مقدمه
تغذيه بعد از زايش، زمانيكه توليد شير
گاوهاي شيري افزايش مي يابد، مي تواند عملكرد توليدمثلي و به دنبال آن سودبخشي گله را تحت تأثير قرار دهد. بطور كلي، افزايش نيازهاي متابوليكي توليد بالا بهمراه نياز هاي توليدمثلي و سلامت، اثر متقابل بين تغذيه و
توليدمثل ( خصوصاً بعد از زايمان ) را به يك موضوع مهم در صنعت گاو
شيري تبديل كرده است. تحقيقات اخير، نقش مهم تغذيه را در
توليدمثل تأييد كرده اند، و در بيشتر حالات، كمبودهاي غذايي شديد باعث مشكلات و بيماريهاي توليدمثلي شده است. همچنين، مكانيسم تغذيه اي كه بر روي عملكرد توليدمثلي تأثيرگذار است، بسيار پيچيده بوده و به طور واضح قابل تشخيص نمي باشد. با اين وجود، نقش فاكتورهاي غذايي مانند
پروتئين و يا تعادل انرژي، و مكانيسم عملكردشان بر توليدمثل، در سالهاي اخير، بيشتر شناخته شده است.
نقش
پروتئين در
توليدمثل
به منظور افزايش توليد شير و افزايش درآمد، توليدكنندگان شير سعي مي كنند كه مصرف غذا را ، خصوصاً در دوره ابتداي پس از زايمان، حداكثر كنند و از آنجا كه، جيره هاي حاوي
پروتئين بالا، در كل ، طعم بهتري داشته و مصرف غذا را افزايش مي دهند، اغلب توليدكنندگان، بيش از نياز گاوها در طول اين دوره، به دامهايشان
پروتئين مي خورانند. اين جيره هاي غذايي با ميزان
پروتئين بالا، مي توانند بازده توليدمثلي را كاهش دهند. در بيشتر مطالعات، افزايش
پروتئين خام جيره را، دليل افزايش زمان تا اولين تخمك گذاري بعد از زايمان و افزايش تعداد سرويس ها به ازاء هر آبستني و يا تعداد روزهاي باز مي دانند. به عنوان مثال، تحقيقات انجام شده در دانشگاه اورگان نشان داده است كه گاوهايي كه با
پروتئين بيش از حد تغذيه شده اند ( بيشتر از 10-15 درصد نيازهاي بالا ) ، تعداد سرويس بيشتري به ازاء هر آبستني نياز داشتند و در نتيجه فاصله گوساله زايي طولاني تري را نشان دادند. با اين وجود، برخي تحقيقات ديگر،
اثرات زيان آور سطوح بالاي
پروتئين مصرفي را بر توليد مثل نشان نداده اند. تناقض هاي مشاهده شده در مطالعات و تحقيقات مختلف، مي تواند بدليل منبع پروتئيني جيره مورد استفاده بجاي كل
پروتئين خام جيره باشد. برخي محقيقين معتقدند كه افزايش
پروتئين خام جيره، لزوماً با ميزان آبستني ارتباط نخواهد داشت. علاوه بر آن، كل
پروتئين خام جيره، عمل متقابل بين
توليدمثل و
پروتئين مصرفي را به ميزان كافي شرح نمي دهد. بطوركلي مواد پروتئيني در بخشهاي تجزيه پذير پروتئينهايشان متفاوتند. به عنوان مثال دو جيره حاوي 18 درصد
پروتئين ممكن است در ميزان
پروتئين قابل تجزيه و غيرقابل تجزيه در شكمبه متفاوت باشند. عدم تعادل در منبع و نياز براي
پروتئين قابل تجزيه و غيرقابل تجزيه در شكمبه، هر يك ممكن است
توليدمثل را تحت تأثير قرار دهند.
به منظور شرح چگونگي اثر منفي مصرف بيش از حد
پروتئين بر باروري، 3 فرضيه كلي ارائه شده است:
1ـ محصولات فرعي سمي متابوليسم نيتروژن از شكمبه (آمونياك) و كبد (اوره) ممكن است به اسپرم، تخمك و يا ابقاي جنين تازه، زيان برسانند.
2ـ عدم تعادل در
انرژي و
پروتئين فراهم شده، ممكن است بازده توليدمثلي را تحت تأثير قرار دهد
3ـ محصولات فرعي نيتروژن يا مصرف انرژي، ممكن است ترشح گنادوتروپين و يا هورمون پروژسترون را تغيير دهد.
( پروژسترون براي توسعه فوليكولي، عبورجنين در طول لوله رحم تا رسيدن به رحم و بطور كلي در ابقاء آبستني مهم مي باشد). اين تأثيرات، ممكن است بطور منحصر بفرد و اختصاصي، همزمان با هم و يا با همكاري هم و بطور سينرژيك اتفاق بيفتند. همچنين، مقدار و منبع
پروتئين نيز مي تواند پروژسترون را متأثر سازد. امكان دارد كه در مقاديري از
پروتئين خام جيره كه نياز شكمبه را براي
پروتئين قابل تجزيه افزايش مي دهد، كاهش در غلظت پروژسترون اتفاق بيفتد. با اين وجود، اثر مصرف
پروتئين بر ميزان پروژسترون نياز به مطالعات بيشتري دارد و عواملي مانند، كل
انرژي مصرفي و منبع
پروتئين نيز بايد مورد آزمايش قرار گيرند.
بدليل تشابه تغييرات هورموني در
گاوهاي تغذيه شده با جيره هاي حاوي
پروتئين خام بالا، با آنچه كه در گاوها در اثر كمبود
انرژي اتفاق مي افتد، بسياري از اين آثار ممكن است ناشي از اثر متقابل با
انرژي بجاي اسيدهاي امينه يا محصولات فرعي نيتروژني از متابوليسم شكمبه باشد. جيره هاي با
پروتئين بالا يا جيره هاي حاوي
پروتئين قابل تجزيه بيش از حد، مي توانند تعادل منفي
انرژي را با افزايش توليد شير شدت دهند.
بطوركلي
اثرات پروتئين غذا بر باروري بسيار پيچيده بنظر مي رسد، فاكتورهاي مختلفي مانند سن، انرژي،
پروتئين غيرقابل تجزيه در شكمبه و سلامتي رحم ممكن است واكنش به تغييرات
پروتئين مصرفي را تحت تأثير قرار دهند. به منظور حداقل كردن زيانهاي اقتصادي تغذيه غيرمؤثر
پروتئين بيش از حد، بر روي توليد و توليدمثل، جيره ها بايد براي تأمين مقادير مناسبي از
پروتئين قابل تجزيه و غيرقابل تجزيه در شكمبه، تهيه شوند. به عنوان مثال، براي
گاوهاي پر توليد و گاوهايي كه در ابتداي شيردهي هستند، 35 درصد
پروتئين خام بايد بصورت
پروتئين غير قابل تجزيه در شكمبه باشد. پس جايگزين كردن برخي منابع پروتئيني عبوري، خصوصاً در جيره هايي كه بر اساس يونجه (زيرا
پروتئين يونجه بسيار تجزيه پذير است) تهيه مي شوند، نياز است.
نقش تعادل
انرژي در
توليدمثل :
انرژي مصرفي مي تواند يكي از مهمترين عوامل تغذيه اي مؤثر بر توليد
گاوهاي شيري باشد.
انرژي مصرفي ناكافي در تليسه ها و در گاوها در ابتداي شيردهي، عملكرد توليدمثلي را كاهش مي دهد. مصرف
انرژي بيش از حد در اواخر دوره شيردهي و در دوره خشكي نيز مي تواند مشكلات چاقي گاو را ايجاد كند كه خود موجب كاهش بازده توليدمثلي آنها در دوره شيردهي بعدي مي شود. زمانيكه تليسه ها با مقادير ناكافي
انرژي تغذيه شوند، ديرتر به سن بلوغ جنسي مي رسند و چنانچه جيره هايي كه داراي كمبود
انرژي هستند به تليسه هايي كه دوره هاي فحلي طبيعي را شروع كرده اند، خورانده شود، ممكن است موجب توقف دوره فحلي آنها شود.
گاوهاي شيرده پرتوليد نيز، در ابتداي دوره بعد از زايمان، ناتوان از مصرف غذاي كافي به منظور تأمين نيازهاي
انرژي براي توليد شير هستند. وقتي كه موادغذايي
مصرفي نتوانند نيازهاي غذايي افزايش يافته براي توليد شير را مرتفع سازند، تعادل منفي
انرژي اتفاق مي افتد. در اين شرايط، نيازهاي
انرژي بطور ناقص و از طريق متابوليسم ذخاير بدن، مرتفع مي شود كه اين امر نيز به نوبه خود منجر به كاهش وزن بدن و شرايط بدني مي گردد. متابوليسم بيش از حد ذخاير بدن با تصفيه چربي كبدي بعد از زايمان و كاهش عملكرد توليدمثلي در
گاوهاي شيري پرتوليد همراه مي باشد. البته ميزان و مدت زمان تعادل منفي
انرژي در طول ابتداي دوره شيردهي، بيشتر به غذاي
مصرفي بستگي دارد تا به توليد شير. مكانيسم هايي كه همراه با غذاي
مصرفي ناكافي بعد از زايمان و در نتيجه آن تعادل منفي
انرژي ،
توليدمثل را متأثر مي سازند، هنوز بطور كامل شناخته نشده اند. با اين وجود، برخي احتمالات وجود دارد كه رابطه آنتاگونيستي بين متابوليسم بعد از زايمان و عملكرد توليدمثلي را روشن مي سازند.
هورمون لوتئيز كننده ( lh ) ، يك هورمون مهم و حياتي است كه به منظور دوباره برقرار سازي فعاليت تخمدان، رشد نهايي و بلوغ فوليكولهاي تخمداني، تخمك گذاري و ترشح تخمداني پروژسترون مورد نياز مي باشد. كمبود
انرژي شديد ممكن است ترشح lh را تغيير دهد و در نتيجه، توسعه فوليكولي و تخمك گذاري را به تعويق بيندازد. تعادل منفي
انرژي در ابتداي دوره بعد از زايمان، ممكن است كه به باروري پايين همراه با اثرگذاري منفي روي كيفيت فوليكولهاي تخمدان، در طول دوره توليدمثلي، منجر شود. بطور كلي، هر فوليكول، تقريباً 70 روز نياز دارد تا كامل شود و بصورت تخمك آماده گردد. فوليكولهايي كه با چنين شرايط نامطلوب
انرژي روبرو مي شوند ( تعادل منفي
انرژي شديد در دوره ابتدايي بعد از زايمان)، در اين مدت زمان تعيين شده (70روز)، آمادگي انجام وظايف خود را پيدا نمي كنند. گزارش شده است كه فوليكولهاي در حال رشد در گاوهايي كه كاهش شديد وزن را در طول 3 تا 5 هفته بعد از زايمان، بخود ديده اند، فوليكولهاي معيوبي هستند كه در طول دوره توليدمثلي ترشح پروژسترون را كاهش داده و باروري پاييني را ايجاد مي كنند.
بر اساس مطالب بالا، مشخص مي شود كه توليد شير، كمبود
انرژي شديد و از دست دادن شرايط بدني با فاصله تا اولين تخمك گذاري، همبستگي مثبت و با نسبت آبستني به اولين سرويس، همبستگي منفي دارد. به اين ترتيب كه براي گاوها با توليد بالا، مدت زمان طولاني تري براي اولين تخمك گذاري بعد از زايمان لازم است، همچنين نسبت آبستني به اولين سرويس و در كل باروري، در
گاوهاي پرتوليد پايينتر است. بنابراين استراتژي هاي تغذيه اي كه شروع تخمك گذاري بعد از زايمان را تسريع مي بخشند، مي تواند بر عملكرد توليدمثلي اثر مثبتي داشته باشد. بطوركلي، براي كاهش شرايط بدني از دست رفته و همچنين كاهش شدت تعادل منفي
انرژي بعد از زايمان، به منظور افزايش باروري، راههاي متعددي وجود دارد.
دو راه رسيدن به حداكثر تراكم
انرژي در جيره غذايي
گاوهاي شيري در ابتداي شيردهي ، عبارتند از :
1ـ افزايش ميزان كربوهيدرات غير سلولزي جيره ( مثل ذرت با رطوبت بالا(
2ـ اضافه كردن چربي ( به عنوان مثال دانه كتان يا چربي عبوري (
افزايش كربوهيدرات غير سلولزي جيره مي تواند از طريق كاهش نسبت علوفه به كنسانتره و يا بوسيله تغذيه با غلات بيشتر، حاصل شود. هر چند كه، جيره با مقادير بالاي غلات ممكن است منجر به اسيدوز و كاهش چربي شير شود. از طرفي ديگر، ضميمه كردن چربي به منظور افزايش تراكم
انرژي جيره، مي تواند غلظت كلسترول پلاسماي مورد نياز براي سنتز پروژسترون را افزايش دهد،كه در نتيجه منجر به توسعه باروري مي شود. علاوه بر اين، جيره
گاوهاي خشك، در طول اواخر دوره خشكي ( 2-3 هفته آخر )، بايد به طور مناسب تنظيم شود تا اينكه
گاوهاي خشك، شرايط بدني زيادي را از دست ندهند و دچار تعادل منفي شديد
انرژي در هنگام زايمان نگردند.
با توجه به مطالب گفته شده، روشن است كه تغذيه رابطه نزديكي با
توليدمثل دارد. از طرفي ديگر نيز، به علت پايين بودن وراثت پذيري بيشتر صفات توليدمثلي، پيشرفت ژنتيكي حاصل از انتخاب براي اين صفات به كندي حاصل مي شود و مي توان گفت كه در كل مديريت (عوامل محيطي مؤثر ) خصوصاً تغذيه نقش بيشتري را در مقايسه با ژنتيك در بازده توليدمثلي ايفا مي كند. كمبودهاي غذايي و فزوني يا نا متعادل بودن غذايي، همگي نشان داده اند كه مي توانند منجر به تغييرات توليدمثلي شوند. و تنها مشكل اصلي نامشخص بودن ميزان اين افزايش، كمبود يا عدم تعادل مي باشد كه
توليدمثل راتحت تأثير قرار مي دهد. مطالعات و تحقيقات بيشتري بر روي
گاوهاي شيري پرتوليد نياز است تا نقش تكتك مواد مغذي و
اثرات متقابلشان بر روي عملكرد توليدمثلي روشن شود. در حال حاضر، بهترين توصيه، تهيه يك برنامه غذايي براي
گاوهاي شيري است كه براي تمام مواد مغذي، بالانس شده باشد و تمامي نيازهاي غذايي دام را برطرف كند. با اين وجود، بايد خاطر نشان كرد كه تغذيه، تنها يكي از دلايل مشكلات و بيماريهاي توليدمثلي است. شرايط محيطي، تشخيص بموقع فحلي، زمان تلقيح مصنوعي و ذخيره و حمل اسپرم و رعايت اصول بهداشتي به هنگام زايش نيز مي توانند عملكرد توليدمثلي گله را تحت تأثير قرار دهند. برنامه هاي تغذيه اي مي توانند عملكرد ضعيف توليدمثلي ايجاد شده با مديريت ضعيف را اصلاح كنند.
___________________
تهیه وتدوین:دکترافسانه زرگر