پت شاپ پرشین پت
Follow Us
facebook twitter blog google

خبر های روز حیوانات خانگی

  • بستنی قهوه گربه ◄ بستنی قهوه گربه
      آثار هنری شگفت انگیز نقاشی شده با قهوه توسط هنرمند روسی Elena Efremova . انواع مختلف قهوه ویژگی منحصر به فردی را برای هر نقاشی گربه ایجاد می کند .
  •  قهوه به یاد ماندنی دارای تصاویر زیبای جغده ◄ قهوه به یاد ماندنی دارای تصاویر زیبای جغده
      فنجان های قهوه به یاد ماندنی دارای تصاویر زیبای جغدهای شایان ستایش با چشمانی به اندازه چشمان شما پس از اولین جرعه است. بسته بندی Boo Takeaway و فنجان های قهوه که توسط Backbone Branding برای خط جدید قهوه رویال ارمنستان "Owl" طراحی شده است. در ارمنی، "بو" به معنای "جغد" است، اشاره مستقیم به پرنده شب‌زی، که برای یک برند قهوه از آن به عنوان نام استفاده می‌کند. چشمان کنجکاو جغد با فنجان های دارای تصاویر کارتونی که آنها را به جغدهای جذاب تبدیل می کند، به کانون طراحی تبدیل می شود. فنجان‌های قهوه جغد در رنگ‌های مختلفی عرضه می‌شوند تا با زمانی از روز که قهوه سفارش می‌دهید، مطابقت داشته باشد، چه برای بیدار شدن از خواب صبحگاهی و چه در اواخر شب.
  • قاب دوربین فیدر پرنده ◄ قاب دوربین فیدر پرنده
      تغذیه پرنده چند منظوره با کیف یکپارچه برای دوربین در فضای باز به افراد اجازه می دهد تا پرندگان را در حیاط خلوت خود تغذیه و ضبط کنند . تغذیه کننده پرنده که توسط Wasserstein برای قرار دادن دوربین های محبوبی مانند Wyze Cam طراحی شده است به شما کمک می کند هر صدای جیر جیر و بال زدن را با وضوح بالا ثبت کنید. در عین حال که دوربین شما را از باران، باد و عناصر بیرونی در امان نگه می‌دارد، حیات وحش را مستقیماً در معرض دید قرار می‌دهد. این تغذیه کننده پرنده که به راحتی بر روی درختان یا دیوارها نصب می شود و با انرژی خورشیدی سازگار است، پرنده نگری را به یک ماجراجویی با فناوری پیشرفته تبدیل می کند.
  • بستنی آموزشی به شکل کوه یخ ◄ بستنی آموزشی به شکل کوه یخ
      بستنی آموزشی به شکل کوه یخ ذوب می شود تا یک پنگوئن یا خرس قطبی را در بالای چوب بستنی نشان دهد. بسته بندی بستنی تابستانی تاک طراحی شده توسط BXL به بچه ها در مورد تأثیر تغییرات آب و هوا می آموزد. این طراحی بسته بندی قدرتمند است زیرا یک تجربه ساده از خوردن بستنی را به یک درس قابل تامل تبدیل می کند. این نشان دهنده ناپدید شدن حیات وحش در مناطق قطب شمال به دلیل گرمایش جهانی است.
  • کفش های میکی موس ◄ کفش های میکی موس
      کفش‌های پاشنه بلند خلاقانه با گوش‌های نمادین میکی موس که به جلو متصل شده‌اند، ترکیبی عالی از شیطنت دوران کودکی و مد بزرگسالان هستند. کفش های میکی موس توسط کوپرنی طراحی شده اند زیرا بزرگسالان دیزنی نیز به مد لباس نیاز دارند. در نمایشگاه کوپرنی بهار تابستان 2025 در دیزنی لند پاریس رونمایی شد. کفش های میکی موس که در ایتالیا ساخته شده اند، یک کفش کلکسیونی با نسخه محدود هستند که ترکیبی از تجمل و نوستالژی هستند.
  • ماسک صورت Cthulhu ◄ ماسک صورت Cthulhu
      ماسک صورت خلاقانه با شاخک‌های چرم واقعی برای افرادی که می‌خواهند به نظر برسند که به تازگی از رویای تب لاوکرافت بیرون آمده‌اند. ماسک صورت Steampunk Cthulhu که توسط Uchronic از چرم ساخته شده است ، با هر شاخک شکل و جزئیات برای به تصویر کشیدن آن حال و هوای وهم انگیز و اخروی. چرم با کیفیت بالا برش خورده، قالب‌گیری شده و دوخته می‌شود تا جلوه‌ای واقعی و لغزنده به ماسک بدهد. تناسب قابل تنظیم، ماسک صورت Cthulhu را به طرز شگفت‌آوری راحت نگه می‌دارد، زیرا در مناطق بایر حرکت می‌کنید یا در Burning Man مورد توجه قرار می‌گیرید.
  • کیف دستی میکی موس ◄ کیف دستی میکی موس
      کیف چرمی شیک و چشم نوازی که برای طرفداران شیک دیزنی ساخته شده است با گوش های نمادین میکی موس در بالا ارائه می شود. کیف سوایپ میکی موس توسط کوپرنی برای کسانی که عاشق دیزنی و مد بالا هستند طراحی شده است. کیف دستی میکی موس که در ایتالیا از چرم مشکی باکیفیت ساخته شده است، هم یک کیف روزمره کلکسیونی و هم پوشیدنی است. در طول نمایش مد SS25 Coperni در دیزنی لند پاریس معرفی شد.
  • گودال آتش کوسه ◄ گودال آتش کوسه
      گودال آتش الهام گرفته از پوستر فیلم که شبیه کوسه با دهان باز از آرواره ها طراحی شده است ، وحشت سینمایی را به حیاط خلوت می آورد . گودال آتش آرواره که توسط Burned by Design ساخته شده است ، ادای احترامی شگفت انگیز از تریلر نمادین کوسه اسپیلبرگ است. طراحی حماسی یک ساختار دو قسمتی است: بدن کوسه با جزئیات، که لحظه وحشتناک را از پوستر فیلم به تصویر می کشد، و یک گودال آتش در داخل. دهان باز ترسناک کوسه به عنوان نقطه دسترسی آسان به آتش عمل می کند که هنگام غرش شعله ها از درون، تصویری چشمگیر را ارائه می دهد.
  • کاناپه راحت حیوانات خانگی ◄ کاناپه راحت حیوانات خانگی
      کاناپه راحت حیوانات خانگی دارای درب های چوبی است که برای جلوگیری از پوشاندن موهای گربه روی کوسن ها تا می شود . مبل گربه توسط Tomoya Ono یک قطعه مبلمان مدرن طراحی شده است که هم صاحبان گربه و هم حیوانات خانگی آنها را مورد توجه قرار می دهد. هنگامی که از آن استفاده نمی کنید، قسمت های نشیمنگاه نرم را می توان به دقت بسته کرد تا ظاهری تمیز و بدون مو داشته باشد. این کاناپه که با در نظر گرفتن دوام ایجاد شده است، از مواد ضد خش ساخته شده است و کاملاً قابل شستشو است و برای خانواده هایی که گربه دارند ایده آل است.
  • بازوهای مینیاتوری ◄ بازوهای مینیاتوری
      بازوهای مینیاتوری طراحی شده برای جوجه ها، پرنده شما را به یک ابرقهرمان پردار با بازوهای سبز عضلانی کوچک تبدیل می کند . بازوهای هالک پرینت سه بعدی برای جوجه ها: چرا نباید پرنده ای فوق العاده قوی در اطراف حیاط قدم بزند؟ این ارتقای نهایی برای مرغ متوسط ​​است. هیچ چیز مانند پرنده ای که عضله دوسر بازوی سبز را خم می کند «باورنکردنی» نمی گوید…
12345678910بعدیآخرین
(1 - 10) / 29366    |     صفحه 1 از 2937
RSS

GetPagedList: 0,440,,False,False,False,CreationDate,0,10

معرفي نژاد گربه


اخبار ومقالات - گالری


نمایش متن مقالات

آتيلا حجازی: بی‌معرفت‌ها می‌گفتند ناصرخان معتاد است!

 

90: می‌خواهیم برخلاف اكثر مصاحبه‌ها خودت بگویی از كجا شروع كنیم.

اكثر گفتنی‌ها را در این مدت زمان گفته‌ام مگر اینكه بخواهید حرف‌هایی جنجالی بزنم (می‌خندد)

 چه خوب. پس شروع كن

نه، من اهل جنجال و حاشیه نیستم و برخی افراد كه این كار را بلدند باید اینگونه صحبت كنند.

 به نظرات صراحت لهجه ناصرخان را داری؟

هرگز صراحت لهجه پدرم را كمتر كسی دارد. یك خاطره جالب برایتان تعریف كنم. روزی خانمی به منزل ما آمده بود و مدت زیادی مشغول صحبت با تلفن بود. پدر هم كاری فوری داشت و باید با فردی تماس می‌گرفت اما هرچه قدر صبر كرد آن خانم تلفن را قطع نكرد. ناصرخان هم سیم تلفن را كشید و گفت تلفن خانه ما بیش از اندازه كه صحبت می‌كنی سیستمش به هم می‌ریزد. می‌خواهم بگویم كه ناصرحجازی یك رو بود. تكلیف آدم با او مشخص بود خیلی‌ها جلو رویت می‌گویند مخلصیم بعد پشت سرت فحش و بد و بیراه می‌گویند.

 برخی می‌گویند صراحت لهجه مایلی‌كهن شبیه ناصرخان است، این حرف را قبول داری؟

نه. در این حد هم درست نیست كه آدم با هر فردی درگیر شود، ‌البته در این باره مردم بهترین اظهارنظر را می‌توانند داشته باشند. برخی اوقات صراحت لهجه و بیان برخی حرفها به دل مردم می‌نشیند اما برخی اوقات این اتفاق حتی اگر هم درست بگویی ناراحتی به همراه دارد.

در این باره خیلی فكر كردم و فهمیدم ناصرحجازی فقط به دنبال حق گویی بود و به خاطر منافع شخصی فریاد نمی‌زد.

 صراحت لهجه ناصرخان برای شما مشكل‌ساز نبود؟

چرا اتفاقا می‌گفتم اینكه با همه درگیری می‌شوی به ضرر من هم هست و برایم مشكل ساز خواهد شد اما حالا این اعتقاد را دارم كه كارش كاملا درست بود. آن زمان درست فكر نمی‌كردم و الان می‌فهمم حق گویی چقدر آدم را ارزشمند و ماندگار می‌كند.

 پسر ناصرحجازی بودن سخت نیست؟

سخت بود و بعد از فوت او خیلی سخت‌تر هم شده است. دیدگاهها و نظرات نسبت به من عوض شده و خیلی باید مراقب رفتارهایم باشم.

 حس می‌كنی زیر ذره‌بین هستی؟

بله كاملا به هر حال ادامه دادن راه او خیلی دشوار است اما همه تلاشم را می‌كنم تا شاید بتوانم ده درصد راه او را در پیش بگیرم. در این مدت اتفاقاتی افتاد كه فهمیدم ناصرحجازی چقدر بزرگ بود.

 مثلا چه اتفاقی؟

یادش به خیر می‌خندید و می‌گفت وقتی من رفتم می‌بینید كه شما را چقدر تحویل خواهند گرفت. بعد از رفتن او بود كه در شهرها و روستاهای دور افتاده هم برایش مراسم گرفتند و سیاه پوشیدند. قبل از بازی مقابل فجر در هتل سه نفر از روستایی دور افتاده آمده بودند و عكسهای پدرم را به همراه داشتند. جاهایی كه من حتی اسمشان را نشنیده بودم. چقدر مراسم گرفتند؟

در شهرهای آمل، رشت، ساری، نكا، قائمشهر، اهواز، آبادان، بگیر تا تورنتو و لندن. چقدر از اروپا و آمریكا تماس داشتیم. برای آنها كه بر پا كردن این مراسم منافعی نداشته و فقط به علاقه آنها به پدرم باز می‌گردد.

آنها از جیبشان هزینه كردند تا این علاقه و ارادت را نشان دهند.

 ظاهرا از صدا و سیما به دلیل نحوه پوشش مراسم و خبر رسانی هم گلایه داشتید.

تنها فردی كه سنگ تمام گذاشت عادل فردوسی‌پور بود. خیلی حرفها گفتنی نیست. اجازه بدهید در دلم بماند. فقط می‌گویم شرمنده مردم شدیم و آنها باید كم و كاستی‌ها و مشكلات حضور در مراسم را به ما ببخشند.

 با رفتن ناصرخان كنار آمده‌ای؟

هنوز هم نتوانسته‌ام این اتفاق را باور كنم. احساسم این است كه همیشه هست. تفریح ما شده تماشای عكسها و CD های مربوط به او و گریه كردن. همین حالا فكر می‌كنم یا در خانه است و یا به خارج سفر كرده باور كنید به هیچ عنوان رفتن پدر را باور نكرده‌ام.

 با وسایلش چه كرده‌ای؟

همه وسایل او را مثل یك گنج جمع كرده‌ام. می‌خواهم به عكسها،‌كارتهای مربیگری، ‌شناسنامه‌اش را بزنم به دیوار خانه خودم. می‌خواهم همه چیز جلوی چشمم باشد.

مادرم از زمان بازی تا حالا دو صندوقچه بزرگ از پدرم روزنامه و عكس و مصاحبه‌ دارد. شاید حدود پنج هزار جلد باشد. می‌خواهم همه را پیش خودم نگه دارم.

 بعد از رفتن ناصرخان درباره قلعه‌نوعی حرف و حدیث‌هایی مطرح شد خیلی‌ها اعتقاد داشتند نباید درباره او موضع می‌گرفتید.

من مصاحبه‌ای نكردم از من پرسیدند چرا او در بازی جام حذفی مقابل پرسپولیس سیاه نپوشید كه گفتم این مسائل زوركی نیست.

 باید قبول كرد كه او جدا از اختلافاتی كه وجود داشت از درگذشت ناصرحجازی ناراحت و غمگین بود.

بله. هیچ انسانی از مرگ انسانی دیگر خوشحال نمی‌شود. از این موضوع بگذریم.

 البته آتوسا خانم و سعید رمضانی هم مصاحبه تندی علیه او انجام دادند.

قلعه‌نوعی مصاحبه كرده بود و بحث قهرمانی‌های استقلال را به میان آورد كه اشاره‌ای به پدرم نكرد. این اتفاق ناراحتی آنها را به همراه داشت. زیرا گفته‌اش به دور از حقیقت بود. حتی در ذكر خاطره هم دچار اشتباه شد البته می‌دانم كه قلعه‌نوعی منظوری نداشت اما خاطره‌اش را بدبیان كرد. آمد درستش كند خراب‌تر شد!

 ناصرخان در خلوت خودتان از نامهربانی‌هایی كه به او شد چه می‌گفت؟

از برخی مسائل خیلی ناراحت بود و در دلش مانده بود. یكی از موضوعات این بود كه بی‌معرفت‌ها شایعه كردند. پدرم معتاد است! آن هم در شرایطی كه ناصرخان از این مسائل متنفر بود. برخی مواقع در مهمانی‌هایی كه این مسائل وجود داشت بلافاصله به همراه ما از مجلس خارج و به خانه برمی‌گشتیم. بعدها فهمیدیم كه آقایان می‌خواستند ناصر حجازی را از چشم مردم بیندازند. نقطه ضعفی پیدا نمی‌كردند به او تهمت زدند و برایش شایعه درست كردند. بگذریم.

 اولین مرتبه چه زمان از بیماری ایشان خبردار شدید؟

از اتریش تماس گرفت و گفت «خواستم به توپ ضربه بزنم پایم درد گرفت احتمالا سرما خوردم. نیم‌فصل بود و آمد تهران رفتیم دكتر آزمایشی داد اما تا چند روز جواب آنرا به ما ندادند. خودم احساس كردم حتما موضوعی وجود دارد. در خانه كه راه می‌رفت با خودم می‌گفتم چرا اینقدر لاغر شده. آخر زنگ زدم و رفتم تا جواب را بگیرم. گفتند سرطان است و چهار ماه بیشتر دوام نخواهد آورد. باور نمی‌كردم او را نزد چهار پزشك دیگر هم بردم اما افسوس كه نظر آنها نیز همین بود.

 خودش چه زمانی متوجه شد؟

هر كه می‌آمد خانه تقاضا می‌كردیم به سرطان اشاره نكنند. اما فهمیده بود به خصوص زمانی كه موهایش ریخت به این موضوع پی برد. (اشك در چشمانش حلقه می‌‌زند) روزهای آخر فقط گریه می‌كرد. تلویزیون می‌دید، موزیك گوش می‌داد و هر اتفاق احساسی كه می‌افتاد اشك از چشمانش جاری می‌شد. خیلی احساسی شده بود. یك هفته آخر فقط اشك می‌ریخت انگار فهمیده بود كه نزدیك است...

 وقتی قلعه‌نوعی به بیمارستان آمد برخوردشان باهم چطور بود؟

كاملا معمولی بود. فقط سلام و احوالپرسی

 خودت در مورد او چه فكر می‌كنی؟

باوركنید اصلا به قلعه‌نوعی فكر نمی‌كنم! او برای من مثل بقیه آدمها است.

 ولی برخی طرفداران ناصرخان، نسبت به قلعه‌نوعی موضع تندی دارند نامهربانی‌های زیادی دید و به ناحق درباره‌اش خبرسازی‌های منفی زیادی كردند. به عنوان مثال در دوران مربیگری هدایت تیم‌هایی مثل شهرداری كرمان، ماشین‌سازی تبریز، سپاهان اصفهان، ‌استقلال رشت و ... را به عهده داشت كه هدایت آنها خیلی سخت و كار آسانی نبود. این تیم‌ها با مشكلات مالی عدیده‌ای روبرو بودند بانك تجارت تیم ایده‌آل من بود كه با این تیم قهرمان شدم. آنوقت درباره مربیگری او حرفهایی می‌زدند كه با عقل سلیم جور در نمی‌آید. در حقش نامردی زیاد می‌شد. خارجی‌ها بیشتر هوایش را داشتند، خودش می‌گفت: معرفت غریبه‌ها بیشتر است.

مثلا بنگلادشی‌ها؟

در پنج سالی كه بنگلادش بود پنج قهرمانی بدست آورد. در اولین حضور با محمدان در آسیا پرسپولیس را شكست داد و سال بعد با سه مساوی از بازی‌ها كنار رفتند. در شرایطی كه بنگلادش از تیم‌های درجه چهار آسیا است. در بنگلادش حجازی را می‌پرستیدند. او بت آنها شده بود.

خودت هم آنجا بودی؟

بله دو سال آنجا بودم و به چشم دیدم كه مردم برای پدرم چه كار می‌كردند. یادم هست دو تیم مطرح داشتند كه مثل استقلال و پرسپولیس خودمان بود. محمدان چند سالی بود داربی را نبرده بود. دو تیم در هفته‌های آخر اختلاف امتیازشان به عدد دو رسید و داربی برگزار شد كه تیم پدرم با نتیجه سه بر دو برنده شد. او را در استادیوم و كل شهر روی شانه‌های خود گذاشتند و دور افتخار زدند. چه جشنی برایش گرفتند...

 البته سختی هم خیلی كشید؟

صد در صد. قبل از رفتن تنها دارایی او یك پیكان و یك زیرزمین بود. می‌گفت اگر آنجا به بن‌بست رسیدم خانه را هم باید بفروشم و خلاصه شرایط خیلی سخت بود. در هندوستان خانه‌ای كه در اختیارش قرار گرفته بود پنجاه پله زیرزمین بود. می‌گفت وقتی باران می‌آمد داخل خانه آب جمع می‌شد و پر از موش و مارمولك بود. اما هیچ فردی این سختی‌ها را نمی‌دانست. یك وعده غذایی هم نمی‌خورد. اما همه آن سختی‌ها را به جان خرید تا زیر منت كسی نباشد. خدا هم به او عزت داد. نجاتش از آن شرایط مثل یك معجزه بود.

 چطور؟

در حال بازگشت به ایران بوده كه در فرودگاه با بازیكنی آشنا می‌شود. می‌گوید ناصر حجازی هستم و اینها مدارك و رزومه من است. آن فرد متعجب می‌پرسد پس اینجا چه كار می‌كنی. باهم به بنگلادش می‌روند. ابتدا به عنوان دروازه‌بان قرارداد می‌بندد و بعد كه مربی بركنار می‌شود هدایت این تیم را قبول می‌كند و داستانش را همه می‌دانند. ناصرخان نان قلبش را می‌خورد.

 در نبود او چه چیزی بیشتر عذابت می‌دهد؟

خیلی علاقه داشت مربی شوم. می‌گفت فاكتورهای لازم را داری و موفق خواهی شد. حسرت می‌خورم كه ای كاش حالا بود. حیف ...

 قبول داری در زمان بازیگری چون پسر ناصرحجازی بودی حساسیت روی تیم زیاد بود؟

بله. وقتی توپ زیر پایم می‌آمد می‌لرزیدم. جو استادیوم را هم كه خودتان می‌دانید.

 از باخت تلخ مقابل جوبیلو برایمان بگو.

آن بازی‌ها تلخ‌ترین و شیرین‌ترین بازی‌های عمرم بود. در نیمه نهایی چهار بر سه دالیان را شكست دادیم در فینال هم بالای ده گل باید می‌زدیم اما طلسم شده بودیم.

 آن برهه خیلی‌ها به بازی ندادن برومند ایراد می‌گرفتند.

در بازی قبل برومند خوب كار نكرد و پدرم به همین دلیل به یحیوی بازی داد. در فینال با اینكه دو گل خورد اما توپهای زیادی را گرفت.

 و بازی كذایی مقابل سایپا ...

در این باره نمی‌توانم صحبت كنم زیرا من مصدوم بودم و حتی به ورزشگاه هم نرفتم اما لابد چیزی بوده كه همیشه از آن گلایه می‌كرده البته عزت و ذلت دست خدا است هر چه این اتفاقات می‌افتاد پدرم در نگاه مردم محبوب‌تر و بزرگتر می‌شد. همان سال 86 وقتی به پیكان باختیم مردم تا هتل و حتی دفتر حاجی كنارش بودند و با شعارهای خود حمایتش می‌كردند.

 به نظرت تصمیمی درست گرفت كه جایش را به كریمی داد؟

خیلی اذیت شد. خودش وقتی جمعیت و برخورد هواداران را دید كه حمایتش می‌كردند گفت حالا زمان رفتن است. یك روزی می‌شود كه همه اینها رفتارشان عوض خواهد شد. به نظرم باید می‌ماند. زیرا وقتی بود تیم ششم بود اما آخر فصل دیدید چه جایگاهی نصیب استقلال شد.

 خیلی‌ها می‌گفتند دست‌های پشت پرده نگذاشت حجازی موفق شود.

بله خودم نیز این موضوع را به او گفتم اما آنقدر عاشق تیم بود كه آگاهانه قبول كرد. برخی می‌دانستند اگر حجازی دوباره با استقلال قهرمان شود دیگر راه بازگشت برای آنها نخواهد بود. از قهرمانی او می‌ترسیدند.

 خودت به سرمربیگری استقلال فكر می‌كنی؟

چرا نباید فكر كنم؟‌همه فاكتورهای لازم را دارم فقط باید چند سالی كسب تجربه كنم. همه مربی استقلال شده‌اند پس نوبت من هم می‌شود.

از اینكه روزی اتفاقاتی كه برای پدرت رقم خورد برای تو هم تكرار شود هراسی نداری؟

به هیچ‌وجه. زیبائی این كار به مبارزه است. زندگی آرام را دوست ندارم و عاشق هیجان هستم زیرا از زیبایی‌های زندگی است. یك روز آن بالایی و روز دیگر پائین.

 بهترین شعاری كه در مورد ناصرخان شنیدی چه بود؟

«می‌خواهم دنیا نباشد اگر ناصر نباشد..» این شعار را هواداران جلوی درب خانه می‌خواندند حس عجیبی به من می‌داد.

 كدام مراسم بهتر برگزار شد؟

همه مراسم‌ها آبرومندانه برگزار شد. با عشقی كه مردم داشتند غیر از این هم انتظار نمی‌رفت. مردم خیلی لطف كردند و ما را تنها نگذاشتند.

روزها و شب‌ها عجیب و غریبی بود. نمی‌توانم آنها را توصیف كنم.

 تكرار آن مراسم برای شما سخت نبود؟

خیر حضور آنها را دوست داشتیم زیرا به ما آرامش می‌دادند. احساس غرور می‌كردم كه پسر ناصرحجازی هستم. به مردم گفتم ما عزاداری نداریم بلعكس پدرم را تشویق كنید. زیرا او گریه و زاری را دوست نداشت.

 بهترین بازی استقلال زمان مربیگری ناصرخان را كدام دیدار می‌دانی؟

در جام چند جانبه تركمنستان سال 76 كه تیم‌های قدرتمندی مثل رنیت روسیه حضور داشتند كه با شكست همه آنها قهرمان شدیم و البته جام باشگاه‌های آسیا در امارات كه الهلال و ‌العین قدرتمند را بردیم هم بی‌نظیر بود.

 فكر می‌كنی چرا استقلال با حجازی برنده داربی نمی‌شد؟

نمی‌دانم ما خیلی خوب بازی می‌كردیم. به یاد دارم بازی برگشت سال 77 كه یك بر یك شد زمانی كه عقب بودیم هواداران به شدت ما را تشویق می‌كردند. البته آن زمان داوران سوری به ایران می‌آمدند كه قضاوتهای آنها فقط به ضرر ما بود.

 البته پدرت در داربی‌ها با قلبش تیم را ارنج و وارد زمین می‌كرد.

دقیقا. عاشق فوتبال تهاجمی بود می‌گفت چهار گل بخورید اما پنج گل هم بزنید. محافظه كار نبود و به ذات فوتبال احترام می‌گذاشت. آنجا هم می‌گفت به خاطر مردم باید خوب بازی كنیم.

 ظاهرا خیلی‌ها در مدت بیماری دیدنش نیامدند درست است؟

بله ایرادی هم ندارد این دوران برای همه است. فوتبالی‌ها كه حضوری كم رنگ داشتند. اما او آنقدر بزرگ و محبوب بود كه حضور خیل عظیم مردم یك دنیا ارزش داشت. زمان رفتن آنها شاید دو نفر هم نرود.

 ناصرخان علاقه‌ای به زندگی در خارج از كشور نداشت؟

بارها به او گفتم برویم و خارج از كشور زندگی كنیم اما همیشه مخالف بود و می‌گفت: از آب و خاكم نمی‌گذرم می‌گفت با وجود نامهربانی‌ها یك وجب خاك ایران را با دنیا عوض نمی‌كنم.

 برخی در مورد اعتقادات مذهبی ناصرحجازی هم شایعه سازی كرده بودند. خودش چه نظری داشت؟

همیشه از تظاهر بیزار بود. بارها می‌گفتند فلانی مراسم عزاداری و یا مولودی دارد كه فیلم آن در تلویزیون پخش می‌شود اما او رفتن به آنجا را قبول نمی‌كرد می‌گفت بروم كه ریا شود؟! برخی‌ها بعد از قهرمانی‌ها در همان زمین چمن نمازشكر می‌خواندند به شدت از این موضوع گلایه داشت و می‌گفت با بدن عرق كرده و بدون وضو نماز می‌خوانند و یا می‌گویند با كمك ائمه برده‌ایم مگر معصومین فقط برای یك نفر و یا یك تیم هستند؟ تیمت قهرمان شده برو خانه سه روز نماز بخوان. چرا جلوی دوربین؟! من كه پسر ناصر هستم می‌گویم كه نام خدا از دهانش نمی‌افتاد این‌ها گفتن نیست. چه روزهایی كه غذا تهیه می‌كرد و به همراه مادرم به موسسات خیریه می‌برد اما اجازه نمی‌داد رسانه‌ای شود. البته باید به شیوه و روش هركس احترام گذاشت اما چرا فقط تظاهر؟

و حرف پایانی در خصوص ناصرخان

اینجا همیشه اینگونه بوده كه از اسطوره‌ها قدردانی نمی‌كنند آنوقت باشگاه منچستریونایتد پیراهن اورجینال باشگاه را با نام ناصر و شماره شصت و یك برای ما ارسال كرده و یا در فینال لیگ قهرمانان بنر او را نصب كردند حیف كه قدر اسطوره‌هایمان را نمی‌دانیم. البته ناصر حجازی زیبا زندگی كرد و زیبا هم رفت.

The underlying connection was closed: Could not establish trust relationship for the SSL/TLS secure channel.
نظرات کاربران
ثبت نظر
نام شما
ایمیل شما
نظر شما
ارسال به دوستان
نام شما
ایمیل شما
ایمیل گیرنده
توضیحات
کد امنیتی
کد CAPTCHA
کدی که در زیر نمایش داده شده است را وارد نمایید
:                شبکه های اجتماعی پرشین پت را دنبال کنید 

face.jpg (205×206)   tw.jpg (204×224)pin.jpg (204×224)

جدیدترین مقالات

◄ گدایی کردن در حیوان شما
◄ عقیم سازی
◄ جوش در سگ ها
◄ ورزش دادن گربه ها
◄ راهنمای کلی برای نگهداری از گربه
◄ کتامین
◄ كتاب(7)
◄ چه مواد غذایی برای سگ مفید است؟
◄ چگونگي نصب برنامه و ورود به برنامه
◄ فيبر ها
◄ انتخاب اسم برای سگ نر
◄ حالا من چی کار کنم ؟
◄ گربه های ناز نازی
◄ German Shorthaired Pointer
◄ فروش گربه پرشین کت
◄ فصل چهارم
◄ گربه و نازایی ! توهم یا واقعیت؟
◄ مهناز افشار و دلفین
◄ British Shorthairs
◄ ماهي و ماهي خور
◄ شباهت حيوانات
◄ بستنی قهوه گربه
◄ Dog Fashion
◄ دکتر هومن و جراید
◄ انگل های داخلی در سگ ها
◄ معرفی دکتر شیری
◄ iهیولا ها
◄ قارچی معده در پرندگان
◄ پرورش لارو آناباتوئیدها (ترجمه)
◄ Metynnis Fasciatus
◄ شارک دم قرمز - Red Tailed Shark
◄ اپیلاتی دهان آتشی - firemouth epiplaty
◄ اطلاعات عمومی خانواده سیکلیده ها 2
◄ دراگون – Dragon
◄ مارماهی الکتریکی - electrophorus electricus
◄ سیچلاید های افریقایی
◄ اسب دریایی - Hippocampus
◄ جلبک ها اکواریوم های اب شیرین
◄ بخاری آکواریوم - Aquarium Heater
◄ انجماد اسپرم - How To Glaciation spermatozoon
◄ رفتار درماني براي سگها
◄ پولیوما ویروس در پرندگان
◄ تغذیه ایگوانا
◄ قیمت روز خودرو
◄ سگ پیتبول
◄ شی هوا هوا
◄ Belgian Sheepdog
◄ پیشینه سالوکی (تازی)
◄ رژیم غذایی مناسب برای مقابله با سوءهاضمه در اسب (ترجمه)
◄ راهنمای کلی برای نگهداری از سگ
◄ آموزش استفاده از جعبه خاک به خرگوش
◄ ایورمکتین در سگ ها
◄ گربه نژاد هیمالین
◄ تراریوم برای خزندگان
◄ غدای بچه گربه
◄ یازده سال اسارت سگ
◄ حقوق حیوانات از ۱۴ قرن قبل در اسلام مطرح شده است
◄ سگ در ایران باستان
◄ رفتار شناسي در حيوانات
◄ مردی که سگ همسایه اش را خورد+عکس
◄ Z
◄ بیضه ها
◄ انگل ژيارديا (اين تک سلولي خطرناک)
◄ "وگانیسم"
◄ عمر حیوانات چقدر است
◄ نگهداری از رتیل اوسامبارا بابون
◄ یوزپلنگ
◄ خرگوش به عنوان حیوان خانگی
◄ درماتوفیتوز (Dermatophytosis)
◄ کم خونی فقر آهن در گربه ها
◄ انواع مسمومیت های شیمیایی و غذایی در سگ
◄ حیوانات در برف
◄ زشت‌ترین سگ دنیا»
◄ پیراهنی برای عاشقان گربه
◄ نی نی های بامزه در لباس حیوانات
◄ پرشین پت نماینده انحصاری فربیلا در ایران
◄ چرا سگ ها به دنیال دم خود میگردند
◄ | German Wirehaired Pointer
◄ Redbone Coonhound
◄ Chinook
dram film izle