جناب آلبرت اينشتين را حتما مي شناسيد و يا با نام او حتما آشنا هستيد، اين دانشمند فقط براي تفريح و سرگرمي فرمول رياضي تغيير حجم آب از زمان جدا شدن از ابر تا رسيدن به زمين و پخش شدن اين قطره باران را ...
زیست بوم/ اسماعیل کهرم: جناب آلبرت اینشتین را حتما می شناسید و یا با نام او حتما آشنا هستید، این دانشمند فقط برای تفریح و سرگرمی فرمول ریاضی تغییر حجم آب از زمان جدا شدن از ابر تا رسیدن به زمین و پخش شدن این قطره باران را در پنج صفحه محاسبه کرد. بعدها با تجسم کامپیوتری اثبات شد که واقعا یک قطره باران از زمان جدا شدن از ابر تا رسیدن به زمین چه تغییراتی را متحمل می شود.وی که زمانی در سویس زندگی می کرد و در اداره ثبت اختراعات در برن کار می کرد حین جدایی از همسر اولش به او گفت: «من الان چیزی ندارم ولی سال بعد حتما جایزه فیزیک نوبل را دریافت می کنم، آن وقت برای تو یک خانه خواهم خرید.» او این کار را کرد! تاثیر کارهای او در زمان حیات از «سری تا به ثریا» مشهود است که در آشپزخانه شما میکروویو (یا میکروفر) از نتایج کارهای علمی اینشتین است. از او خواستند که رییس جمهور کشور تازه تاسیس اسراییل شود نپذیرفت. او گفت: «کشور باید توسط سیاستمداران اداره شود و آنان باید در همه حال از دانشمندان در رشته های مختلف (اقتصاد، صنعت، کشاورزی و…) مشورت بگیرند. کار مهمی که اینشتین از خود به یادگار گذاشت تئوری نسبیت بود. تشریح مفهوم نسبیت سهل است و ممتنع! می گویند از او پرسیدند خلاصه کن، نسبیت یعنی چه؟ او گفت یعنی آنکه اگر در جای مطبوعی باشید و به شما خوش بگذرد، چند ساعت به نظر شما چند دقیقه می نماید ولی اگر روی تنور داغ نشسته باشید، یک دقیقه، در نظر شما یک قرن می نماید. قبول می کنید؟
می گویند از علائم استرس (فشار شدید روانی و اضطراب) آن است که انسان در تمام اوقات شبانه روز، ساعت را دقیقا می داند.برای آنان که عزیزی را (به خصوص یک جوان را) از دست می دهند، ثانیه ها چقدر سنگین و کند می گذرد. آنان دست به هر کاری می زنند که حتی برای چند لحظه از فکر غم آورشان خلاص شوند. به یاد پدر و مادر مجتبی رضایی می افتم، همان جوانی که سه سال و اندی است جان خود را در کوه های اطراف یاسوج از دست داده است. من با مادر این جوان ملاقاتی نداشته ام ولی پدرش هنوز (و تا ابد) وقتی نام فرزندش را می برد بغض می کند این جوان رعنا به راستی مانند نخل جوانی به خاک افتاد. کسی نمی تواند تصور کند که گذشت زمان بر این پدر و مادر چگونه است. تونلی تاریک که در آخر آن نوری دیده نمی شود. البته مرور زمان بهتر از هر دکتری وارد میدان می شود و این وسط عواملی مانند ایمان و اعتقاد یا عشق به بازماندگان، غم جانکاه را به مرور کاهش می دهد.
به نظر می رسد که خانواده مرحوم مجتبی رضایی با وجود آنکه فرزندان دیگری دارند که به خانواده آنها گرمی می دهند، با وجود اعتقاد محکم و خلل ناپذیری که در همه اعضای خانواده موجود است و نیز با وجود درخواست های مکرر علاقه مندان محیط زیست و به خصوص بزرگان بویراحمدی در منطقه، هنوز نه ذره یی غم خود را فراموش کرده اند و نه اندکی نسبت به جرم ناخواسته اسعد تقی زاده محیط بان دنا، نرمش به خرج می دهند.لحظاتی که برای خانواده مرحوم مجتبی می گذرد، برای اسعد تقی زاده در زندان یاسوج چگونه می گذرند؟ بیش از سه سال و نیم است که وی در بند و چشم انتظار بخشش و رحمت است: رحمتی که شاید هیچ گاه از راه نرسد. محیط بان دربند تعریف می کرد که در زندان بخشی است که روزنامه و کتاب می خوانند و می گفت حین قدم زدن، یکی از مطالعه کنندگان به او گفت: «اسعد حکم اعدامت امضا شده.» او گفت حدس بزنید به من چه گذشت. بعد مشخص شد که این یک «شوخی» بوده است! سه سال و شش ماه (یا بیشتر) می شود، ۱۲۷۷ روز و هر روز آن ۸۶ هزار و ۴۰۰ ثانیه است و هر ثانیه زجرآور و دیرگذر. این را می گویند ضرر ضربدر ضرر. یک جوان زندگی داده و زیر خاک خفته. خانواده او در مصیبت زجر دائمی است و در طرف دیگر یک جوان دیگر که تنها ۱۲ روز زندگی مشترک را تجربه کرده، در پشت میله های زندان، خواب دشت وکوه های یاسوج را می بیند. تا کی؟ خدا می داند. چرا کسان دیگری هم می دانند.
خانواده رضایی که خود فرزند از دست داده اند می دانند که ثانیه ها چگونه می گذرند. تمام کسانی که آنان را می شناسند می گویند که آنها اهل انتقام و این حرف ها نیستند ولی شاید فکر می کنند که محیط بان هنوز به اندازه کافی تنبیه نشده. شاید فردا خیلی دیر باشد. بخشش وقتی ارزش دارد که تقی زاده سالم با مشاعر سالم از زندان آزاد شود تا بتواند زندگی عادی خود را مثل هر شهروندی ادامه دهد و برای جامعه مثبت باشد. اگر اسارت تقی زاده آنقدر طول بکشد که در روحیه او تاثیر ناسزا بگذارد (که گذاشته) بخشش، نوشداروی بعد از مرگ سهراب است. به گفته مولا(ع) برای هر عملی وقتی است مناسب آن عمل. آقای رضایی، الان زمان بخشش است. شاید فردا خیلی دیر باشد.
از اینشتین گفتم، برای پایان این گفتار نیز به سراغ او می رویم. او که در طول عمر ۷۶ ساله خود (۱۹۵۵ – ۱۸۷۹)، فضا را به نور و انرژی و نیز جاذبه پیوند داد و کاری کرد کارستان به طوری که او را برجسته ترین دانشمند دنیای جدید می دانند (نیوتن در دنیای قدیم برترین بود).اینشتین می گوید: اگر انرژی موجود در همه کاینات را هم به خدمت بگیریم نمی توانیم زمان را یک ثانیه به عقب بازگردانیم. فرصت ها مانند ابر بهاران از دست می روند. درخواست جامعه علاقه مندان محیط طبیعی ایران از خانواده محترم رضایی در یک کلمه خلاصه می شود: عفو.