خبرآنلاین-
یک نوع
عروس دریایی بسیار زیبارو در سواحل شمالی و جنوبی ایالات متحده آمریکا زیست میکند که البته فکر نکنم نامش - Mnemiopsis Leidyi - به زیبایی خودش باشد.!
این جاندار آبزی که مانند حریر، شفاف و دلربا مینماید، زیاد هم دلربا نیست! هر چند که به صورت مستقیم برای انسان خطری ندارد. با این وجود، عملکردهای نابخردانهی آدمی میتواند از این
عروس دریایی پری پیکر، یک هیولای مرگآفرین و پریدار بسازد! همان گونه که کارکرد آزولا در تالاب انزلی یا ماهی کپور معمولی - Cyprinus carpio - در تالاب هامون آن گونه بنیانکن و فاجعه بار خود را نشان داد.
چندی پیش با ورود آرام و بی سروصدای این موجود آبزی از طریق
دریای سیاه به سواحل کاسپین (مازندران)، شاهد یک تنش بزرگ و بیسابقه در بومسازگان (اکوسیستم) بزرگترین دریاچه عالم بودیم که سبب شد تا از این
عروس دریایی با عنوان هیولای کاسپین یاد کنند.
هیولایی که حالا نه تنها سه
دریای مازندران، مدیترانه و سیاه را متأثر کرده است، بلکه به گزارش مجله فوکوس چاپ آلمان، حالا دامنه تجاوز خود را تا
دریای بالتیک در شمال اروپا گسترش داده و دانشمندان زیستشناس را به شدّت نگران کرده است.
حمله هیولای دریای کاسپین
عروس دریایی آمریکایی که خسارات سنگینی را به
دریای کاسپین (مازندران) و
دریای مدیترانه وارد آورده بود، چندی پیش نیز در
دریای بالتیک خود را نشان داد. دانشمندان توانستند ثابت کنند که این گونهی
دریایی به خودی خود به این مناطق مهاجرت نکرده است.
مهاجمین، همان طور که عادت حیوانات مهاجر است، به صورت آرام و غافلگیرانه آمدند. دستههای نخست نیز از دیدهها پنهان ماندند. این
عروس دریایی - Mnemiopsis Leidyi - که همانند شیشه و یا نایلون شفاف و بیرنگ است، به طور مستقیم برای انسان خطری ندارد.
هیولای کاسپین در
دریای بالتیک مدتها به زاد و ولد پنهان خویش ادامه داد تا این که در سال 2006 توسط یک زیستشناس
دریایی در بندر کیل آلمان کشف شد. این دانشمند بلافاصله زنگهای خطر را به صدا درآورد؛ زیرا هیولای کاسپین و عواقب کارهایش نزد متخصصین شناخته شده بودند.
موطن اصلی این گونه از
عروس دریایی در واقع کناره های شرقی ایالات متحده آمریکا است، اما این
عروس نه چندان دلپذیر! شهرت خود را بسیار دورتر از سواحل آمریکا بدست آورد، یعنی در دهه هشتاد قرن گذشته؛ زمانی که او به همراه کشتیهای تجاری قاره پیما وارد
دریای سیاه و
دریای کاسپین شد و توانست در آنجا با رشد شگفتآوری به تکثیر و زاد و ولد پرداخته و بوم سازگان این دو دریا را دگرگون سازد و بیش از همه صنعت ماهیگیری موتوماهیان یا ساردل را نابود سازد.
موتو ماهیها، ماهیهای کوچکی به طول حداکثر چهل و یک سانتی متر هستند که بدنشان را حلقههای کمرنگی پوشانده است. در اروپا گونه نمکسود آن مصرف غذایی دارد و یا با نوع در روغن خوابانده آن سالاد و سس درست میکنند. همچنین از روغن و آرد آن نیز غذای حیواناتی چون ماکیانها و یا مزارع ماهی آزاد و میگو فراهم میکنند.
به هر روی، اندکی پس از آن که بیولوژیستهای شهر کیل، این
عروس دریایی را در
دریای بالتیک یافتند، به گونههای مشابه آن نیز در
دریای شمال برخوردند. ابتدا نامعلوم بود که این عروسهای
دریایی از کجا به این منطقه آمدهاند. برای یافتن رد پای آنها، دانشمندان از همان روشی استفاده کردند که مأمورین آگاهی برای یافتن جنایتکاران و مجرمین از آن استفاده میکنند؛ یعنی مقایسه اثر انگشت ژنتیکی یا دی. ان. آ.
تورستن رویشThorsten Reusch پروفسور امور اکولوژی
دریایی به مجله تخصصی مولکولار اکولوژی Molecular Ecology میگوید:" همه چیز گواه بر آن است که این عروسهای
دریایی به همراه مخزنهای آب جمع شده در زیر بدنه کشتیها به شمال اروپا آورده شدهاند و در آنجا رها گشتند. او که رئیس یک تیم پژوهشی در همین حوزه است، میگوید نمونههای یافت شده را بلافاصله از نظر اطلاعات ژنتیکی با نمونههای خشک شدهای که از آمریکا، ترکیه، بلغارستان، دانمارک، اوکرائین و ایران توسط دانشمندان این کشورها برایمان فرستاده شده بودند، مقایسه کردیم."
آزمایشهای انجام گرفته روی نمونههای خشک شده از
دریای سیاه شباهت کامل آنها را با نمونههای شکار شده از خلیج مکزیک نمایان میسازند که تفاوت آشکار با گونههای یافته شده در
دریای بالتیک دارند.
نمونههای
دریای بالتیک در جای خود شباهتهای ژنتیکی با نمونههای فرستاده شده از نیوانگلند دارند. این بدین معنی است که
دریای بالتیک و
دریای شمال مورد تهاجم گونههای ساکن در کرانههای شمال ایالات متحده قرار گرفتند، درحالی که
دریای سیاه و
دریای کاسپین (مازندران) طعمه گونه ساکن کرانههای جنوب کشور آمریکا واقع گشتند. این همچنین به معنی منتفی بودن فرضیه نفوذ هیولای کاسپین از
دریای سیاه به
دریای بالتیک نیز است.
پژوهشگران همچنین مبهوت مانده بودند که هیولای کاسپین ( این
عروس دریایی را از آن رو هیولای کاسپین میخوانند زیرا نخستین بار که اکوسیستمی
دریایی بر اثر وجود آنها به هم ریخت، در
دریای کاسپین یا مازندران بود) چگونه ابتدا در
دریای بالتیک تکثیر شده و سپس به
دریای شمال حمله کرد.
این در حالی است که بیشتر کشتیهای قارهپیما که از آمریکا به مقصد اروپا حرکت میکنند، در بنادری چون هامبورگ، روتردام و یا انت ورپن لنگر میاندازند که در کرانههای
دریای شمال واقع شدهاند.
گمان برده میشود که علت این امر ضریب بالای استانداردهای کشتی و معیارهای اروپای غربی است که مانع از آمدن کشتیهایی با استاندارد پایین به بنادر این کشورها میشود. در حالی که کشتیهایی که به مقصد کشورهای روسیه و فنلاند و دیگر کشورهای حومه
دریای بالتیک حرکت میکنند و عمدتاً نیز از کشتیهای خود این کشورها هستند، استانداردهای پایینتری را دارا هستند. همین طور کشتیهایی که در
دریای سیاه و یا از راه کانالهای کشیده شده میان
دریای سیاه و
دریای کاسپین مراوده میکنند، استانداردهای کمتری را رعایت میکنند.
در حال حاضر پژوهشگران در مورد استعداد وفق دادن این گونه
عروس دریایی با محیط زیست جدید خود بسیار کم میدانند. اما امری که واضح و مبرهن مینماید، آن است که این بلای نو به همین سادگی از میان نرفته و ناپدید نخواهد شد.