همشهری آنلاین - يازدهم اسفند ماه 88 گزارشي با عنوان «وضعيت بحراني نيست» در همين صفحه به چاپ رسيد كه طي آن سهم آلودگيهاي نفتي و تأثيرات آن بر محيطزيست دريايي در گفتوگو با معاون دريايي سازمان حفاظت محيطزيست بررسي و تبيين شده بود. اما آن گفتوگو گرچه به تنهايي يك گزارش كامل بود، بخش دومي هم داشت. قرار بود بخش دوم به بررسي سهم پسابهاي صنعتي و فاضلابها در آلودگي خليجفارس اختصاص يابد ولي از آنجايي كه هنوز آمارهاي مربوط به ميزان آلايندگي پسابها و فاضلابها تهيه نشده است، معاون دريايي سازمان محيطزيست، گفتوگوي مورد نظر را به آينده نزديك موكول كرد. در عين حال با توجه به اهميت خليجفارس، همشهري بر آن است تا گزارشهايي درباره
وضعيت محيطزيست خليجفارس و عوامل تهديدكننده آن از زواياي مختلف منتشر كند.
با اين رويكرد به سراغ رئيس پژوهشكده اكولوژي خليجفارس و درياي عمان رفتيم و
وضعيت آبزيان خليجفارس را در گفتوگو با وي جويا شديم. گرچه انتظار ميرفت اين مقام مسئول
وضعيت گونههاي آبزي موجود در اين پهناب را با استناد به آمار بيان كند اما وي ميگويد: هنوز آمار جامعي در اين زمينه تهيه نشده است.
با وجود آنكه عوامل متعددي نظير پسابهاي صنعتي، فاضلابهاي شهري و خانگي، زهآبهاي كشاورزي و ساختوسازهاي بيرويه در ساحل، محيطزيست دريايي خليجفارس را تهديد ميكند اما نفت و مشتقات آن بيش از ساير عوامل در آلودگي اين دريا نقش دارد. دكتر محمدصديق مرتضوي، رئيس پژوهشكده اكولوژي خليجفارس و درياي عمان، ميگويد: «حدود 50 درصد نفت خام جهان از تنگه هرمز عبور ميكند.
علاوه براين، بخش عمده عمليات اكتشاف و استخراج نفت در حوزه خليجفارس صورت ميگيرد، در نتيجه مقدار زيادي نفت به اين پهناب راه مييابد. نفت و مشتقات آن وقتي وارد دريا ميشود تغيير شيميايي زيادي نميكند به همين دليل اجزاي تشكيلدهنده آن ميتواند اثرات مخربي روي مراحل مختلف زندگي
آبزيان برجاي گذارد. وجود تركيبات سمي ناشي از احتراق نفت مثل تركيبات چند حلقهاي آروماتيك يا پياياچ (p-a-h)ها كه شمار زيادي از آنها سرطانزا هستند وارد آب شده و رسوب ميشوند و با راهيابي به بدن
آبزيان وارد چرخه غذايي انسان نيز ميشوند.»
مرتضوي ميافزايد: «مطالعات نشان ميدهد در برخي مناطق ساحلي خليجفارس، ميزان تركيبات نفتي بسيار زياد است؛ مثلا در خوريات شرق هرمزگان در حوزههايي مثل خورآذيني، مقادير قابلتوجهي تركيبات نفتي وجود دارد كه بر اثر قاچاق گازوئيل به اين مناطق راه يافته است. اين بررسيها حاكي از آن است كه آلودگي مناطق ساحلي، زيستگاههاي گونههاي مختلف جانوري را بهشدت تهديد ميكند.»
فشارهاي محيطي مرجانها را تهديد ميكند
مرتضوي هرچند
آماري از كاهش جمعيت
آبزيان به دست نميدهد اما از كاهش ذخاير آبزي در سالهاي اخيرخبر ميدهد: «برخي گونههاي كفزي از نظر صيد كاهش پيدا كرده است، از همين رو، سازمان شيلات با همكاري مؤسسه تحقيقات شيلات بهدنبال بازسازي ايستگاههاي
آبزيان است. براي دستيابي به اين هدف، در سالهاي اخير در استانهاي جنوبي مثلا در غرب منطقه بندر لنگه و در مجاورت كيش، زيستگاههاي مصنوعي دريايي توسعه يافته است. اين زيستگاهها كه باعث تجمع
آبزيان شده به بازسازي ذخاير كمك ميكند. احداث زيستگاههاي مصنوعي در ساير مناطق هم دردست مطالعه و بررسي است.»
پديده كشند قرمز و اثرات آن بر آبزيان
مرتضوي در پاسخ به اين سؤال كه آيا
آماري براي كاهش يا افزايش جمعيت گونههاي آبزي بهدليل آلايندگيهاي موجود در خليجفارس وجود دارد؟ ميگويد: «اينكه بتوان ادعا كرد جمعيت گونههاي آبزي متأثر از يك عامل آلاينده افزايش يا كاهش داشته كار دشواري است اما بعد از پديده كشند قرمز در سال88 ما شاهد افزايش جمعيت كفزياني چون خرچنگ و ميگو بودهايم كه احتمالا بر اثر پديده كشند قرمز اتفاق افتاده است زيرا سلولهاي عامل كشند قرمز وقتي به بستر دريا رسوب ميكنند باعث تغذيه خرچنگها و ميگوها ميشوند. تا آنجا كه بررسيها نشان ميدهد جمعيت خرچنگها در نوار ساحلي هرمزگان هزار درصد رشد داشته است. براين اساس گرچه پديده كشند قرمز باعث نابودي برخي گونهها شده اما در مواردي مثبت بوده است. اما مرگومير برخي گونههاي آبزي ناشناخته است؛ مثلا مرگومير شمار قابل توجه ماهي گاريز از خانواده كفال ماهيان در بهار سالجاري ازجمله اين موارد است.»
وي درباره مرگومير هزاران قطعه ماهي گاريز در سواحل بندرعباس تصريح ميكند: «بررسيها نشان ميدهد نوعي بيماري باعث مرگ اين ماهيان شده اما اينكه چرا اين بيماري اتفاق افتاده و چرا فقط كفال ماهيان نابود شدهاند هنوز در دست بررسي است. نمونههايي هم به ايتاليا ارسال شده و منتظر جواب هستيم تا به قطعيت در اين زمينه برسيم. اما اينكه چرا نوار ساحلي تا اين اندازه درگير چنين مسائلي ميشود ناشي از ورود فاضلابهاي شهري است كه بيهيچ مانعي به آبهاي ساحلي بندرعباس راه مييابد كما اينكه هنوز پسابهاي صنعتي و فاضلابهاي شهري تصفيه نميشوند و اين عدممديريت، صدمات جبرانناپذيري را متوجه زيستبومهاي ساحلي كرده است.»
اين آمارها مستند نيست
از مرتضوي ميخواهم تصويري از
وضعيت خليجفارس بدهد، ميگويد: «بعضي وقتها آمار و ارقامي اعلام ميشود كه مثلا آلودگي خليجفارس هزار برابر آبهاي جهان است، با همه احترامي كه براي كارشناسان و صاحبنظران قائلم اين آمارها را مستند نميدانم. بديهي است هر جايي كه فاضلاب وارد دريا شود يا فعاليتي در زيستبومهاي دريايي صورت بگيرد حجم آلاينده بالاست اما بايد توجه داشته باشيم وقتي با قاطعيت ميگوييم آلودگي خليجفارس چند برابر آبهاي دنياست بايد روشن كنيم منظور كدام آلودگي است؟
و براساس كدام شاخص ميگوييم آلودگي چندبرابر است؟ آيا منظور شاخص بيولوژيكي است يا شيميايي يا نفت يا فلزات سنگين؟ البته در بعضي مناطق خليجفارس مثل پارسجنوبي، خور موسي و غرب شهر بندرعباس ميزان آلودگي نگرانكننده است يا در اطراف جزيره قشم كه زيستگاه مرجانهاست بهدليل فشار زياد محيطي مشكلاتي براي مرجانها ايجاد شده است اما اين نگراني در مورد ساير مناطق خليجفارس وجود ندارد.»
طرحهايي بدون ارزيابي
رئيس پژوهشكده اكولوژي خليجفارس و درياي عمان، اما از جنبه ديگري به مشكلات ناشي از نفت نگاه ميكند: «مشكل عمده اين است كه پروژههاي عظيم مثل طرحهاي نفت و تأسيسات پتروشيمي متأسفانه يا ارزيابي زيستمحيطي ندارند يا ارزيابيهاي زيستمحيطي آنها بهطور دقيق انجام نميشود، به همين دليل صدمات جبرانناپذيري به اكوسيستمهاي اين پهناب وارد ميكنند. درحالحاضر از يكسو، فاضلابهاي صنعتي و شهري وارد دريا ميشود و از سوي ديگر، صنايع وابسته به نفت بدون ارزيابي زيستمحيطي يا با ارزيابيهاي ضعيف توسعه مييابد و در نتيجه زيستبومهاي دريايي و
آبزيان را با خطر مواجه ميسازد. براي نمونه، در حال حاضر در خور موسي و پارسجنوبي مشكل زيادي وجود دارد. البته انتظار ميرود با مديريت جامع زيستمحيطي اين مشكلات مديريت شود و اثرات ناگوار آن كاهش يابد.»
وي در ادامه به نكته قابل تاملي اشاره ميكند: «در بسياري از كشورها، صنايع در بازسازي ذخاير دريايي نقشي كارساز دارند و با توجه به سهمي كه در تخريب و تهديد محيطزيست دريايي دارند هزينه قابلتوجهي براي احياي ذخاير آبزي ميپردازند اما در كشور ما صنايع نه كمكي ميكنند نه سهم خساراتي را كه به محيطزيست وارد ميكنند ميپردازند. با وجود اين، در حال حاضر اثرات زيستمحيطي صنعت روي
آبزيان نوار ساحلي در دست بررسي است تا براساس دادههاي حاصل از اين بررسيها، صنايع را متقاعد كنيم كه بخشي از خسارات را جبران كنند.»