به عنوان یک سگ کوچک(بوستون) سخت بود تشخیص دادن این که jacob کر یا اینکه اون داره کار خودش و انجام میده.
برای 2 هفته ی اولی که اون و به خونه آوردم ,خودمو برای انتخاب یک سگ وحشی از اون فروشگاه سرزنش میکردم.
مثل بقیه سگ های کوچک دیگر . jacob هیچ واکنشی به اسم خودش نشان نمیداد( یا هر اسم مختلف دیگه ای که صداش میزدم) و همینطور کلمه ی (( نه )) رو به هیچ وجه نمیفهمید حتی اگه با تاکید وصدای بلند میگفتم .
اگر سکه ای کنارش به زمین پرتاپ میکردم یا صدای در میومد نزدیکش , به طور عجیب هیچ پلکی نمیزد.
در آخر روز طوری میخوابید که انگار هیچوقت نخوابیده و حتی با صدای بلند (( ترومپت)) من هم بیدار نمیشد.
من به دو نتیجه رسیدم : یا در مقابل بی اعتناترین موجود روی زمین قرار داشتم .و یا این که..... اون ناشنوا ست!
من و jacob به یکی از بیمارستان های دامپزشکی رفتیم برای تست پاسخ گویی شنوایی (BAER ) .یک آزمایش ساده , سریع و راحت بود . الکترودهای کوچکی روی پوست اون قرار گرفتن. و یک الکترود هم جلوی هر کدوم از گوش هاش و یکی هم بین چشم ها و پشت چشم ها و روی سرش . الکترودها هر فعالیت مغزی رو که نسبت به صداهایی که به وسیله ایرفون ها تولید میشد. ضبط میکرد. این روش باعث میشد تا عکس العمل هر گوش را به تنهایی نسبت به صدا ها آزمایش کنند.
نتیجه ی آزمایش ها نشان دادند
جیکوب هیچ توانایی شنوایی در گوش هایش نداشت. به عبارت دیگر اون کاملا ناشنوا بود....
در هفته ای که وضعیت jacob در حال بررسی و تایید بود یاد گرفتم که چطور میشود از یک سگ کر مراقبت کرد.
چون که من میدونستم اون متفاوتر از سگ های دیگر خواهد بود . و فورا فهمیدم که روش های تمرین ای برای اون متفاوت تر از روش های تمرینی برای دیگر سگ هاست.
برای مثال , به عنوان جایزه برای برگشتن از بیمارستان , براش یک گردنبند ویبراتور گرفتم.(vibrating collar ). وقتی دکمه ی کوچک سفید رو روی کنترل آن فشار میدادم یه ضربه ای به حالت نبض یا تپش ایجاد میکرد. که کم کم به اون عادت کرد.
من سیستم paging کنترلش رو خیلی دوست داشتم . چون به کمک اون میتونستم بفهمم وقتی به صورت تصادفی گوشه ای از خونه خوابیده بود.
با یک فشار دکمه بیدار میشد و راه می افتاد . به علاوه از اون ویبره به عنوان clicker trainer هم میتونستم استفاده کنم .
هروقت کاری انجام میداد من میتونستم به کمک vibrate به اون علامت بدم و برای کار خوبش به اون پاداش بدم.
به همین ترتیب jacob در عرض 2 هفته نشستن را یاد گرفت. بعد ها فهمید که به علامت دست هام بیشتر توجه کن.
و امروز...جیکوب مجموعه ای از اشاره ها و علامت های دست را میفهمه که شامل :نشستن / ایستادن / آمدن / توقف کردن / دراز کشیدن /غلت زدن / دست دادن /رقصیدن روی 2 پا/ پیدا کردن شخص خاص در خانه / پریدن /پیاده روی و ماشین سواری.... میشه.
Jacob یکی از بهترین سگ های تعلیم دیده و تربیت شده ای است که دیدم و معلولیتش باعث جلوگیری از پیشرفتش نشده.
جیک همچنین یاد گرفته که خودش ناتوانایی شنیداریش را جبران کند.
اون اشاره هایی هم از رفیقشجاسمین- گربه خاکستری محلی- میگیره (gray domestic short-haired sweetheart ) .هر وقت که میبینه جاسمین قاطعانه به سمت در ورودی میره , به سرعت متوجه میشه که شخصی به خونه رسیده و برای استقبال از مهمان به طرف در میدو...
شما به طور قابل درکی یاد میگیرید که پت ناشنوای شما میتونه بسیار مقاوم باشه. من شخصا تعداد زیادی سگ های ناشنوا رو دیدم که زندگی عادی دارند. و jacob - بوستون تریر ناشنوای من, خود گواهی بر این موضوع.
الان اون خیلی سر حال و اگر شما اونو تو خیابون ببینید حتی نمیتونید حدس بزنید که نمیتونه بشنوه...
امیدوارم که این داستان به دست مالکان سگ های دست آموز ناشنوا برسه.
-آموزش و زندگی با یک سگ ناشوا ممکن کمی بردباری بیشتری بخواد, ولی من به شما اطمینان میدم این جریان به خوبی امکان پذیر و شدنی است...
-------------------------------------------------------
ترجمه : پویان
By Serene Lai – pets.ca writer
----------------------------------------