نقش تاجالسلطنه برایم جذاب بود/ بازی در نقش کنیز مسیحی "روز رستاخیز"
مهتاب کرامتی با اشاره به تجربه جذاب بازی در سه نقش در فیلم سینمایی
"شبانه روز" تاکید کرد شخصیت تاریخی تاجالسلطنه برایش جذابتر بوده و در فیلم سینمایی
"روز رستاخیز" بازهم نقشی تاریخی را تجربه کرده است.
مهتاب کرامتی بازیگر سینمای ایران که تاکنون جوایزی را از جشنواره فیلم فجر برای آثاری چون
"آلزایمر" و
"بیست" دریافت کرده است، این روزها با فیلم "شبانه روز" امید بنکدار و کیوان علیمحمدی بر پرده سینماها قرار دارد.
مهتاب کرامتی در
گفتگو با خبرگزاری مهر، درباره دلایل حضورش در این پروژه، نقشهای مختلفی که در این فیلم بازی کرده، صحبت کرده است.
فیلم "شبانه روز" فضای زنانه دارد و موضوع آن در ارتباط با مسائل زنان است، حتی شخصیتهای محوری فیلم زن هستند. این اتفاق به طور محدود در سینمای ایران میافتد که به مسائل زنان در یک فیلم به طور کامل پرداخته شود.
پرداختن به این موضوع در سینمای ایران پرخطر است و ممکن است دچار ممیزیهایی شود. فیلمسازان عمدتا اگر به موضوع زنان بپردازند در اکران و مجوز نمایش دچار مشکل میشوند. از طرفی شاید زنانگی را نمیتوانند به طور کامل نشان دهند. البته برخی فیلمسازان علاقمند هستند به چنین موضوعاتی بپردازند ولی در این شرایط ترجیح میدهند این کار را انجام ندهند.
شما در طول سال با چند فیلمنامه برخورد میکنید که با محور زنان نوشته شده باشد؟
تعدادشان خیلی محدود است. اما فکر میکنم کمی شرایط در این زمینه بهتر شده است. ولی خیلی راه در پیش داریم. فکر میکنم یک
بازیگر آرزویش است که چنین فیلمنامهای به او پیشنهاد شود.
شما در "شبانه روز" با فیلمنامهای روبرو شدید که شخصیتهای محوری آن زنان هستند و در هر اپیزود یا روایت زنانی روبرو میشویم که به نوعی در هر قصه شخصیت اصلی هستند، مانند نیکی کریمی (مرجان)، مهناز افشار (فوژان) و به نوعی فیلم پر
بازیگر است. این فیلم برای شما به عنوان بازیگری که تنها شخصیت زن داستان فیلمها یا محوری هستید، شاید خیلی جذابیت نداشته باشد، شاید کمتر دیده شوید. این نقش چه جذابیتی برای شما داشت که قبول کردید در این شرایط حضور یابید و چقدر فیلمنامه اهمیت داشت؟
فیلمنامه که قطعا برایم اهمیت داشت. البته از قبل در جریان متن بودم. اصلا به این موضوع فکر نکردم که شاید در میان بازیگران دیگر کارم دیده نشود. چون به نگاه کارگردانان فیلم اعتماد دارم. مطمئنم همه کاراکتر و هر نقشی را کاملا به جا و اندازه استفاده میکنند و میدانم نظراتشان حتی اگر در حد تجربه کردن باشد، لذت بخش است.
نگاه ما با هم خیلی همسو است و به همین دلیل اعتماد داشتم و جلو می رفتم. در تک تک پلانهایی که با آنها کار میکردم هم در فیلمهای مستند و داستانی از نوع میزانس و اتفاقی که قرار است جلوی دوربین آنها بیفتد همیشه هیجان زده میشدم. چون کاملا متفاوت است. من مطمئن هستم کار کردن با این دو کارگردان باعث میشود دریچه دیگری برای من به جهان سینما باز شود، میتوانم تجربیات متفاوت را ببینم و درگیر آنها بشوم.
اتفاقی که در کارهای این دو کارگردان میافتد این است که کمترین اتلاف وقت قبل از گرفتن پلان را داریم. همه چیز از قبل تعیین و فکر شده است به قول خودشان آنقدر زمان دارند برای گرفتن پروانه ساخت که به تک تک پلانها، میزانسها، نوع نگاه و طراحی لباس و ... فکر میکنند.
اولین باری که با آنها در مستند "سرخ" همکاری کردم، احساس میکردم شاید فاصله بین پلانها آنقدر باشد که من بتوانم در این میان کارهای دیگری را هم انجام دهم. اما تا پلان تمام میشد، میدیدم دوربین برای پلان دیگر آماده است. این اتفاق کمتر در سینما میافتد. اما این اتفاق، هرج و مرج یا شتاب زدگی نیست. همه چیز با سلیقه خاصی شکل میگیرد و ما را متوجه این موضوع میکند که تفکری پشت آن است.
خانم کرامتی نقشی که شما در این فیلم دارید یکی از نقشهای مهم قصه است. زنی که قرار است در چندین شخصیت بازی کند. البته به گفته آقای بنکدار، ادامه شخصیت و منش تاج السلطنه را در زندگی حورا شیوا میبینیم. همان آدمی که نگاه روشنفکری دارد. برای رسیدن به نقش تاج السلطنه، شنیدم که کتابی درباره این شخصیت بوده که آقای بنکدار در اختیار شما قرار داده تا آن را بخوانید. از طرفی فکر می کنم این نقش جذابیتهای خاصی برای شما دارد. دیده شدن در چند شخصیت، یک زن تاریخی، یک زن بازیگر و زنی که زندگی شخصی خود را دارد که در آن دچار مشکلاتی است.
جذابیت نقش برایم این بود که ما این فرد را در دو شخصیت متفاوت میبینیم، گریم، لباس، طراحی، کارگردانی کاملا این اجازه را به من میداد که بتوانم به راحتی در دو نقش بازی کنم در صورتیکه به قول شما هر دو شخصیت یک نفر هستند.
دغدغههای تاج السلطنه و شیوا را گذر زمان تغییر نداده است و بیرحمیهایی که از تاریخ تا امروز به زنان میشود، هنوز هم دیده میشود. نمیتوانیم بگوییم این اتفاق یک بیحسی در شخصیت به وجود آورده است. بلکه یک نوع برخورد شکل داده که شان کاراکتر زن حفظ میشود.
ما کاملا این ویژگیها را در نقش میبینیم. چه برخوردش در آن زمان در ارتباط با اتفاقی که همسرش برای وی به وجود میآورد و هم واکنش او در این زمان که فرخ و مرجان برایش شکل دادهاند. حورا شیوا با اتفاقاتی که از آن با خبر است، مستاصل شده اما به خاطر مریضی بچهاش به منزل مرجان میرود و برخورد عاقلانهای میکند.
درباره خواندن کتاب درباره زندگی تاج السلطنه چیزی نگفتید.
بله. کارگردانان برای اینکه من به این نقش نزدیک شوم و این شخصیت تاریخی را بهتر بشناسم، مستنداتی را داشتند و به من ارائه کردند. برای خود من هم خیلی جذاب بود که ما چرا نباید بپردازیم به این داستانهای زنانهای که داریم. صرف نظر از اینکه یک زن قاجاری است به هر حال او یک زن ایرانی است که خیلی روشنفکر است و اتفاقا میتواند داستان حسی خیلی زیبایی اتفاق بیفتد.
یکی دیگر از جذابیتهای این نقش برای شما این بود که به نوعی نقش خودتان، که یک
بازیگر سینما هستید را بازی میکنید.
جذابیتهای این نقش برای من زیاد بود. وقتی این فیلمنامه به من پیشنهاد شد از نقشی که برای من درنظر گرفته بودن لذت بردم ونمی توانم این حس را کتمان کنم. اول فکر کردم چه خوب که اپیزود من آخر است ولی وقتی میآمدم سر صحنه و بچهها و مشکلات کار را میدیدم، با خودم فکر می کردم تمام بازیگران حرفهای هستند وهمه سر جای خود و خوب بازی میکنند آرزو میکردم من هم نقش خودم را درست انجام دهم نه اینکه فقط دیده شوم. البته کمی هم استرس داشتم.
به نظر من فیلمهایی که کاراکتر زیادی دارند و همه حرفهای هستند برای
بازیگر استرس به وجود میآورد. مدام درگیر این است که بتواند کار خود را درست انجام دهد. البته این با هم بودن عوامل نتیجه را بهتر میکند نه اینکه چه کسی قرار است بهتر و یا بالاتر باشد.
اپیزود تاج السلطنه آخرین داستان بود. اما گویا قبل از گرفتن این اپیزود شما باید صحنهای را بازی میکرید که در قصه مرجان اتفاق میافتد آن هم رودر رو شدن شما با وی در خانه مرجان بود. چطور این حس را حفظ کردید قبل از شروع بازی به صحنهای رسیدید که عملا پایان داستان است.
به من همان ابتدای فیلمبرداری زنگ زدند که شما پلان دارید. من خیلی تعجب کردم. تازه همان روز تست لباس و گریمم بود و برای اولین بار لباس حورا شیوا را پوشیدم و قرار بود بازی هم بکنم. اما همین جا هم اطمینان کردم و خوشبختانه توانستم به حس این سکانس نزدیک شوم.
شما در فیلم عملا سه نقش دارید حفظ راکورد حسها برای شما مشکل نبود؟
باز هم این برمیگردد به اطمینانی که من به کارگردانان داشتم که از هر چیز مهمتر است. به عنوان
بازیگر دوست دارم کارگردان حواسش به من باشد. اما کارگردان وقتی کارش شروع میشود باید حواسش به همه چیزباشد. اما این دو نفر کارها را به راحتی تقسیم میکنند. مهمتر اینکه استرسی که خودشان دارند به عوامل منتقل نمیکنند. سر کارهای این دو فیلمساز مدام با دلگرمی روبرو میشوید. آنها حواسشان به شما است و با راهنماییهای به موقع که انجام میدهند،
بازیگر در مسیر درست قرار میگیرد.
تمام فیلمنامه را شما خوانده بودید یا قصهای که مربوط به خودتان بود. کدام شخصیتی که بازی کردید برایتان در فیلم جذابیت بیشتری داشت؟
بله. تمام فیلمنامه را خوانده بودم کاملا روایتها در هم تنیده شده بودند. ولی آنچه که شما در فیلمنامه این دو کارگردان میخوانید، با آنچه که در سر کار میبینید کاملا فرق دارد. برای هر پلان فکر میشود.
بخش تاج السلطنه چون تاریخی بود جذابیت خاص خود را داشت. نمیتوانم بگویم کدام سکانس را بیشتر دوست دارم به طور نمونه به سکانس بازی حورا شیوا با ستاره اسکندری خیلی علاقمندم. تاج السلطنه شخصیت جالبی بود نقاشی میکشید، تار میزد که من مجبور شدم برای همین موضوع کلاس سه تار بروم. این بخش برای من جادوی قدیمی بودن زندگی در یک حرمسرایی را داشت که فکر میکنم دیدنش برای همه ما جذاب باشد.
فیلم به نوعی از پنهان کاری و دروغهایی صحبت میکند که بین آدمهاست که حتی این اتفاق برای قصه شما هم میافتد.
این ویژگی رفتاری آدمها را در جامعه نشان میدهد و من بعید میدانم هر مخاطبی این فیلم را ببیند و خودش را جای این بازیگرها نگذارد و همذات پنداری نکند و فکر کند شاید در شرایطی خودش هم چنین کارهایی انجام داده است و عواقب آن را هم دیده است. ممکن است هر کدام در زندگیمان مشکلاتی داریم که میتواند بیماری، طلاق، خیانت، جدایی و یا مرگ باشد اما باید بدانیم باز زندگی ادامه دارد.
به عنوان یک
بازیگر قطعا علاقمندید آثاری که در آن حضور دارید مدت کمی پس از تولید اکران شود. اما عمدتا این اتفاق کمتر در سینمای ایران میافتد. مثل "دوزخ، برزخ بهشت" که بدون اکران وارد شبکه نماش خانگی شد و حالا هم "شبانه روز".
خیلی بد است که بازیگری فیلمی کار کند ولی پس از مدتها از ساخت، وارد شبکه نماش خانگی و یا اکران عمومی شود. این اتفاق خوبی نیست که من قرار است امروز درباره فیلمی صحبت کنم و مجبور شوم به فیلمنامه برگردم چون زمان گذشته است. یک
بازیگر و حتی تمام عوامل فیلم علاقمندند نتیجه کار خود را سریع ببینند و خود را به نوعی محک بزنند تا برای کارهای بعدی آماده شوند.
وقتی فیلمی به زمان خود اکران شود در نوع انتخابهای بعدی و در پیشرفت یک
بازیگر یا عوامل کمک میکند اما همیشه این روال اکران ما را از این موضوع محروم میکند.
نقشی هم در فیلم "روز رستاخیز" احمدرضا درویش بازی میکنید. درباره آن توضیح میدهید؟
من برای فیلم آقای درویش فقط یک روز تا امروز جلوی دوربین رفتهام و هنوز سکانسهای من باقی مانده است. نقش پیچیده و سنگین نیست. نقش کوتاهی است، پروژه مردانه و تعداد شخصیتهای زن و حضورشان کمرنگ است. فکر میکنم کار متفاوت و خوبی باشد. در این فیلم نقش یک کنیز مسیحی را بازی میکنم، فیلم از پروژههای فاخری است که ارزش پرداختن دارد.
قراردادی برای فیلم جدید نبستید؟
فعلا کار دیگری را قبول نکردهام ترجیح میدهم در این شرایط و پیشنهاداتی که دارم، بیکار باشم. صبر میکنم تا این دو کارگردان فیلم جدید خود را شروع کنند.
The underlying connection was closed: Could not establish trust relationship for the SSL/TLS secure channel.