که براي حلال کردن بودجه ايجاد گرديده اند ، با غرص قلمه هاي بيد در حاشيه رود کرج کاري نمايند کارستان.

Original thread: يا سرباز يا درخت!, Author: amirhmf, Site: تالار گفتگوی پرشین پت(مای پت)