در میان تمامی مجموعههای تلویزیونی که در چند سال گذشته از شبکههای مختلف نمایش داده شد، مجموعه«پایتخت» را باید متفاوت و مجزا دانست.
سریالی به کارگردانی سیروس مقدم که نقش محسن تنابنده را هم میتوان در آن بسیار پررنگ دانست، چرا که یکی از نویسندگان این متن بوده و چنانکه در عنوانبندی اثرآمده ،نویسنده اولیه متن هم او بوده است و با شناختی که از او به جای مانده است، میتوانیم به ضرس قاطع بگوییم که یکی از محوریترین افراد این مجموعه محسنتنابنده است که توانسته ضمن خلق کاراکتری تازه در فضای فیلمهای کمدی ایران،سطح سریالسازی طنز در تلویزیون را هم ارتقاء دهد.
طنز تنیده در اثر به همراه نوع پرداخت و فضای نسبتا رئالی که برای کار انتخاب شده به همراه گرهافکنیهای پشتسر هم و بازیهای صمیمی و راحت و چفت و بستخورده با کار ، توانسته در همان چند قسمت اول اثر را یک سر و گردن بالاتر از دیگر مجموعههای نوروزی بنشاند.
اگرچه به نظر میرسد در چند بخش اولیه سوژه اصلی کار تحت تاثیر فیلم معروف «مرگ یک بوروکرات» محصول 1966 «توماس گوتیرز آلئا» فیلمساز کوبایی است،اما کلیت فضا و ادامه ماجراهای سریال با ابتکارات و فضاسازیها و داستانپردازیهایی همراه شده است که اثر را محتوا و مضمونی ایرانی بخشیده است.
به کار گیری لهجه و گویش مردم منطقه علیآباد کتول هم به خوبی در کار جا افتاده است به نحوی که بازیگران فیلم، ضمن آنکه طنز نهفته در این گویش را به خوبی انتقال میدهند، گویش یادشده،حالت هجو و تمسخر به خود نگرفته و اگر در نتیجه صحبت شخصیتهای این فیلم لبخندی بر لبهای مخاطبان مینشیند،نه از منظر طنز و تمسخر، بلکه واقعیت وجودی این گویش است که چنین کارکردی را برای آن فراهم ساختهاست.
نکتهای که شاید بیش از دیگر نکات این مجموعه مورد توجه نگارنده قرار گرفت، موسیقی به کار گرفته شده در این فیلم است.موسیقی منطقه علیآباد کتول که توسط آهنگساز خوشذوق این اثر( آقای عظیمینژاد) در اثر به خوبی نشسته و علاوه برآن طعم و رنگ طنز کار را به خوبی جلا و جلوه داده است.
استفاده از سازهای بومی این منطقه همانند کمانچه و دوتار و سازهای کوبهای( مثل دو سر کوتن که عموما در مراسم شادیانه و سرور به کار میرود) نشان از تامل و پژوهش نسبتا فکر شده روی موسیقی این منطقه دارد. این نکته را از این منظر میگویم که دوست خوبم و محقق سینه سوخته و پیشکسوت فرهنگ و فولکلور و موسیقی نواحی ایران،آقای هوشنگ جاوید، هم نامش در عنوان بندی آمده است و نگارنده میداند که اگر آهنگسازی با چنین چشمه جوشانی از فرهنگ و فولکلور مناطق ایران وصل شود که بیش از سهدهه است به شکل میدانی وجب به وجب نواحی ایران را گشته و با عمده خنیاگران و نوازندگان مناطق مختلف ایران نه تنها آشنا که زندگیکرده است، قطعا اثر از محتوا وماهیتی متفاوت با سایر کارها برخوردار خواهد بود. چرا که آقای جاوید این ویژگی را دارد که فرد مراجعهکننده را به سمت جریانات وآدمهای اصلی هر منطقه ارجاع میدهد که نمونه آن حضور خانواده حسینیها در زمره نوازندگان این سریال است که از جمله نوازندگان شناختهشده و با سابقه فراوان در موسیقی این منطقه به شمار میروند.
حضور نوازندگان محلی و بهرهگیری ازآنها برای ساخت آهنگ نیز از ظرافت کار آهنگساز خبر میدهد. قطعا هیچنوازنده کمانچهای نمیتوانست آن حال و طعمی را که نوازنده جوان و خوش ذوق کمانچهاین منطقه( اصلانی) با چیرهدستی و ظرافت نواخت، به اجرا در آوَرَد.
نکته مهمتر و کلیتر آهنگسازی این سریال در ماهیت به کارگیری نغمههای موسیقی نواحی ایران است که نشان میدهد چه ملودیهاو قطعات بکر و پرطراوتی در گوشهگوشه موسیقی نواحی ایران نهفته است و تنها اندکی همت و پشتکار و خلاقیت میخواهد تا بتوان از این ظرفیتها برای کارهایی این گونه استفاده کرد.
این تازه بخشی کوچک از موسیقی منطقه شمال ایران است، وگرنه در تمامی منطقه شمال میتوان از این گونه موسیقیها به وفور یافت؛موسیقیای که در منطقه مازندران میانه،شرق و غرب و منطقه گرگان و استان گلستان و ترکمنصحرا هم با تنوع و رنگبندی کمنظیر در پیکره زندگی مردم این منطقه در آمیخته است.