صفحه نخست » بخش عمومي » دکتر علیرضا شیری » حوادث

گروه حوادث: در ساعت 5 بامداد روز بیستم مرداد 91 مأموران کلانتری 162 فشم از طریق مرکز فوریت‌های پلیسی در جریان یک فقره درگیری منجر به جرح در منطقه اوشان قرار گرفتند .

با حضور مأموران کلانتری در محل و انجام تحقیقات مقدماتی مشخص شد که سه نفر به اسامی «کاظم . الف» (25 ساله)، «مهدی . الف» (27 ساله) و «حامد . ع» (30 ساله) بر اثر اصابت ضربات چاقو مجروح و به بیمارستان انتقال یافته که در این بین، «حامد . ع» به علت شدت جراحت‌های ناشی از اصابت دو ضربه چاقو به شکم و پهلو، در داخل بیمارستان فوت می‌‌کند.

در زمان حضور مأموران کلانتری در محل درگیری مشخص شد که مقتول سرایه دار و نگهبان خانه ای ویلایی در منظقه اوشان بوده و در زمان درگیری فردی به هویت «برهان . م» ( 29 ساله ) را در داخل یکی از اتاق‌های سرایه داری حبس کرده و در زمان حضور دو نفر از دوستان برهان . م در محل، به همراه تعدادی از بستگان خود با آنها درگیر شده که در طی درگیری با این دو نفر مورد اصابت چاقو قرار گرفته و به قتل می‌‌رسد که بلافاصله برهان توسط مأموران دستگیر و جهت انجام تحقیقات به کلانتری داده می‌‌شود .

با تشکیل پرونده مقدماتی و به دستور ریاست شعبه دادسرای شهرستان رودبار قصران، پرونده جهت رسیدگی تخصصی در اختیار اداره دهم ویژه قتل پلیس آگاهی تهران بزرگ قرار گرفت .

با ارجاع پرونده به اداره دهم پلیس آگاهی، برهان در اظهارات اولیه خود منکر هرگونه آشنایی با علاملان جنایت شده و عنوان داشت : «در زمان درگیری من توسط مقتول در داخل اتاق حبس شده بودم و هیچ اطلاعی ندارم که چه افرادی به درب منزل مقتول مراجعه و او را به قتل رسانده اند « . اما در ادامه تحقیقات پلیسی و بدست آمدن برخی دلایل و مدارک غیر قابل انکار، برهان لب به بیان حقیقت گشود و در اظهارات خود به کارآگاهان گفت : زمانیکه توسط مقتول در داخل اتاق حبس شده بودم، با دو نفر از دوستان خود به اسامی‌‌شهرام و امید که در یک کارگاه سنگ بری در خیابان فدائیان اسلام مشغول به کار بوده و شب‌ها نیز در آنجا به عنوان نگهبان حضور دارند، تماس گرفته و آنها نیز پس از اطلاع از موضوع و برای کمک کردن به من با مراجعه به درب ویلا با مقتول درگیر شده و پس از مجروح کردن حامد و دو نفر دیگر از محل متواری شدند .

برهان در خصوص علت حضور خود در منزل مقتول نیز به کارآگاهان گفت : در حدود چند ماه پیش بود که بر سر موضوعی شخصی با مقتول دچار اختلافات شده بودم تا اینکه طی تماس تلفنی همسر مقتول، به یک میهمانی دعوت شدم تا به بهانه حضور در میهمانی، من و حامد با یکدیگر صحبت کرده و اختلافات قبلی خود را حل و فصل کنیم اما در زمان حضور در میهمانی بود که حامد نسبت به حضور من در میهمانی اعتراض کرد ؛ در همین زمان همسر مقتول مرا به خانه خودشان برده و از من خواست تا ساعتی را در یکی از اتاق‌های خانه بمانم تا او بتواند همسرش را آرام کند که مقتول با اطلاع از موضوع، به خانه مراجعه و ضمن اعتراض به حضور من در خانه اش مرا در داخل یکی از اتاق‌ها حبس کرد و من نیز که بسیار ترسیده بودم، با دو نفر از دوستانم تماس گرفته و از آنها درخواست کمک کردم اما به هیچ عنوان در درگیری حضور نداشتم .

با اطلاع کارآگاهان از نقش همسر مقتول در دعوت برهان به میهمانی و انتقال وی به داخل منزل مقتول، کارآگاهان به تحقیق از همسر مقتول پرداخته و او نیز ضمن تأیید اظهارات برهان، به کارآگاهان گفت : « در روز نوزدهم مرداد به همراه تعدادی دیگر از اعضای فامیل در منزل یکی از بستگان دعوت بودیم و به همین علت از فرصت استفاده کرده و برهان را که پیش از این با همسرم درگیر شده بود را ـ بدون اطلاع میزبان ـ به میهمانی دعوت کردم ؛ در داخل میهمانی و پس از خوردن شام، بار دیگر اختلاف میان همسرم و برهان بالا گرفت و من نیز برای آرام کردن هر دو نفر، برهان را به منزل خودمان بردم ؛ دقایقی از حضور برهان در خانه نگذشته بود که همسرم به خانه آمد و زمانیکه متوجه حضور برهان در داخل خانه شد بسیار عصبانی شد و با برداشتن یک چاقو از داخل آشپزخانه اظهار داشت که قصد کشتن برهان را دارد ؛ چاقو را از دستش گرفته و او را قدری آرام کردم و از او خواستم تا اجازه بدهد برهان از خانه خارج شود اما او با درخواست من مخالفت کرد و او را در داخل اتاقی حبس و درب آنرا نیز قفل کرد .

در همین زمان، برهان با گوشی تلفن همراه من تماس گرفت تا درب اتاق را برای او باز کنم اما شوهرم همچنان اصرار داشت که برهان را رها نمی‌‌کند » . با توجه به اعترافات برهان در خصوص تماس وی با دو نفر از دوستانش به اسامی‌‌«شهرام» و «امید»، کارآگاهان اداره دهم با شناسایی محل کار آنها در کارگاه سنگ بری واقع در خیابان فدائیان اسلام، در ساعت 1 روز بیست و یکم مرداد این محل را تحت محاصره سه تیم عملیاتی اداره دهم در آورده و در حالیکه شهرام ( 21 ساله ) و امید ( 32 ساله ) پس از اطلاع از حضور کارآگاهان در محل قصد درگیری و فرار از محل را داشتند، هر دو نفر آنها را با شلیک 6 تیر هوایی دستگیر و به اداره دهم انتقال دادند . با انتقال شهرام و امید به اداره دهم و آغاز تحقیقات، یکی از متهمان به هویت شهرام . ن در همان ساعات اولیه لب به اعتراف گشود و به درگیری خود با مقتول اعتراف کرد .

متهم در اعترافات خود به کارآگاهان گفت : «در حدود ساعت 2 بامداد بود که برهان با امید تماس گرفت و عنوان داشت که او را به گروگان گرفته اند و از امید خواست تا هرچه سریع تر خودش را به منطقه اوشان برساند ؛ امید نیز موضوع را با من در میان گذاشت و هر دو نفر با آژانس، خود را به آدرسی که برهان به امید داده بود، رساندیم . زمانیکه به آدرس رسیدیم مقتول به همراه چند نفر دیگر در مقابل درب یک ویلا ایستاده بود ؛ با معرفی خود به عنوان دوستان برهان قصد صحبت کردن با آنها را داشتیم که با لحن توهین آمیزی، با ما صحبت کردند .

در همین زمان، امید با دو نفر از آنها درگیر شد و من نیز در همین زمان با مقتول درگیر شدم و از آنجائیکه به همراه خود یک قبضه چاقو داشتم، دو ضربه به پهلو و شکم مقتول و چند ضربه نیز به دو نفر دیگر ـ که با امید درگیر شده بودم ـ زده که در همین زمان، مقتول بر روی زمین افتاد و ما نیز به سرعت از محل متواری شدیم . سرهنگ کارآگاه آریا حاجی زاده، معاون مبارزه با جرایم جنایی پلیس آگاهی تهران بزرگ، با اعلام این خبر گفت : « با توجه به اعترافات اولیه متهمان در خصوص ارتکاب جنایت و مشخص شدن دیگر زوایای این پرونده، به دستور مقام محترم قضایی قرار بازداشت موقت برای همسر مقتول و سه متهم دیگر پرونده صادر و متهمان جهت انجام تحقیقات تکمیلی در اختیار اداره دهم پلیس آگاهی تهران بزرگ قرار گرفته اند » .