این روزها بیشتر دل تنگ چه چیزی هستید؟
خب دلتنگ خیلی چیزها هستم. بخصوص آدمی مثل من كه تنها هم زندگی میكند این جور مسائل را خیلی بهتر درك میكند. البته تنهایی هم مزایا دارد و هم معایب. در هر حال من هم برای خودم دلتنگیهایی دارم.
در حرفه بازیگری دلتنگ چه چیزی هستید؟
دلتنگ كاری هستم كه بتوانم آن را با عشق انجام دهم. چون كار هنری، كاری است كه با روح آدمها سر و كار دارد و به قول معروف كاری كه از دل برآید لاجرم بر دل هم مینشیند. بنابراین خیلی دلم میخواهد بتوانم كارم را با عشق انجام دهم.
یعنی الان دارید از سر عادت و بیعلاقگی كار میكنید؟
شاید. متاسفانه كارهایی كه امروزه تولید میشوند، بیشتر آثاری هستند كه صرفا برای سرگرمی ساخته میشوند و مساله خاصی را مطرح نمیكنند و بعضا دنیایی را نشان میدهند كه با دنیای امروزی فاصله زیادی دارد، برای همین خیلی نمیشود با انرژی و از سر عشق و علاقه كار كرد و با این اوضاع قطعا شاهد نتیجه خوبی هم نیستیم و این گونه كار كردن حالا دیگر باب شده است و قبح این كار از بین رفته است.
یادم هست اوایل كارم اگر كسی نقشی را دوست نداشت و با عقایدش یكسان نبود هرگز آن را نمیپذیرفت، ولی الان آنها در كارهایی ظاهر میشوند كه 180 درجه با عقایدشان فاصله دارد و انجام این كار برایشان خیلی عادی به نظر میآید.
آقای ناصرنصیر با توجه به این شرایط چرا نمینویسید؟ شاید از این طریق حداقل بتوانید به خواستههایتان برسید.
من از ابتدا هم خیلی نویسنده نبودم و فقط گاهی تیپهایی را كه به نوعی در ذهنم بودند را خلق میكردم و حالا هم خیلی وابسته به این كار نیستم.
چرا طی این سالها پراكنده كار كردید. البته بعد از بازی در سه كار 90 شبی یعنی جنگ 77، ببخشید شما و پلاك 14 میتوانستید تبدیل به یك بازیگر كمدی شوید.
چند علت داشت؛ اول این كه از سال 77 تا اواخر سال 78 به دلیل بازی در این سه كار 90 شبی و پیدرپی، فشار زیادی از لحاظ روحی و جسمی به من وارد شد. هر شب حدود 40 دقیقه برنامه روی آنتن، فرسوده و خستهام كرده بود. بخصوص این كه مسوولیتهای مختلفی هم داشتم. از طرفی دیگر احساس میكردم این حضور مداوم باعث نخنما و تكراری شدنم پیش مخاطب شده است. ضمن این كه حدود 2 سال هم در تلویزیون دیده نشدم. هم به خاطر سفر و هم به دلیل اجرا و بازیام در شبكه جهانی جامجم. به هر حال به دلیل تمامی این مسائل حضورم مدتی در شبكههای ملی كمرنگتر بود.
خودتان مایل بودید كه این اتفاق بیفتد؟
ببینید من همیشه دوست دارم كار كنم، اما دوست ندارم به هر قیمتی این كار را انجام بدهم. پیشنهاداتی كه در مورد شبكههای سراسری بود را دوست نداشتم چون چیزی در قصههای آن وجود نداشت كه مرا وسوسه كند و به قول معروف قلقلكم بدهد.
به نظر خودتان، بازیگر خوششانسی هستید؟
نمیدانم. حداقل میتوانم بگویم كه از كارنامه هنریام راضی نیستم و تنها 10 درصد از كارهایم را دوست دارم و فكر میكنم كه قابل دفاع هستند. بنابراین خیلی هم خوششانس نیستم.
با توجه به این كه طی این سالها بیشتر در آثار طنز ظاهر شدهاید، طنز امروز را چگونه میبینید و چه تعریفی از آن دارید؟
فقط میتوانم بگویم طنز امروز، طنز بیماری است و بیشتر جنبه سرگرمی پیدا كرده است تا این كه حرفی برای گفتن داشته باشد و نباید صرفا به خاطر خنداندن مردم هر كاری كرد. ضمن این كه طنز فرمایشی هیچوقت جواب نمیدهد.
منظورتان از طنز فرمایشی چیست؟
از طرفی طنز را به تهیهكنندگان و كارگردانان تحمیل میكنند و از طرف دیگر آزادی عمل را از آنها میگیرند. بنابراین در این شرایط شاهد نتیجه موفقی نخواهیم بود. ضمن این كه متاسفانه طی این سالها كاری برای افزایش سطح سلیقه مردم هم نكردهایم.
خب بهتر است برویم سراغ مجموعه سه، پنج، دو، چه شد كه بازیگر این سریال شدید؟
موضوعش را دوست داشتم. چون فوتبال موضوعی است كه هم طرفداران جوان بسیاری دارد و هم چالش برانگیز است و پدیدهای است كه میتواند در معنای مثبتاش تاثیرگذار باشد.
چند قسمت از فیلمنامه در ابتدا آماده بود؟
9 قسمت از فیلمنامه نوشته شده و آماده بود و بقیه در طول كار نوشته شد، اما طرح كامل تا آخر مشخص بود.
آیا به این مساله فكر كردید كه ممكن است جامعه فوتبال نسبت به این كار معترض شوند؟
بله، این مساله از ذهنم گذشت، ولی روی تصمیمم برای پذیرش این كار تاثیری نداشت. سه، پنج، دو مسائل روز جامعه فوتبال را به تصویر كشیده است و شاید درد خیلی از آدمهای جامعه فوتبال باشد و افرادی كه نسبت به این
سریال معترض شدهاند یا خیلی شخصی برخورد كردهاند یا خودشان در حاشیه فوتبال هستند.
نقش فرخ را چقدر دوست داشتید و تا چه حد توانستید با او ارتباط برقرار كنید؟
شخصیت
فرخ را دوست داشتم و به نظرم جای پرداخت بیشتری داشت. ضمن این كه حال و هوای خود كار برایم خیلی جذاب و هیجانانگیز بود.
به هر حال در هر كاری شخصیتهای آن براساس قصه، كمرنگ و پررنگ میشوند و حالا دیگر به این مساله عادت كردهام.
آقای ناصر نصیر چرا در اكثر كارهایتان نقش آدمهای ساده با روحیاتی كودكانه را ایفا میكنید؟ مثلا در سكانس دعوای سوری با فوتبالیست جوان در كلانتری، فرخ دائم منتظر امضا گرفتن از آن فوتبالیست بود؟
به نظرم پاسخ این سوال را نویسنده این كار باید بدهد.
فرخ اصلا آدم بیخیالی نیست و اتفاقا یك جاهایی وارد توطئه هم میشود و دعوا هم میكند، البته اگر به نفعش باشد. به هر حال اینگونه بازی كردن خواسته كارگردان و نویسنده بوده است.
به نظرتان بزرگترین حسن سریال سه، پنج، دو چیست؟
عوامل پشت صحنه این سریال، آدمهایی هستند كه سالهاست با یكدیگر كار میكنند و پس از این همه سال، خیلی خوب حرف هم را میفهمند و درك میكنند برای همین سرعت كار هم بالا میرود و
بازیگر انتظار كمتری در پشت صحنه میكشد كه این مساله برای من بزرگترین حسن است.
فكر نمیكنید طنز سریال سه، پنج، دو تا حدی به سمت طنز فانتزی كشیده شده است؟ مثلا آن هم رسیدن به 30 میلیارد پول برای یك خانواده طبقه متوسط خیلی باوركردنی نیست.
بله باور كردنی نیست، اما غیرممكن هم نیست. اتفاقا ما میخواستیم نشان بدهیم خانواده متوسطی كه یك شبه به این همه ثروت میرسد بعدها دچار چه مشكلاتی میشود و این تغییر فاحش چه مسائلی را برایشان رقم میزند. بنابراین اساس قصه بر مبنای همین ثروت، شكل گرفته است.
برای رسیدن به نقش فرخ، رامین ناصرنصیر به تنهایی چقدر نقش دارد و چقدر تلاش كرده است؟
نمیدانم. سوال سختی پرسیدید. میتوانم بگویم در نوع بازی كردن هم سعی كردم روی حرف زدن و رفتار
فرخ دقت كنم و او را از این جهت خاص نشان دهم البته در مقایسه با سایر شخصیتهای این قصه.
دنیای شخصی خودتان چقدر با فوتبال گره خورده است؟
خیلی كم. خیلی اهل فوتبال به آن معنا كه طرفدار تیم خاص باشم یا بازیهای لیگ را دنبال كنم نیستم، ولی بازیهای جام جهانی را دوست دارم، چون به نوعی صحنه رقابتهای بینالمللی است و از این نظر برایم جذاب است.
آیا بازی در این سریال روی علاقه شما نسبت به این رشته ورزشی، تاثیری هم داشته؟
بله، طبیعتا حالا این اتفاق برایم افتاده است و با قوانین خاص فوتبال آشنا شدهام و خیلی راحتتر میتوانم بازیهای فوتبال را درك كنم.
شما برای بچهها هم كار میكنید. از جمله كارهایتان در این زمینه میتوان به مجموعه مزرعه بیبی گندم اشاره كرد. فكر میكنید روزی بتوانید به عنوان كارگردان یك مجموعه موفق كودك معرفی شوید؟
خیر. چون من اصلا اشرافی روی كار اجرا برای كودكان ندارم و تنها برای این مخاطبان خاص، كار نمایشی انجام میدهم، اما اساسا دنیای بچهها را دوست دارم و صداقت آنها برایم ستودنی است.
با دنیای كودكی خودتان چقدر فاصله گرفتهاید؟
هم گرفتهام و هم نگرفتهام. گاهی اوقات متوجه سن و سالم نیستم و كارهایی كه انجام میدهم كه برای دیگران تعجببرانگیز است. به هر حال از حال كودك درونم باخبر هستم و خیلی با او غریبه نیستم.
كدامیك از نقشهایی را كه تا به حال بازی كردهاید به شخصیت واقعی رامین ناصرنصیر شباهت بیشتری داشته است؟
برای پاسخ به این سوال باید 16 سال فعالیت هنریام را مرور كنم. البته به طور اخص نمیتوانم
نقش خاصی را نام ببرم، اما میتوانم بگویم نقشهایی را كه در سریالهای خانم برومند بازی كردهام را بسیار دوست دارم، چون برایم خیلی ملموس و واقعی بودهاند و با تمام وجودم حسشان كردهام و حتی با آنها زندگی كردهام.
راستی چرا در سینما بازی نمیكنید؟
واقعیت این است كه در سینما هم دقیقا همه پیشنهادات كمدی بوده است، ولی به نظرم جریان كمدی چند سال اخیر در سینما بسیار اسفبارتر از تلویزیون است و حتی معتقدم تلهفیلمهای تلویزیونی به مراتب از خیلی كارهای سینمایی كه به من پیشنهاد میشود بهتر است. حتی از خواندن بعضی از فیلمنامههای سینمایی كه به من پیشنهاد میشود خجالت میكشیدم و با خودم فكر میكردم كه چگونه یك نفر میتواند خودش را متقاعد كند جلوی دوربین برود و این جملات را بگوید.