همانطور که مي دانيم زنان و مردان داراي
تفاوت هاي بسياري هستند و آگاهي ازاين
تفاوت ها در بهبود روابط بسيار موثر است. همچون آهن ربا،
تفاوت هاي افراد مي تواند باعث جذب آنان به يکديگر شود. با بالا رفتن درک و آگاهي مي توانيم به اين
تفاوت ها
احترام بگذاريم و توجه خاصي داشته باشيم.
تفاوت هاي بين مردان و زنان حقيقتا مي توانند مکمل يکديگر باشند و به هر يک از طرفين فرصتي دهند تا به تعادل برسند. اگر ما روحيه کاملا پرخاشگري داشته باشيم جذب فردي مي شويم که آرام تر و خونسردتر از ما باشد. با ارتباط برقرار کردن با فرد آرام و خونسرد، ما به طور ناخودآگاه با خصوصيات و کيفيت هاي اين گروه آشنا مي شويم. در واقع
تفاوت هاي بين افراد باعث مي شود آنان به سوي يکديگر جذب شوند و اين همان احساسي است که ما آن را عشق تعبير مي کنيم. معمولا دختران جوان دوست دارند فردي را شريک
زندگي خود انتخاب کنند که فاقد خصوصيات بد خودشان باشد. بسياري از زوجين دوست دارند همسرشان را تغيير دهند و خصوصيات و رفتار او را همانند ايده آل خود بسازند. در نزد چنين فردي اين تغيير وفاداري به همسر ناميده مي شود و خود يک عشق واقعي است. تجربه ثابت کرده است که انسان با تغيير اساسي رفتار و باورهايش صرفا براي ايجاد يک رابطه خوب با طرف مقابلش به تعادل نمي رسد و بالاخره اين عدم تعادل در مواردي خود را نشان مي دهد و در
زندگي زناشويي تاثير خود را خواهد گذاشت.
تفاوت هاي بين افراد، بعد ديگري را نيز ايجاد مي کند; بدين معنا که وقتي زن و شوهري
تفاوت هاي بين يکديگر را بپذيرند و سعي در تغيير يکديگر نداشته باشند، در اين صورت شباهت ها و همانندي هاي بسياري را نيز در ديگري درک مي کنند. گرچه هر کدام از ما منحصر به فرد هستيم ولي در بيشتر جنبه ها به هم شباهت داريم. اين تضاد ما را به يک حقيقت شگفت انگيز در روابط رهنمون مي کند. به عبارت ديگر شريک
زندگي شما ترکيبي از
تفاوت ها و تشابهات مکمل است. زن و شوهرهاي واقعا عاشق، مفهوم اين ترکيب را بسيار خوب مي دانند. نمونه هاي ذيل گفته هاي اين افراد است: ما با يکديگر بسيار فرق داريم ولي آنچه که ما را به يکديگر پيوند مي زند اين است که هر دوي ما خيلي احساساتي هستيم. ما در بسياري جنبه ها با يکديگر
تفاوت داريم. من طلوع آفتاب را دوست دارم ولي همسرم از غروب آفتاب خوشش مي آيد. او رويايي است ولي من واقع بين هستم. او از هر حادثه اي نگران نمي شود ولي من دائما نگران هستم. با اين وجود ما در بسياري جنبه ها يکي هستيم. به طوري که حرف و عمل مان در
زندگي يکي است و انگار داراي يک طول موج مي باشيم. گاهي اوقات من عاشق همسرم هستم و گاهي اوقات از او خسته مي شوم. وقتي عاشق او نيستم به اين خاطر است که در آن لحظه توانايي ابراز عشق و محبت به او را ندارم. در اين مواقع احساس خوبي ندارم زيرا مي دانم براي بهبود رابطه و داشتن يک
زندگي خوب بايد با هم باشيم و يکديگر را حمايت کنيم. بيشتر مشکلات ما کاملا متفاوت از يکديگر است، ولي شباهت ما در اين است که هر دوي ما مشکلات زيادي داريم. ما ياد گرفته ايم براي غلبه بر مشکلات به يکديگر کمک کنيم بدون آنکه به ديگري احساس بي ارزشي دست دهد. فکر مي کنم اگر همسرم انسان کاملي بود و مشکلي نداشت احساس من طور ديگري بود به طوري که مي خواستم هميشه او را شکست دهم. مدت دو سال از
زندگي ما بسيار عاشقانه گذشت. بعد از مدتي آتش عشق و محبت ما فروکش کرد. حالت رمانتيک
زندگي از بين رفت. وقتي يک روز صبح از خواب بلند شدم احساس کردم ما دو انسان متفاوت از يکديگر با شباهت هاي بسيار کم هستيم. بسيار غصه خوردم و از
زندگي مايوس شدم ولي بعد از مدتي فهميدم که اين عشق واقعي نيست. عشق واقعي يعني تقسيم احساسات و درک ناراحتي هايمان. من عاشق يک شخص واقعي شدم تا عاشق شخصيتي که مي خواستم از او بسازم. در همه اين مثال ها عشق در طي زمان با پذيرش و درک از يکديگر توسعه و رشد پيدا کرد. با اين روش هدف از عشق هماهنگ کردن
تفاوت هاي بين زن و شوهر و ساختن يک رابطه مثبت و پايدار است. شايد بسياري از خانواده هاي امروزي با عشق واقعي بسيار فاصله داشته باشند. بسياري از زوجين دوست دارند همسرشان را تغيير دهند و خصوصيات و رفتار او را همانند ايده آل خود بسازند. در نزد چنين فردي اين تغيير وفاداري به همسر ناميده مي شود و خود يک عشق واقعي است. تجربه ثابت کرده است که انسان با تغيير اساسي رفتار و باورهايش صرفا براي ايجاد يک رابطه خوب با طرف مقابلش به تعادل نمي رسد و بالاخره اين عدم تعادل در مواردي خود را نشان مي دهد و در
زندگي زناشويي تاثير خود را خواهد گذاشت. عشق واقعي و عشقي که امروزه تمام روانشناسان مسائل خانواده متفق القول بر آن صحه مي گذارند پذيرش و
احترام به
تفاوت طرف مقابل است. مطمئن باشيد اگر تمام کره زمين را نيز بگرديد همسري که در تمام جنبه ها همانند شما باشد پيدا نخواهيد کرد. تنها با پذيرش
تفاوت هاي همسرتان خواهيد توانست در ساختن يک
زندگي خوب قدم هاي مثبتي برداريد
The underlying connection was closed: Could not establish trust relationship for the SSL/TLS secure channel.