علاقه ندارم نقش مادرهای کلیشه ای را بازی کنم
پخش هر شب مجموعههای تلویزیونی چند سالی است در تلویزیون باب شده است. سال گذشته
مجموعه «فاصلهها» روی آنتن شبکه سوم سیما بود و امسال هم
مجموعه «نابرده رنج». «مینا جعفرزاده» که نقش مادر
«اسد پنبه» را در این
مجموعه ایفا میکند درباره این شخصیت میگوید: برای پذیرش این نقش، ابتدا فیلم نامه برایم اهمیت داشت، کارگردانی
«علیرضا بذرافشان» را قبول دارم و در مرحله بعد
مجموعه عوامل سازنده کار هم خوب و حرفه ای بودند.
بازیگر فیلمهای سینمایی
دختری با کفشهای کتانی، خدا نزدیک است، اخراجیها یک و 2، یک وجب از آسمان، دلداده، چشمک، چارچنگولی، کیفر و
چراغ قرمز که فیلم آماده اکران
«پیتزا مخلوط» و
مجموعه در نوبت پخش
«شوق پرواز» را در کارنامه خود دارد، ادعا میکند که علاقه ندارد نقش مادرهای کلیشه ای و تکراری را بازی کند و میگوید: علاقه مند به ایفای نقش منفی هستم اما متأسفانه این اتفاق نمیافتد و کارگردانها نقش منفی را به من نمیسپارند.
«مینا جعفرزاده» با
مجموعه روتین شبانه
«نابرده رنج» میهمان جعبه جادویی است؛
مجموعه ای که هر شب ساعت 23 روانه آنتن شبکه سوم سیما میشود و تاکنون مخاطبان زیادی را پای تلویزیون کشانده است، با او درباره بازی اش در این
مجموعه گفت و گویی داشتیم که با هم میخوانیم.
قبل از این که به سراغ مجموعه «نابرده رنج» و بازیتان برویم بفرمایید چه کارهای سینمایی و تلویزیونی پخش نشده ای دارید؟
مجموعه «شوق پرواز» یدا... صمدی را در نوبت پخش دارم و در این
مجموعه نقش مادر شهید بابایی را بازی کردم. برای رسیدن به نقش، دیداری حضوری با مادر شهید داشتم و سؤالهایی از او پرسیدم و طرز لباس پوشیدن و صحبت کردن او را دیدم و الهامهایی از این مادر شهید بزرگوار گرفتم. بقیه کار نیز به فیلم نامه و راهنمایی کارگردان و آن برداشتی برمیگشت که برای ایفای نقش در نظر گرفتم. خدا را شکر بخشی از قسمتهای گرفته شده این
مجموعه را خانواده شهید بابایی دیدند و رضایت داشتند. هم چنین فیلم سینمایی «پیتزا مخلوط» را هم در نوبت اکران دارم.
شما تجربه طولانی در عرصه بازیگری دارید و تاکنون در فیلمهای سینمایی هم چون «دختری با کفشهای کتانی»، «کیفر» و «چراغ قرمز» بازی کرده اید. با این اوصاف باید وسواس زیادی برای ادامه کارتان داشته باشید. چه شد که حضور در مجموعه «نابرده رنج» را پذیرفتید؟
برای پذیرش این نقش ابتدا فیلم نامه برایم اهمیت داشت، هم چنین کارگردانی «علیرضا بذرافشان» را قبول دارم چون در گذشته کارهایش را دیده بودم. در مرحله بعدی
مجموعه عوامل سازنده کار هم خوب و حرفه ای بودند، بنابراین بازی در نقش مادر «اسد» را پذیرفتم.
تصور نمیکردم کار این گونه خوب درآید
مجموعه «نابرده رنج» نگاهی خاص و تازه به دهه 60 و دوران جنگ دارد؛ برای بازی در این نقش در هنگام مطالعه فیلم نامه چه ویژگی برایتان اهمیت داشت؟
در ابتدا تصور نمیکردم کار این گونه خوب از کار درآید. وقتی فیلم نامه را مطالعه کردم خیلی برایم جذاب بود. نقش پسرم را «کامبیز دیرباز» بازی کرد که رویاهایی در سر میپروراند و برای رسیدن به آمال و آرزوهایش دست به کارهایی عجیب زد که شاهد بودید. شخصیت مادر «اسد» برایم جالب و جذاب بود و به نقش علاقه داشتم.
مشتاقم نقش منفی بازی کنم
برای این که نقش مادر کلیشه ای را بازی نکنید چه تفاوتهایی ایجاد کردید؟
ابتدا باید بگویم که علاقه ندارم که نقش مادرهای کلیشه ای و تکراری را بازی کنم و مشتاق هستم که نقش منفی ایفا کنم، یعنی دوست دارم نقش منفی بازی کنم متأسفانه این اتفاق نمیافتد و کارگردانها نقش منفی را به من نمیسپارند و دلیلش را نمیدانم. البته برخی میگویند که به چهره ام نمیآید که این گونه نقشها را بازی کنم، ولی نقش مادری را که حرفش برو دارد، تصمیم گیرنده است و همه از او حرف شنوی دارند، خیلی بازی کرده ام. در
مجموعه «نابرده رنج» هم نقش مادری را بازی کردم که فرزند دختر و پسر دارد و تا حدودی ویژگیهایی که اشاره کردم در این شخصیت وجود داشت، به طور مثال در سکانسی دیدید که برای دور کردن پسرم «اسد» از منوچهر (
سیاوش تهمورث) با منوچهر جنگ و دعوا داشتم تا به اسد نزدیک نشود. تفاوتهایی در این نقش با دیگر نقشهایم وجود داشت که امیدوارم در بازی ام دیده شده باشد.
تطبیق دادن مادر دهه 60 با مادر کنونی
اشاره به «اسد» پسر ناخلف خود کردید که بی سر و سامان است. ابتدا کج روی میکند و زندان میافتد و سپس پی وصیت پدر سر از جبهه در میآورد تا یک شبه ره صد ساله را طی کند
نقش مادر دهه شصتی را بازی کردم که هم سن و سال خودم است ولی اکنون با پیشرفت فناوری و تغییر خصوصیات اخلاقی مادرهای کنونی، تطبیق دادن ویژگی مادر دهه 60 با مادر کنونی اندکی برایم سخت بود ولی باید نقش را در میآوردم؛ مادری که دختر، پسر و شوهری دارد که سالهاست فلج است و هیچ کارآیی ندارد. او مادری است که با صبوری مشکل شوهرش را تحمل میکند و با این که پسرش «اسد» را دوست دارد او را تنبیه میکند، اما از سوی دیگر به دلیل علاقه اش، به او کمک میکند. هم چنین او علاقه دارد دخترش را سر و سامان دهد و فرزندانش از او حرف شنوی دارند. متأسفانه فرزندان کنونی این گونه نیستند و تصمیم گیرنده خودشان هستند.
راهی برای سر به راه شدن «اسد»
نکته دیگر درباره نقش شما این است که چرا با وجود این که مادر میداند گنج پدری را که «اسد» در پی آن است خطرهایی برایش به همراه دارد اما او را ترغیب میکند در پی گنج برود؟
اکنون والدین تمایل ندارند که فرزندشان به خدمت سربازی برود ولی در گذشته والدین مقید بودند فرزندشان حتما دوره سربازی را طی کند. من خودم فرزند پسر ندارم اما اگر داشتم صددرصد راغب بودم که پسرم به خدمت سربازی برود تا سختیها را تحمل کند و مرد شود. در این
مجموعه هم مادر «اسد» فکر میکند تنها راه سر به راه شدن پسرش رفتن وی به جبهه است. این مادر دارای اعتقادهای مذهبی است و معتقد است پسرش باید به جبهه برود تا اگر زنده ماند سر به راه شود و اگر هم شهید شد از این همه شر و شوری که برای خودش درست کرده بود نجات یابد.
مقابل دوربین میروم خودم نیستم
خانم «جعفرزاده» بازی شما در نقش مادری دلسوز، مهربان و صبور خیلی خوب درآمده است. به طور مثال در سکانسی که پدر «اسد» (فضلعلی) فوت کرده و «عماد» گوسفندی برای قربانی میآورد و مادر به «مرضیه» میگوید که به «اسد» بگو مال حرام را از منزلم بیرون ببرد، خود نیز روی پلهها ایستاده است و بازی با نگاه دارد و با نگاه حرف خود را به «اسد» منتقل میکند
خیلی ممنون. کارگردان «علیرضا بذرافشان» خصوصیاتی در کارش داشت و بخشش در کارش نبود، خود من نیز خصوصیات اخلاقی دارم و هنگامیکه مقابل دوربین میروم خودم نیستم و در قالب آن نقش میروم و حتی به اعضای خانواده ام میگویم تماسی با من نگیرند. کارگردان کمک زیادی برای رسیدن به نقش میکرد و علاوه بر آن وقتی در قالب نقش بروم خیلی سریع آن را درک میکنم. میتوانم بگویم در ارائه نقش 50 درصد مربوط به کارگردان و 50 درصد درک و توانایی خودم دخیل بود.
«علیرضا بذرافشان» را در زمینه مجموعه سازی در گونه دفاع مقدس چگونه دیدید؟
ما در صحنههای جنگی بازی نداشتیم ولی از شخصیت «اسد» مشخص بود که اگر جبهه هم برود همان آش و همان کاسه است و بهتر از این نمیشود و چون هدفش دستیابی به پول و رسیدن به گنج است او بیشتر متمرکز آن است و به جنگ و سختی آن فکر نمیکند. آقای «بذرافشان» هم در این چند قسمتی که از پخش
مجموعه میگذرد، موفق عمل کرده است.
سالها از دفاع مقدس میگذرد و سیاست گذاران سیما و تولیدکنندگان همچنان با نگاههای جدیدی از زوایای مختلف در این گونه فعالیت و آثار مختلفی را تولید میکنند، بفرمایید پرداختن به فضای دفاع مقدس چه تأثیری روی مخاطب میگذارد؟
من در گذشته در این گونه، نقشهای زیادی را بازی کرده ام. افتخار میکنم که سیاست گذاران سیما این مسئله را جدی گرفته اند و با اعتقاد، به بحث جنگ میپردازند. من خودم نیز خیلی به این مسئله مقیدم که باید آثار زیادی در این رابطه ساخته شود. یک مرتبه برای بازی در نقشی باید به جنوب کشور میرفتم هنگامیکه سوار تاکسی شدم تا به محل فیلم برداری برسم اشک از دیدگانم جاری شد. خرمشهر را که دیدم نمیتوانستم جلوی اشک چشمانم را بگیرم در دلم گفتم که به طور حتم راننده تصور میکند که با خانواده ام درگیر شده ام که این گونه اشک میریزم. من به رشادتهای رزمندگان اسلام افتخار میکنم. تلاش جوانان کشورم در آن برهه از زمان برایم قابل احترام است.
چه قدر با این نقش همذات پنداری کردید؛ نقش مادری که نمونه عینی آن به وفور در جامعه و پیرامونمان دیده میشود؟
بسیار زیاد، در اطراف خودم نمونه مادر «اسد» را دیده ام. پسر دایی ام از شهدای اسلام است.
کار بلدی بازیگران پیشکسوت
از بازیگران مقابلتان بگویید. در این کار شما هم در کنار بازیگران با تجربه ای مثل ثریا قاسمیو سیاوش تهمورث بازی کردید و هم با بازیگران جوانی مانند سحر دولتشاهی، میلاد کی مرام و کامبیز دیرباز بازی داشتید. گردهم آمدن نسلهای مختلف در کنار هم چقدر برایتان جذاب بود و چقدر حسن کار محسوب میشود؟
بازیگران جوان
مجموعه بازی خوبی ارائه دادند و پیشکسوتها هم کاربلد هستند. «کامبیز دیرباز»، «سحر دولتشاهی» و دیگر بازیگران جوان
مجموعه حرف شنو و با اخلاق بودند. قبل از گرفتن هر پلانی ما دورخوانی داشتیم و دیالوگها را با یکدیگر میخواندیم و بعد از آمادگی مقابل دوربین میرفتیم.
The underlying connection was closed: Could not establish trust relationship for the SSL/TLS secure channel.