كمدی و شبه كمدی: تفاوت راه از كجا تا كجا؟
در این هفته قصد دارم كه به دو
فیلم روی پرده بپردازم كه
نامهای شبیه به هم دارند اما كیفیتشان بسیار با هم فرق دارد:
ورود آقایان ممنوع و
ورود زندهها ممنوع
ورود آقایان ممنوع: رنگ واقعی كمدی
جدیدترین تجربه
رامبد جوان در مقام كارگردان تا به حال موفقترین كارش نیز بوده است. همكاری جوان با
پیمان قاسمخانی و
رضا عطاران نشان میدهد كه اگر عوامل یك
فیلم به درستی كنار هم جمع شوند نتیجه در خوری حاصل میشود. ورود آقایان ممنوع در درجه اول به فیلمنامه خوب و فكر شدهاش مدیون است. فیلمنامهای كه تمام عناصر یك كمدی خوب را در خود جمع كرده است. عناصری چون: تضاد، سوء تفاهم، خلق شرایط غیر طبیعی در بستر طبیعی، اغراق و نقد اجتماعی.
تضاد از همان ابتدا با آمدن جبلی به مدرسهای كه مدیری مردستیز دارد، شكل میگیرد. حضور او در میان زنان به عنصری كلیدی در داستان تبدیل میشود و همه حوادث بعد از خود را شكل میدهد. این تضاد در بسیاری از عناصر دیگر داستان هم وجود دارد. مثل قد بلند خانم دارابی با قد كوتاه رقیبانش مثل مدیر مدرسه پسرانه یا حتی خود جبلی. تضاد رفتاری پدر یكی از بچهها با بازی خوب مانی حقیقی با خانم دارابی و...
سوءتفاهم كه اصلا نقش كلیدی دارد. دو سوم
فیلم بر پایه سوءتفاهمی شكل میگیرد كه دیگران برای خانم دارابی و جبلی ایجاد میكنند. سوءتفاهمی ك حتی باعث تغییر ظاهری خانم دارابی میشود. نمونه خوب دیالوگ نویسی بر اساس سوءتفاهم را هم در سكانس فوقالعاده گفتوگوی خانم دارابیو جبلی در ماشین مشاهده میكنیم.
خلق شرایط غیر طبیعی در بستر طبیعی هم باز به ورود جبلی به مدرسه خانم دارابی بر میگردد. مدرسهای كه هیچ مردی قبل از جبلی پا به آن نگذاشته است. با این شرایط غیرطبیعی است كه نظم نمادین و پوشالی
فرو میریزد و شخصیتها چهره واقعیشان را نشان میدهند. اغراق عموما در كمدیهای فانتزی یا ابسورد نقش كلیدی دارد. ورود آقایان ممنوع به اندازهای كه نیاز بوده از این عنصر استفاده كرده است. رفتارهای هیستریك خانم دارابی و خنگی جبلی در پارهای از اوقات با اغراق همراه است اما آشكارترین نمونه اغراق در
فیلم سكانسی است كه بر اساس تصورات شاگردان شكل میگیرد:
سكانسی كه خانم دارابی مردها را در زیر زمین مدرسهاش شكنجه میكند. این سكانس كه به فانتزی پهلو میزند، با پرداخت خوبش به عنصری نامطلوب در پیكره منظم و رئال
فیلم تبدیل نمیشود، چرا كه اغراقش هم به اندازه است.
نقد اجتماعی اصلیترین عنصر انواع كمدی است كه البته در تقسیم بندی زیر ژانرهای كمدی به صورت یكسان به آن توجه نمیشود اما اصلیترین مشكل ورود آقایان ممنوع با وجود تاثیر پذیری خوبش از اجتماع این است كه نمیتواند حركت پررنگ اجتماعی ایجاد كند و روی مخاطبش تاثیر بگذارد. در واقع وجوه سرگرمی ساز خوب
فیلم در نهایت نمیتواند به یك تفكر عمیق برسد. گرچه همین كه توانسته در این وانفسای شرایط اجتماعی و سینمایی ما مخاطبان بسیاری را به خود جلب كند قابل ستایش است.
اگر با اغماض ورود آقایان ممنوع را یك كمدی-رمانتیك هم بنامیم باز هم در زمینه نقد اجتماعی كم میآورد. چرا كه كمدی- رمانتیكها هم عموما آثار به شدت اخلاقی هستند كه بسیار بر جامعهشان تاثیر میگذارند.
این حرف
فیلم كه زیبایی و آراستگی منافاتی با خصائل خوب درونی ندارد، به تنهایی نمیتواند یك تاثیر اجتماعی مناسب بگذارد. با تمام این حرفها
فیلم ورود آقایان ممنوع نمونه خوب و استانداردی از سینمای كمدی سالم است كه تا كمال فاصله دارد اما در این وانفسا باید از امثال اینگونه فیلمها حمایت كرد.
ورود زندهها ممنوع: ورود شبه كمدی ممنوع
ورود زندهها ممنوع اما ادامه همان مشی كاسبكارانه است كه البته كفگیرش به ته دیگ خورده است. گرچه در پارهای از لحظات
فیلم سعی شده كه سر و شكلی ایجاد شود اما در نهایت این
فیلم هم به دام قبلیها میافتد. نمونه پیش پا افتاده تلقی سازندگانش را هم میتوان در پوسترهای تبلیغاتی ورود زندهها ممنوع دید كه تقلیدی ناشیانه از ورود آقایان ممنوع
فیلم موفق این روزهاست.
در ورود زندهها ممنوع كه چیز زیادی از حضور كارگردان نمیبینیم،جواد مزد آبادی با تجربه ساختن سریالهای مختلف انگار سینما را هم با تلویزیون اشتباه گرفته است. موسیقی بد و تكراری حمید
رضا صدری هیچ ربطی به
فیلم ندارد. بازیها باز هم بر دوش بداهه كاریهای صالحی و صادقی است. چیز جدیدی هم در بازیشان دیده نمیشود. عنصر تصادف به وفور در
فیلم دیده میشود. به اینها اضافه كنید بیمنطقی عجیبی كه در سرتاسر
فیلم مشاهده میشود. جنازه هر زمان كه كارگردان اراده میكند زنده میشود تا مثلا خنده از تماشاگران بگیرد. شخصیتها اصلا شكل نمیگیرند.
بازی بسیار بد بهاره رهنما با لهجه تصنعی آذریش را مقایسه كنید با بازی خوبش در ورود آقایان ممنوع. تلقی این گونه فیلمها مثل فیلمفارسیهای سابق ارائه تیپها و لهجه سازیها و نقصهای فیزیكی است. لهجه آذری بهاره رهنما، سین زدن بهنوش بختیاری و كور بودن یكی از چشمهای
مهران رجبی بر همین اساس شكل گرفتهاند.
حلیمه سعیدی و
هوشنگ حریر چیان (كه بازیگری در خونش است) هم به خاطر گل كردن در سریالهای تلویزیونی به شكلی بسیار بیربط در
فیلم ظاهر میشوند. بازی بد
علیرضا خمسه را هم میشود با بازی استثنایی اش در نقش بابا پنجعلی سریال
پایتخت مقایسه كرد و افسوس خورد. هیچ چیزی در
فیلم مشاهده نمیشود جز یكسری شوخی پیش پا افتاده و بعضا شوخیهای جنسی كه حتی تماشاگران هم به خندیدن به آنها شرم میكنند. ورود زندهها ممنوع به پای فیلمهای مهوعی كه به اسم كمدی در چند سال اخیر در سینمای ایران ساخته شدهاند، نمیرسد اما از همان المانها و ویژگیهای ثابت آنها لطمه میخورد.
میشود در مقالهای جداگانه با بررسی این گونه فیلمها، به مقایسه آنها با فیلمفارسیهای سابق پرداخت. عناصری چون فقر و تیپسازی و بیتفاوتی نسبت به اجتماع پیرامون از خصوصیات مشترك آنهاست اما فیلمفارسیهای نوین حتی به اخلاق گراییهای سطحی قبلیها هم پایبند نیستند و تنها گیشهها را هدف رفتهاند. گرچه خوشبختانه این گونه فیلمها حتی اقبال مردمی و فروش بالا را هم از دست دادهاند. كاش سازندگان ورود زندهها ممنوع به جز اسم و تبلیغاتشان از وجوه دیگر ورود آقایان ممنوع تقلید میكردند تا حداقل یك ذره از این تكرار در میآمدند. زمانه این گونه فیلمها خوشبختانه به سر آمده است.
The underlying connection was closed: Could not establish trust relationship for the SSL/TLS secure channel.