شفاف: دریاچه ارومیه در حال خشك شدن است وخطر سونامی نمک اكوسیستم آذربایجان را تهدید می كند،آلودگی هوای تهران باز هم از مرز هشدار می گذرد و بدتر از
همه گرد و غبار بحران
آلودگی هوارا نه تنها در پایتخت را تجدید كرده است بلكه استانهای غربی و جنوب غربی را هم زمین گیر كرده است اما تمام حواسها به درگیریهای سیاسی معطوف است و هیچ كس به فكر
جان انسانها كه از فرط
آلودگی در خطر است،نیست كه نیست.
آلودگی های ناشی از گرد و غبار، هوای استان های غربی و جنوب غربی کشور را در چند روز گذشته بحرانی کرده است. ورود این آلاینده ها در چند سال اخیر به طور گسترده مشاهده شده است و حتی به تهران هم رسیده است، اما در سال جاری این
آلودگی ها زودتر از سال های گذشته مشاهده شد و پایتخت را هم تحت تاثیر قرار داد و هنوز بعد چند سال هیچ اقدام جدی برای مهار آن صورت نگرفته است.
در روزهای فروردین ماه که باید سمبل شکوه و سرسبزی بهار باشد، گردوغباری که از خاک عراق و ترکیه رهسپار خاک ایران شده جای باران از آسمان بر زمین نازل میشود و ریزگردهایی که به دلیل سدسازی همسایگان دشتهای لم یزرع و بیابانهایی با خاک نرم متولد شدهاند ؛ امروز سلا مت ایرانیان راتهدید میکنند و هیچ اقدامی برای رفع این وضعیت صورت نگرفته است، انگار ایرانیان محكوم به تحمل مضرات ناشی از هجوم گرد و غبار به كشورشان هستند و استاندار تهران هم كه به تازگی اعلام كرده است از تعطیلی در پایتخت به دلیل
آلودگی و گرد و غبار خبری نیست.
هر چند تعطیلی به هیچ وجه راهكار صحبح و دایمی نیست اما باید دید وقتی هیچ تلاشی برای مهار
آلودگی صورت نمی گیرد ،با آسیبهای ناشی از آن به خصوص بر روی كودكان و نوجوانان زنان باردار شاغل و مبتلایان به بیماریهای قلبی و عروقی شاغل چه باید كرد و اگر حضور در خارج خانه
جان آنها را به خطر بیاندازد چه كسی پاسخگوست؟
وخامت حال هوای تهران تا حدی جدی است که یکی از مقامات استانداری تهران میگوید در 6 ماهه نخست امسال پدیده جدیدی خواهیم داشت و در 6 ماهه دوم نیز آلودگیهای ناشی از سوختهای فسیلی!
از 2 سال پیشتر که بحث ریزگردها مطرح شد کارشناسان نسبت به تغییرات زیست محیطی مخرب هشدار دادند اما تنها ثمره آن تحرکات موضعی بود که تاکنون اقدام عملی ملموسی در پی نداشته است.
نکته جالب اینجاست که مقامات سازمان کنترل کیفیت هوای تهران در همان ابتدای ورود ریزگردها در سال 88 نسبت به وقوع این اتفاق هشدارهایی را مطرح کرده بودند،اما اقدامات انجام شده برای مقابله با ریزگردها مقطعی بوده یا حداقل انعکاس آنها مناسب نبوده است.
قائم مقام سازمان محیط زیست میگوید سال گذشته با عراق به منظور مدیریت گردوغبار تفاهم نامهای امضا شد و گفته شده کارشناسان و مقامات طرفین رفت وآمدهایی خواهند داشت. با سرعت عملکرد مبارزه با ریزگردها میتوان انتظار داشت چندین سال منتظر ماند تا اقدامات عملی آغاز شود! و در این بین چندین و چند انسان تلف شوند! برای مبارزه با ریزگردها سالا نه حداقل 100 هزار هکتار بیابان زدایی شود و با این سرعت پیگیری ماجرا سالها می گذرد و گشایشی حاصل نخواهد شد.
نکته تاسف بار این است که ارگانهای مختلف نیز از همکاری برای مبارزه با ریزگردها خودداری میکنند; در حالی که این پدیده مرگبار نه جنسیت میشناسد نه مقام.
در همین حال تذکر 23 نماینده مجلس شورای اسلا میبه رئیس جمهور هم راه به جایی نبرده است در حالیكه این مساله تنها مربوط به پایتخت نیست و استانهای خوزستان ، ایلام ، كردستان و كرمانشاه بواسطه قرار گرفتن در حاشیه كوههای زاگرس، بیشترین لطمه را از وجود پدیده گرد و غبار متحمل می شوند.
این گرد و غبارها که با محدود کردن دید برخی از فعالیت ها ازجمله پرواز هواپیماها را مختل می کند برای کودکان و افراد بیمار و سالخورده نیز مخاطراتی را در پی دارد.گرد و غبار همچنین باعث تشدید بیماری های قلبی و ریوی و آسم می شود.ایجاد عوارض كوتاه مدتی مانند تشدید علایم سرفه، تنگی نفس ، خلط سینه و ... در افراد نیز از عوارض موقت این مساله است.
در هر حال انچه مسلم است عملكرد نهاد های دولتی از جمله سازمان محیط زیست د ر پروندههایی از این دست قابل انتقاد است و بی توجهی دولت به این امر نیز باید مورد توجه قرار بگیرد و باید از دولت مردان پرسید آیا بهتر نیست به جای ایجاد حرف و حدیثها و حواشی سیاسی به فكر مردم بود و به این قبیل مشكلات بیشتر توجه كرد تا به جای صرف انرژی در این موارد بیهوده به مسایل اساسی و مشكل آفرین برای مردم پرداخت و راه حلی برای انها پیدا كرد؟امید است كه این قبیل مسایل بیشتر از حاشیه های پررنگ تر از متن مورد توجه قرار گیرد.