همه حيوانات نميتوانند مانند انسان ببينند، خيلي از حيوانات دنيا را درهالهاي از رنگ خاكستري يا بسيار كمرنگ ميبينند اما بعضي از آنها ميتوانند در تاريكي مطلق ببيند و بعضي ديگر رنگهايي كه در دامنه ديد انسان نيستند را نيز تشخيص ميدهند، رنگهايي كه هيچ وقت انسان نديده است، حتي تعدادي چشمهايي دارند كه به آنها در شكار موجودات از صدها متر فاصله كمك ميكند.
در اين مقاله نوع ديد چند گونه از حيوانات مورد مطالعه قرار گرفته است اما قبل از آن لازم است نگاهي اجمالي به تكامل چشم در جانداران داشته باشيم.
نخستين و سادهترين نوع چشم كه به آن Pigment spot ميگويند از چند رشته عصبي تشكيل شده كه فقط به نور مريي پاسخ ميدهد و حالت كامل يافتهتر آن Pigment pit است كه علاوه بر تشخيص نور به خاطر وجود حفره چشمي ميتواند سمت آن را تشخيص دهد. در مسير تكامل به حالت Pin honeeye و سپس Lens eye و در نهايت چشم پيچيده انسان Complex eye ميرسيم.
ديد حشرات
بسياري از حشرات چشم مركب Lens eye دارند كه از صدها يا هزاران لنز كوچك تشكيل شده كه به شكل كندوي عسل در كنار هم قرار گرفتهاند.
برخلاف تصور عوام كه حشرات در يك زمان، صدها كپي از يك تصوير را نميبينند بلكه هر لنز قسمت كوچكي از تصوير كلي را ميگيرند و الگو و شكلي شبيه موزاييك درست ميكنند، يك چشم مركب (Praying Mantise) ميتواند از ده تا سي هزار قسمت تشكيل شده باشد كه بسته به نوع حشره متفاوت است. براي مثال (dragon Fly) سنجاقك و آخوندك بيشترين تعداد قسمتها (بالاي سي هزار تا) را دارد. آنها ديد موزاييكي دارند و آن چه را كه ما به وضوح ميبينيم آنها به صورت شطرنجي ميبينند.
ديد زنبور
زنبورها هم از چشم مركب استفاده ميكنند اما آنها توانايي تشخيص رنگ قرمز را ندارند.
دنياي زنبورها بيشتر از رنگهاي زرد، سبز و آبي تشكيل شده است. گلي كه ما به رنگ قرمز ميبينيم آنها به رنگ آبي ميبينند، همچنين زنبورها ميتوانند دامنه فرابنفش را ببينند با بسامد بيشتر از نور مريي و طول موج كمتر (امواج الكترومغناطيس از راديويي تا گاما قرار دارند كه نور مريي در ميانه آن قرار دارد، فرابنفش بالاتر و فرو سرخ
كمتر).
ديد ميگو و خرچنگ ـ ميگو و خرچنگ كمترين تكامل ديد را دارند. آنها نيز از چشم مركب Compound eye مانند حشرات استفاده ميكنند با اين تفاوت كه جزييات كمتري ميبينند. خوشبختانه ميگوها و خرچنگها در گرفتن سيگنالها از حركتهاي ناگهاني بسيار قوي هستند و اين يك راه دفاعي بسيار خوب براي آنها به شمار ميرود.
ديد پرندگان
پرندگاني كه در روز پرواز ميكنند گستره رنگي وسيعتري نسبت به انسان دارند كه شامل نور فرابنفش نيز ميشود و بايد گفت كه ما انسانها هيچ وقت نميتوانيم اين طيف رنگها را ببينيم. به خاطر همين است كه ارزيابي ديد اين پرندگان و تقليد از آنها بسيار مشكل است. پرندگان شكاري مانند عقاب، كركس، شاهين و قرقي به خاطر داشتن ديد و چشمي تيزبين كه آنها را قادر به ديدن شكار از فاصله چند صدمتري ميكند كه حتي ميتوانند يك نقطه را بزرگتر از محلهاي ديگر و دقيقتر ببيند، شناخته شده هستند.
ديد مارها
مارها از چشمان عادي خود در طول روز استفاده ميكنند اما در شب از جفت ديگر چشمانشان كه در زير چشم اصلي آنها قرار دارد و Pitorgan گفته ميشود بهره ميبرند. اين چشمان فرعي ميتوانند سينگالهايي را از اجسام گرم پيرامون خود بگيرند. مكانيسم عمل اينها به صورت دريافت infrared Heat است كه با توجه به اين امواج حتي ميتوانند جهت قرارگيري جسم را تعيين كنند. در طول روز ديد مارها وابستگي زيادي به حركت دارد و در واقع اگر شكار آنها كاملاً بيحركت باشد آنها نميتوانند آن را ببينند و از آن صرفنظر
ميكنند.
ديد تك سميان
اسبها و حيوانات مشابه آن مانند گورخر و الاغ داراي چشماني هستند كه در برجسته كردن محيط دو طرف سر به آنها كمك ميكند، اين امتياز آنها را قادر ميسازد تا در مواقع لزوم از دست شكارچيان فرار كنند. ايراد ديد آنها اين است كه آنها ديد دو چشمي ندارند
(Binocular vision). اسبها هميشه دو تصوير ميبينند ولي نميتوانند اين تصاوير را به يكديگر وصل كنند، با وجود اين كه ديد محيطي و ديد شبي اسبها نسبت به انسان بهتر است ولي تشخيص رنگ آنها ضعيف است، آنها ميتوانند رنگ سبز و آبي را تشخيص دهند اما بيشتر ديد آنها از طيفهايي از خاكستري تشكيل شده است.
ديد سگ و گربه
به طور كلي پذيرفته شده است كه سگها و گربهها كوررنگ هستند. آنها فقط سايه كمرنگي از رنگها را ميبينند و بعضي از آنها ديدي مشابه انسانهاي كور رنگ دارند كه با آنها قابل مقايسه است. انسانهاي كوررنگ غالباً قادر به تشخيص رنگ قرمز و سبز نيستند. همچنين سگها و گربهها نيز ديد محيطي و شبانه بهتري نسبت به ما دارند با چشماني كه بسيار حساس به حركت است. اين ويژگي به آنها كمك ميكند تا براي بقاي خود هر چه بهتر شكار كنند.
ديد كوسهها
با وجود اين كه ديد كوسهها بسيار شبيه ما است يعني هر دو شامل شبكيه، لنز، عنبيه، قرنيه و مردمك هستند ولي توانايي ديد ما اندكي متفاوت است زيرا كوسهها سلولهاي مخروطي شبكيه را ندارند در نتيجه قادر به تشخيص رنگها نيستند.
به علاوه چشمان كوسهها طوري طراحي شده كه قادر به دريافت حداكثر نور تا حد ممكن هستند تا بتوانند اعماق آبهاي تيره را ببينند، با وجود اين كه آنها ميتوانند از اين نور براي ديدن اجسام تا فاصله 18 متري(60 Feet ) هم ببينند ولي هنوز هم ديد آنها به تيزي ديد ما نيست.
در پايان قابل ذكر است غالب حيوانات قادر به ديدن تصاوير سه بعدي نيستند زيرا بيشتر آنها چشمانشان در دو طرف سرشان قرار گرفته است. در اين ميان استثناهايي هم وجود دارد كه ميتوان به ديد سه بعدي در ميمونها (بهترين ديد سه بعدي در حيوانات) شير، جغد (در بين پرندگان) و ماهي Flat fish اشاره كرد.