پت شاپ پرشین پت
Follow Us
facebook twitter blog google

خبر های روز حیوانات خانگی

  • بستنی آموزشی به شکل کوه یخ ◄ بستنی آموزشی به شکل کوه یخ
      بستنی آموزشی به شکل کوه یخ ذوب می شود تا یک پنگوئن یا خرس قطبی را در بالای چوب بستنی نشان دهد. بسته بندی بستنی تابستانی تاک طراحی شده توسط BXL به بچه ها در مورد تأثیر تغییرات آب و هوا می آموزد. این طراحی بسته بندی قدرتمند است زیرا یک تجربه ساده از خوردن بستنی را به یک درس قابل تامل تبدیل می کند. این نشان دهنده ناپدید شدن حیات وحش در مناطق قطب شمال به دلیل گرمایش جهانی است.
  • کفش های میکی موس ◄ کفش های میکی موس
      کفش‌های پاشنه بلند خلاقانه با گوش‌های نمادین میکی موس که به جلو متصل شده‌اند، ترکیبی عالی از شیطنت دوران کودکی و مد بزرگسالان هستند. کفش های میکی موس توسط کوپرنی طراحی شده اند زیرا بزرگسالان دیزنی نیز به مد لباس نیاز دارند. در نمایشگاه کوپرنی بهار تابستان 2025 در دیزنی لند پاریس رونمایی شد. کفش های میکی موس که در ایتالیا ساخته شده اند، یک کفش کلکسیونی با نسخه محدود هستند که ترکیبی از تجمل و نوستالژی هستند.
  • ماسک صورت Cthulhu ◄ ماسک صورت Cthulhu
      ماسک صورت خلاقانه با شاخک‌های چرم واقعی برای افرادی که می‌خواهند به نظر برسند که به تازگی از رویای تب لاوکرافت بیرون آمده‌اند. ماسک صورت Steampunk Cthulhu که توسط Uchronic از چرم ساخته شده است ، با هر شاخک شکل و جزئیات برای به تصویر کشیدن آن حال و هوای وهم انگیز و اخروی. چرم با کیفیت بالا برش خورده، قالب‌گیری شده و دوخته می‌شود تا جلوه‌ای واقعی و لغزنده به ماسک بدهد. تناسب قابل تنظیم، ماسک صورت Cthulhu را به طرز شگفت‌آوری راحت نگه می‌دارد، زیرا در مناطق بایر حرکت می‌کنید یا در Burning Man مورد توجه قرار می‌گیرید.
  • کیف دستی میکی موس ◄ کیف دستی میکی موس
      کیف چرمی شیک و چشم نوازی که برای طرفداران شیک دیزنی ساخته شده است با گوش های نمادین میکی موس در بالا ارائه می شود. کیف سوایپ میکی موس توسط کوپرنی برای کسانی که عاشق دیزنی و مد بالا هستند طراحی شده است. کیف دستی میکی موس که در ایتالیا از چرم مشکی باکیفیت ساخته شده است، هم یک کیف روزمره کلکسیونی و هم پوشیدنی است. در طول نمایش مد SS25 Coperni در دیزنی لند پاریس معرفی شد.
  • گودال آتش کوسه ◄ گودال آتش کوسه
      گودال آتش الهام گرفته از پوستر فیلم که شبیه کوسه با دهان باز از آرواره ها طراحی شده است ، وحشت سینمایی را به حیاط خلوت می آورد . گودال آتش آرواره که توسط Burned by Design ساخته شده است ، ادای احترامی شگفت انگیز از تریلر نمادین کوسه اسپیلبرگ است. طراحی حماسی یک ساختار دو قسمتی است: بدن کوسه با جزئیات، که لحظه وحشتناک را از پوستر فیلم به تصویر می کشد، و یک گودال آتش در داخل. دهان باز ترسناک کوسه به عنوان نقطه دسترسی آسان به آتش عمل می کند که هنگام غرش شعله ها از درون، تصویری چشمگیر را ارائه می دهد.
  • کاناپه راحت حیوانات خانگی ◄ کاناپه راحت حیوانات خانگی
      کاناپه راحت حیوانات خانگی دارای درب های چوبی است که برای جلوگیری از پوشاندن موهای گربه روی کوسن ها تا می شود . مبل گربه توسط Tomoya Ono یک قطعه مبلمان مدرن طراحی شده است که هم صاحبان گربه و هم حیوانات خانگی آنها را مورد توجه قرار می دهد. هنگامی که از آن استفاده نمی کنید، قسمت های نشیمنگاه نرم را می توان به دقت بسته کرد تا ظاهری تمیز و بدون مو داشته باشد. این کاناپه که با در نظر گرفتن دوام ایجاد شده است، از مواد ضد خش ساخته شده است و کاملاً قابل شستشو است و برای خانواده هایی که گربه دارند ایده آل است.
  • بازوهای مینیاتوری ◄ بازوهای مینیاتوری
      بازوهای مینیاتوری طراحی شده برای جوجه ها، پرنده شما را به یک ابرقهرمان پردار با بازوهای سبز عضلانی کوچک تبدیل می کند . بازوهای هالک پرینت سه بعدی برای جوجه ها: چرا نباید پرنده ای فوق العاده قوی در اطراف حیاط قدم بزند؟ این ارتقای نهایی برای مرغ متوسط ​​است. هیچ چیز مانند پرنده ای که عضله دوسر بازوی سبز را خم می کند «باورنکردنی» نمی گوید…
  • کوله پشتی لاک پشتی ◄ کوله پشتی لاک پشتی
      کوله پشتی چشم نوازی که به گونه ای طراحی شده است که شبیه لاک لاک پشت واقعی باشد، سرها را تبدیل می کند و شما را به یک لاک پشت نینجا تبدیل می کند . کوله پشتی لاک پشتی ساخته شده توسط Lisbanoe از چرم طبیعی دباغی شده گیاهی 5 تا 6 اونس. کوله پشتی خلاقانه فوق العاده بزرگ را می توان به عنوان بخشی از لباس TMNT استفاده کرد .
  • عکس سگ های خندان ◄ عکس سگ های خندان
      مجموعه عکس های زیبا دارای پرتره هایی از سگ های بامزه است که برای دوربین لبخند می زنند . پروژه "نمایش سگ" توسط الکساندر خوخلوف و ورونیکا ارشووا .
  • چرخ ورزش گربه ◄ چرخ ورزش گربه
      چرخ دویدن داخلی که برای گربه ها و حیوانات خانگی کوچک طراحی شده است را می توان بر روی یک دیوار محکم در خانه یا آپارتمان مدرن نصب کرد . چرخ ورزش گربه ساخته شده از چوب و فولاد ضد زنگ توسط HolinDesign . چرخ همستر بزرگ به گربه شما کمک می کند تا در شرایط فیزیکی عالی بماند.
12345678910بعدیآخرین
(1 - 10) / 29363    |     صفحه 1 از 2937
RSS

GetPagedList: 0,440,,False,False,False,CreationDate,0,10

معرفي نژاد گربه


اخبار ومقالات - گالری


نمایش متن مقالات

گفتگو با ارژنگ امیر فضلی

  تنی که در زیر می خوانید در اصل تلفیقی است از مصاحبه ای که در تابستان 87 با ارژنگ امیرفضلی در مجله چاپ شده بود، به علاوه پاره ای از به جامانده های همان مصاحبه که به علت کمبود فضا در آن زمان چاپ نشد. البته با یک تنظیم جدید!

نقش پدرم، حسین امیرفضلی که از گوینده های شناخته شده رادیو و بازیگر سینما بود، در ورودم به بازیگری یک جورهایی صددرصد بود. من اول می خواستم بروم تجربی بخوانم. بابام می گفت نه، من هم می گفتم می خواهم بروم تجربی بخوانم دکتر بشوم. بابام کوتاه آمد گفت خیلی خب، برو بخوان. رفتیم سال اول تجربی رد شدیم. رد که شدم بعد روم نشد به بابام بگویم، بعد بابام من را گذاشت مدرسه گرافیک. همه چیز هم از آنجا شروع شد؛ آشنایی با هنر و تئاتر و نقاشی. همان جا با داوود اسدی، داریوش موفق و امیر غفارمنش تئاتر کار می کردیم و تنها عشقمان هم همین بود. 

گفتگو با ارژنگ امیر فضلی


کنکور که قبول نشدم رفتم خدمت سربازی ولی جسته گریخته همچنان تمرین تئاتر می رفتم و با بچه های نمایش دانشگاه می چرخیدم. بعدش رفتم خدمت؛ پایان خدمتم مصادف شد با فوت پدرم. از خدمت که برگشتم، دنبال یک کار بودم؛ یک درآمد. 

سال 71 یک نمایشگاه نقاشی گذاشتم (عمدتا هم تو مایه های سورئال نقاشی می کشیدم؛ دالی و این حرف ها) و دیدم از این طریق نمی شود پول درآورد. رفتم توی شرکت های گرافیکی کار کردم، دیدم پولی که می دهند خوب نیست. زمستان 71 در یک شرکت گرافیکی کار می کردم که امیر غفارمنش زنگ زد گفت بیا برای یک کار تلویزیونی تست می گیرند. من و خدابیامرز داوود اسدی با هم رفتیم. برنامه «نوروز 72» بود. یکسری اتود داشتیم برای خودمان که از زمان مدرسه بینمان شکل گرفته بود؛ یک کارهای بامزه ای مثل کاراته بازی و ادای فیلم فارسی های قدیم را درآوردن. آنها را جلوی داریوش کاردان و بقیه عوامل اجرا کردیم؛ آنها هم خوششان آمد و گذاشتند ما در «نوروز 72» بازی کنیم. بعد هم، من و داوود (اسدی) و مهران و حمید لولایی، شروع کردیم کار کردن: اول «پرواز 57» بود و بعدش هم «ساعت خوش».

سر «ساعت خوش»، حجم واکنش های مردم –خصوصا از طرف جوان ها– آن قدر زیاد شده بود که واقعا یک جاهایی از دستشان فرار می کردم. یعنی می توانم بگویم 30 درصدش لذت بود، 70 درصدی خستگی.

احساس نمی کردم زندگی خصوصی دارم؛ چون یادم است سه بار شماره تلفن خانه مان را عوض کردیم، من خجالت می کشیدم از خانه... از مادرم. این فشار و این حجم واکنش هم اذیت می کرد. وقتی می رفتم توی خیابان هم، انگار باز سر کار بودم. بیرون هرجا می رفتیم آن مکان به هم می ریخت و شلوغ پلوغ می شد؛ مکان های عمومی همان موقع از ما گرفته شد.



آیتم مثل فیلم سینمایی است

علاقه ام به نویسندگی از همان «نوروز 72» شروع شد. اتودهایی که سر آن کار با داوود و داریوش موفق و امیر غفارمنش درمی آوردیم، در اصل نویسندگی بود اما ما خودمان نمی دانستیم. وقتی اینها را توی آیتم های «نوروز 72» اجرا کردیم و دیدیم حاصل کار بامزه است، به این فکر افتادم که بگذار باز هم خلق کنم و یک جور بده بستان شد دیگر. اجرا کردیم دیدیم بانک است و این انگیزه ای شد که چیزهای دیگری را هم خلق کنم.

متن های «ساعت خوش» را من و داوود و رضا عطاران می نوشتیم. سبک و سیاق نوشتن ها فرق می کرد، داوود یک نگاه خاصی داشت؛ یک جور طنز تلخ. متن هایی که می نوشتیم لازم نبود برود بالا توی سازمان تصویب بشود. اوایل می رفت اما دیگر خودمان کم کم واقف شده بودیم به اینکه چی باید بنویسم که قابل پخش از تلویزیون باشد. 

گفتگو با ارژنگ امیر فضلی


حالا شاید از هر 40-30 تا نمایش کوتاه، یکی اش را سازمان می گفت نه، این خوب نیست. آخر همه چیز هم که براساس متن نبود، خیلی چیزها را بداهه سر صحنه در می آوردیم. روزهایی می شد که متن نبود، با داوود می نشستیم فکر می کردیم و همان موقع آیتم در می آوردیم. یا روی کاغذ می نوشتیم یا نه، به بچه ها توضیح می دادیم، می گفتیم «آقا یک آیتمه، این جوری و این جوریه، یکی می آد این کار رو می کنه و می ره». بچه ها هم که همه وارد و خبره این کار، همان را در جا بازی می کردند. 

نوشتن آیتم، واقعا کار سختی بود. هر یک دانه آیتم قابل مقایسه با یک فیلم سینمایی است؛ مثل فیلم، یک سوژه باید باشد، یک داستان باید در کار باشد که اول و وسط و آخر داشته باشد. سر آیتم نوشتن، سعی می کردم مثل یک تماشاچی همه چیز را از بیرون ببینم. از مغز خودم بیایم بیرون و از بیرون به مغز خودم نگاه کنم. آن نمایش را در ذهن خودم به تصویر می کشیدم و می دیدم بامزه هست یا نیست. بعد اگر بامزه نیست، چرا این طور است، مثلا اگر تهش خوب نیست، چه کار کنم تا به عنوان یک بیننده شوکه شوم یا بخندم یا یک اتفاقی برایم بیفتد. 

این قدر فکر می کردم که درستش می کردم. یک وقت هایی اول فکر می کردم و درستش می کردم، بعد می آوردمش روی کاغذ. یک وقت هایی هم کابلش مستقیم وصل بود؛ همان جوری که فکر می کردم می نوشتم. معمولا یک بار می نوشتم و چون تند تند هم می نوشتم و خطم بد بود، بچه همیشه ازم شاکی بودند.



آرزوهای خیالی

ضبط «ساعت خوش» درست یک سال طول کشید؛ از اواخر بهار 73 تا اواخر بهار 74. برنامه قسمتی نبود؛ ما همین طور پشت سر هم نمایش کوتاه ضبط می کردیم؛ طوری که فکر می کنم حول و حوش 1500 دقیقه اش هنوز پخش نشده. کار را که تعطیل کردند، حدود یک ماه پخش اش ادامه پیدا کرد و بقیه اش را پخش نکردند. یکدفعه گفتند بس است، نسازید و نساختند و جمعش کردند. به ما فقط گفتند تمام شد؛ «خدا حافظ شما، خدا حافظ شما». 

«ساعت خوش» که تمام شد، بچه ها پراکنده شدند و هرکس رفت سمت و سوی کار خودش. اینکه ساعت خوش، به عنوان یک گروه نتوانست تداوم پیدا کند چند دلیل داشت؛ یکی از دلایلش این بود که مدیریت خوبی بالای سر این گروه نبود و اینکه بچه ها را از نظر مالی خوب ساپورت نمی کردند. 

گفتگو با ارژنگ امیر فضلی


آن موقع بچه ها می خواستند ازدواج کنند یا نامزد کرده بودند یا با خانواده یک دختری صحبت کرده بودند. همه می خواستند تشکیل خانواده بدهند و بعد می دیدند این شهرتی که اینها دارند، هرکسی هر جای دنیا اگر می داشت، وضع مالی اش باید خلی خوب بود و پیش خودشان حساب می کردند ما این قدر شهرت داریم ولی از نظر مالی ساپورت نمی شویم. 

خب، این، یکی از چیزهایی بود که فکر کنم آدم را دلسرد می کرد. آدم با خودش می گفت بروم یک جای دیگر یک کار دیگر هم بکنم، باز حداقل یک پول دیگری دربیاورم. اگر چنین مدیریتی بالای سر ما بود، مثلا می توانست به ما بگوید چه کارهایی را می توانیم انجام بدهیم و چه دستمزدهایی را می توانیم بگیریم. البته اینها یک آرزوی خیالی است، یک آرزوی نشدنی. الان هم که اصلا چنین گروهی وجود ندارد.

تئوری ای برای اینکه چرا «ساعت خوش» تعطیل شد ندارم؛ فقط باهاش کنار آمدم. در اوج شهرت مجبور شدم بروم در یک شرکت، با حقوق ماهی 20 هزار تومان بازاریاب تبلیغاتی بشوم. زن هم گرفته بودم و واقعا 20 هزار تومان به هیچ جایم نمی رسید. هم خودم آنجا کار می کردم و هم خانم ام آمده بود آنجا کار می کرد ولی باز پولمان نمی رسید. 

حالا با آن چهره شناخته شده، باید می رفتم کارخانه –چه می دانم– سیمان و میلگرد و اینها. آن مجله ای که من در آن کار می کردم، یک مجله معماری بود. می رفتم برایشان آگهی می گرفتم. خب، خود این برایم خیلی سخت بود. هرجا می رفتم، نگاهم می کردند و می خندیدند. بعضی ها می خواستند سر صحبت را باز کنند، بعضی ها چرت و پرت می گفتند، بعضی ها آگهی نمی دادند، بعضی ها اذیت می کردند. مثلا با ید به یک کارخانه گچ و سیمان می رفتم و می گفتم: «هی آقا، بیا! آگهی بده تو رو خدا». 

من یکی دو سال در آن مجله کار کردم و بعد از یک مدت مجله هم ورشکست شد. بعدش یک بار نماینده یک شرکت معروف در خیابان بیخ خر من را گرفت که «آقا! شما آمدی قرارداد بستی، این قدر هم پول گرفتی، آگهی ما را چاپ نکردی، پول ما را پس بده!». حالا من یک ساعت باید برایش توضیح می دادم که این دو ماه آخر، شرکت پول ما را هم نداده.»

گفتگو با ارژنگ امیر فضلی

 



قرار بود در فیلم بیضایی بازی کنیم

سر «ساعت خوش» 24-23 سالم بود. فکر می کردیم در آینده با گروه کارهای سینمایی خیلی خوبی خواهیم کرد که برای دیدنش صف های خیلی طولانی کشیده می شود. کارهای تلویزیونی خیلی خوبی می کنیم و سریال های خوب ولی... نشد. سال 74 بعد از ساعت خوش برای کار با آقای بیضایی در فیلم «چه کسی رئیس را کشت؟»

با آقای شایسته قراردادی بستم که اکبر عبدی و رضا شفیعی جم هم قرار بود در آن بازی کنند اما هرکس از یک طرف به مشکل خورد و کار خوابید و به جایی نرسید. یک نفر هم می خواست فیلمی با حضور همه بچه های گروه بسازد که وقتی دستمزدی را که باید می داد حساب کرد، مخش سوت کشید و جا زد.

محصولات فروشگاه مرتبط با این مقاله
نظرات کاربران
ثبت نظر
نام شما
ایمیل شما
نظر شما
ارسال به دوستان
نام شما
ایمیل شما
ایمیل گیرنده
توضیحات
کد امنیتی
کد CAPTCHA
کدی که در زیر نمایش داده شده است را وارد نمایید
:                شبکه های اجتماعی پرشین پت را دنبال کنید 

face.jpg (205×206)   tw.jpg (204×224)pin.jpg (204×224)

جدیدترین مقالات

◄ پیشینه سالوکی (تازی)
◄ German Shorthaired Pointer
◄ سگ در ایران باستان
◄ سگ پیتبول
◄ انواع مسمومیت های شیمیایی و غذایی در سگ
◄ گربه نژاد هیمالین
◄ مردی که سگ همسایه اش را خورد+عکس
◄ عمر حیوانات چقدر است
◄ جلبک ها اکواریوم های اب شیرین
◄ Metynnis Fasciatus
◄ حیوانات در برف
◄ چه مواد غذایی برای سگ مفید است؟
◄ British Shorthairs
◄ فصل چهارم
◄ رژیم غذایی مناسب برای مقابله با سوءهاضمه در اسب (ترجمه)
◄ قارچی معده در پرندگان
◄ عقیم سازی
◄ معرفی دکتر شیری
◄ حالا من چی کار کنم ؟
◄ Redbone Coonhound
◄ بخاری آکواریوم - Aquarium Heater
◄ چرا سگ ها به دنیال دم خود میگردند
◄ شی هوا هوا
◄ راهنمای کلی برای نگهداری از گربه
◄ گربه های ناز نازی
◄ كتاب(7)
◄ رفتار شناسي در حيوانات
◄ بیضه ها
◄ سیچلاید های افریقایی
◄ مهناز افشار و دلفین
◄ راهنمای کلی برای نگهداری از سگ
◄ ماهي و ماهي خور
◄ دکتر هومن و جراید
◄ کم خونی فقر آهن در گربه ها
◄ اطلاعات عمومی خانواده سیکلیده ها 2
◄ زشت‌ترین سگ دنیا»
◄ "وگانیسم"
◄ اپیلاتی دهان آتشی - firemouth epiplaty
◄ گربه و نازایی ! توهم یا واقعیت؟
◄ اسب دریایی - Hippocampus
◄ جوش در سگ ها
◄ رفتار درماني براي سگها
◄ چگونگي نصب برنامه و ورود به برنامه
◄ بستنی آموزشی به شکل کوه یخ
◄ پولیوما ویروس در پرندگان
◄ خرگوش به عنوان حیوان خانگی
◄ شباهت حيوانات
◄ Dog Fashion
◄ انجماد اسپرم - How To Glaciation spermatozoon
◄ کتامین
◄ انگل های داخلی در سگ ها
◄ درماتوفیتوز (Dermatophytosis)
◄ حقوق حیوانات از ۱۴ قرن قبل در اسلام مطرح شده است
◄ پرورش لارو آناباتوئیدها (ترجمه)
◄ دراگون – Dragon
◄ iهیولا ها
◄ نگهداری از رتیل اوسامبارا بابون
◄ آموزش استفاده از جعبه خاک به خرگوش
◄ فيبر ها
◄ Chinook
◄ نی نی های بامزه در لباس حیوانات
◄ فروش گربه پرشین کت
◄ مارماهی الکتریکی - electrophorus electricus
◄ قیمت روز خودرو
◄ Z
◄ انتخاب اسم برای سگ نر
◄ یازده سال اسارت سگ
◄ یوزپلنگ
◄ | German Wirehaired Pointer
◄ شارک دم قرمز - Red Tailed Shark
◄ تراریوم برای خزندگان
◄ پیراهنی برای عاشقان گربه
◄ Belgian Sheepdog
◄ غدای بچه گربه
◄ پرشین پت نماینده انحصاری فربیلا در ایران
◄ انگل ژيارديا (اين تک سلولي خطرناک)
◄ گدایی کردن در حیوان شما
◄ ورزش دادن گربه ها
◄ ایورمکتین در سگ ها
◄ تغذیه ایگوانا
dram film izle