گالیله از ترس جانش در برابر کلیسا به زانو درآمد، توبهنامه نوشت و تمام یافتهها و مشاهداتش را رد کرد. دانشمند و مخترع ایتالیایی با این که مجبور شد بر حقیقت، خط بطلانی بکشد اما سعی نکرد با رجزخوانی ثابت کند روی حرف خود ایستاده است. پنهان کردن واقعیت، کذب و دروغ نیست. اهالی خرده فرهنگی که معتقدند «هر راست نباید گفت، جز راست نشاید گفت»، ترجیح میدهند درباره حقایق سکوت کنند و با هماوردطلبی و لافزنی، به اصطلاح ایز گم کنند. لاف
ناموس و غیرت زدن و به دست خود معشوق بیگناه را سربه نیست کردن نه لافی گزاف که جرمی نابخشودنی است.
هندیها مدت مدیدی است تصمیم گرفتهاند
یوز را به کشورشان بازگردانند و به اصطلاح نسل آن را احیا کنند. بر اساس اخبار منتشر شده در رسانههای داخلی چند باری از ایران تقاضا کرده و هر بار به در بسته خوردهاند. با انتشار این خبر بلادرنگ برخی کارشناسان و خردهکارشناسان، مخالفت خود را اعلام کردند. پیشکسوتان وادی حیاتوحش گفتهاند با دادن یوزآسیایی به هندیها حق انحصار این جانور از دستان پرتوان ایرانی خارج میشود. جوانترها هم پشت قدیمیها سنگر گرفتهاند و میگویند مگر چند قلاده
یوز وجود دارد که تعدادی را به
هند بفرستیم؟ محمد باقر صدوق، معاون محیططبیعی سازمان محیطزیست نیز در مصاحبهای اعلام کرده
یوز ناموس ماست! از این منظر بهتر است
ناموس در جاده تلف شود تا از انقراض رهایی یابد.
در چنین شرایطی گاردین آنلاین خبری منتشر کرد که نشان میدهد هندیان در خواسته خود هم مصرند هم کوشا. قرار است 18 قلاده
یوز از ایران و آفریقای جنوبی و نامیبیا به سه منطقه در هندوستان منتقل شوند و این جانور بعد از گذشت بیش از 60 سال دوباره به شرقیترین محل پراکنشاش در آسیا بازگردد. وزیر محیطزیست و جنگلهای
هند ضمن اعلام این خبر گفته که بودجه این طرح 500 هزار پوند است. در ایران پروژه حفاظت از یوزآسیایی و زیستگاههای آن با بودجه 750 هزار دلار کار خود را شروع کرد، پروژه تمدید شد و برای ادامه کار چهار میلیون دلار دیگر نیز در نظر گرفتند.
گرچه انتقادهایی به طرح احیای نسل
یوز در
هند وارد شده، اما نمیتوان آن را با نمونه ایرانیاش مقایسه کرد. پس از فروکش کردن تب و تاب حاصل از نمایش انتقال ببرهای سیبری به باغوحش تهران، معاون محیطزیست اعلام کرد که آهی در بساط نیست و بیمایه فطیر است. معنی سرراست اظهار نظر آقای دکتر این است که تا اطلاع ثانوی ببرها در پارک ارم خواهند ماند و حفاظت میانکاله به بهانه حضور ببر عجالتاً مقدور نیست.
میتوان تصور کرد انتشار سخنان مسول محیطزیست
هند در گاردین، واکنش همگنان ایرانیاش را به دنبال داشته باشد که «جواسیس انگلیسی» میخواهند ایران را در عمل انجام شده قرار بدهند. بالاخره
هند جایگاه روسیه را ندارد که به خواستهاش تن در داد و هنوز
یوز ناموس ماست!
اگر یوزهای آسیایی در جادههای ایران کشته شوند لابد بهتر از آن است که در
هند تکثیر شوند چون حدود 9 سال است که عدهای برای حفاظت آن به رقابت ناسالم مشغولند و از هر فرصتی استفاده میکنند تا نشان دهند دستان توانگر خودی میتواند برگ زرینی به کتابچه حفاظت محیط زیست مرز پرگهر بیافزاید.
پرسشی که نه کارشناسان پیشکوت و نه رهروان جدید آنان و نه مسولان محیطزیست به آن پاسخی دادهاند این است که چرا نباید از همکاری و تلاش کشوری دیگر- که از قضا جزو دول متخاصم نیست- بهره برد و یک گونه با اهمیت نظیر
یوز را از انقراض نجات داد؟ کارشناسان وطنی هر آنچه در توان داشتند در این 9 سال عرضه کردند. دست رد زدن به سینه هندیها برای همکاری در حفاظت از
یوز و مرتب از
ناموس دم برآوردن به نجات این گونه ختم نمیشود. برای مخالفت باید دلیلی علمی- عملی ارائه داد. یوزآسیایی نه متعلق به آقای دکتر و همکاران که میراث طبیعی همه ایرانیان است و در صورتی که نتوانند این میراث را حفظ کنند باید در برابر این پرسش که چرا فرصتسوزی کردهاند پاسخگو باشند
خبر آنلاین