همان طور كه در جوامع انساني
جنگ و
خونريزي وجود دارد،
حيوانات نيز از اين قاعده مستثني نيستند و در ميان آنها نيز ستيزه گري وجود دارد و در هر رده از
حيوانات نيز اين رويه فرق دارد.
به طور مثال
جنگ در مارهاي زهر دار بسيار ديدني است. يك مار زنگي نر در حالي كه وارد
قلمرو مار نر ديگري شده است و با اين كار مي خواهد محل زندگي و مار ماده او را غصب كند، با حالت تهديد آميز صاحب خانه مواجه مي شود. او با دم خود زنگ مي زند تا غاصب را متوجه حضور خود كند.
شايد براي برخي اين تصور پيش بيايد كه
جنگ دو مار زهردار به مرگ يكي از آن دو بينجامد چرا كه اگر يكي از آن دو ديگري را نيش بزند، چون در برابر زهر همديگر مصونيت ندارند پس مارگزيده خواهد مرد.
آنها موقعي گوشت مار مرده را مي خورند كه در نتيجه فاسد شدن جسد مار، زهر آن هم از بين رفته باشد. اين در حالي است كه مارها هميشه دشمنان خود را مي گزند و نيش آنها نيز به عنوان بهترين وسيله براي راندن رقيب محسوب مي شود و هرگز دندان هاي نيش خود را در برابر هم جنسان خود به كار نمي برند زيرا مارها برعكس به جنگي مي پردازند كه تابع قواعد و قوانين دقيقي است.
ابتدا دو ماري كه قصد جنگيدن با هم را دارند، به دور هم مي پيچند تا زماني كه درست موازي يكديگر قرار بگيرند سپس يك سوم انتهايي بدن خود را به هم مي پيچند و بقيه آنها را به فاصله پنجاه سانتي متري از زمين نگه مي دارند. در ابتداي اين تهاجم، دو مار گونه هاي خود را بر همديگر مي فشارند ولي بعد از مدت زماني كوتاه، بيننده اي كه شاهد اين ستيز است متوجه مي شود كه در زير ماسك اين نوازش، فشار شديدي پنهان شده است.
دو جنگجو ريه هاي خود را پر از هوا مي كنند و با تمامي قوا بر هم فشار وارد مي كنند و به ناگهان از هم جدا مي شوند و همانند فنرهايي از جاي خود مي جهند و بر زمين مي افتند.
بعد از اين واقعه بايد هر چه زودتر بلند شوند و دشمن خود را از كمر زير فشار قرار دهند. پس از چند بار مقابله شبيه به هم، يكي از مارها پيروز ميدان مي شود. مار پيروز با قسمت جلو بدن خود، رقيب خود را با تمامي قوا بر زمين فشار مي دهد و به مدت چند ثانيه او را به همين حالت نگاه مي دارد و مار مغلوب را رها مي كند و سرانجام مار شكست خورده
بدون هيچ گونه اعتراضي هر چه زودتر فرار مي كند.
اگر مارهاي زنگي از زمان هاي بسيار دور اين قوانين كشتي را رعايت نمي كردند تا امروز نسل آنها از روي زمين برداشته شده بود. اگر آنها از نيش زهرآلود خود در نبردهاي خود استفاده مي كردند
جنگ بين آنها با مرگ هر دو آنها خاتمه پيدا مي كرد. بسياري از مارهاي زهردار با اين روش به طور جوانمردانه كشتي مي گيرند.
افعي هاي معمولي نيز براي نبرد همين قاعده را رعايت مي كنند.
فقط مارها نيستند كه به اين روش كشتي مي گيرند و
بدون اين كه همديگر را زخمي كنند يا قطره خوني از بدن ديگري جاري شود. در
حيوانات ديگر هم اين حالت وجود دارد و هر قدر سلاح هاي آنها خطرناك تر باشد قواعد و قوانين كامل تري در كار خواهد بود. قوانين اساسي كشتي آنها در بيشتر موارد يكسان است.
هنگام شروع دو طرف به آهستگي به همديگر نزديك مي شوند و از نزديك يكديگر را بررسي مي كنند. بعد هر كدام كوشش مي كنند تا خود را با وقارتر و قوي تر نشان دهند. آن گاه با حركاتي معين كه در تمامي نسل ها به شكل يك سنت درآمده، يكديگر را مي ترسانند و به خود جرأت مي دهند.
بعضي اوقات نيز همين حركات نتيجه كشمكش را تعيين مي كند. اگر يكي از دو طرف احساس كند كه ضعيف تر از حريف خود است به ضعف خود اعتراف مي كند و كنار مي رود. به طور مثال پرنده اي مانند كبوتر، خرامان پيش مي آيد و سينه خود را جلو مي دهد و روي پاهاي خود بلند مي شود و پرهاي خود را سيخ مي كند در اين هنگام هر كدام از دو طرف كه بتواند بيشتر غبغب بگيرد پيروز ميدان خواهد بود.
ميمون ها با نعره كشيدن به تهديد يكديگر مي پردازند و در جنگل هاي محل زندگي آنها صداي نعره آنها تا چندين كيلومتر به گوش مي رسد.
اسب هاي آبي هم براي مقابله با يكديگر روش بسيار جالبي دارند به اين صورت كه آنها براي از ميدان به در كردن حريف خود، ابتدا در برابر يكديگر مي ايستند و هر چه بيشتر دهان خود را باز مي كنند و با خشم آروغ مي زنند و از دهان خود گازهاي تهوع آوري به سوي حريف رها مي كنند.
در گوزن ها كشتي بسيار شرافتمندانه اي همراه رعايت اصولي خاص انجام مي گيرد. هنگامي كه دو حريف در برابر يكديگر قرار مي گيرند چند قدم در كنار هم راه مي روند و با ابهت هر چه تمام تر شاخ و سر خود را بالا مي گيرند و فقط از گوشه چشم به همديگر نگاه مي كنند. سپس به يك باره همانند اين كه كسي به آنها فرمان ايست بدهد در برابر يكديگر قرار مي گيرند و سرهاي خود را پايين آوردند و حمله مي كنند.
آنها هرگز با نوك شاخ خود حريف را مجروح نمي سازند برعكس، شاخ ها براي آن است كه با آن شاخ به شاخ بشوند. پس از لحظه اي بر مي گردند و همديگر را به جلو و عقب مي زنند.
اگر از اين مقابله اول نتيجه اي به دست نياورند، كشتي دوباره از سر گرفته مي شود تا زماني كه يكي از دو طرف احساس كند كه از ديگري بسيار ضعيف تر است و فرار را بر قرار ترجيح دهد. گاهي هم اتفاق افتاده كه در آخر نبرد گوزني عصبي مي شود و پشت خود را كه حساس تر است و زودتر مجروح مي شود به طرف حريف برمي گرداند ولي گوزن ديگر هرگز براي شكست دادن از اين وضع استفاده نمي كند و منتظر مي ماند تا گوزن حريف روي خود را به سمت او برگرداند.
نوعي سوسمار كه در اروپاي مركزي زندگي مي كند و به Laserta agilis معروف است و حدود 25 سانتي متر طول دارد براي نبرد خود از روش هاي شگفت انگيزي پيروي مي كند.
پس از اين كه دو رقيب در برابر يكديگر قرار گرفتند يكي از سوسمارهاي نر گردن رقيب خود را محكم به دندان مي گيرد و
بدون اين كه آسيبي به او برساند چند دقيقه اي در همان حال نگه مي دارد.
حيوان ديگر در تمامي اين مدت انتظارمي كشد تا ديگري او را رها سازد بعد نوبت به ديگري مي رسد كه اولي را گاز بگيرد و اين كشمكش ادامه دارد تا يكي از دو طرف خسته شود و فرار اختيار كند.مطلب جالبي كه در اين نبرد به چشم مي خورد اين است كه سوسماري كه فرار مي كند، حيواني نيست كه آخرين بار مورد گاز گرفتگي قرار گرفته، بلكه آن ديگري است.
در ظاهر چون شدت گاز گرفتن به قدري نيست كه حريف زخمي شود اما عامل پيروزي گاز گرفتگي نيست و در حقيقت قدرت مقاومت در برابر گاز است.
هنگامي كه در بين سوسمارها
جنگ درمي گيرد فرار حيوان شكست خورده معني ندارد، زيرا باعث به هم خوردن همبستگي لازم براي زندگي اجتماعي خواهد شد. فقط كسي كه شكست مي خورد كمي دور مي شود تا به پيروزي حريف خود اعتراف كرده باشد.