حافظ در شب یلدا
معمولاً در شب یلدا رسم بر این است که صاحب‌خانه، دیوان حافظ را به بزرگتر فامیل که سواد دارد، می‌دهد. سپس هر یک از میهمانان نیت کرده و بزرگِ مجلس، این جمله را می‌گوید و تفعلی به گنجینه حافظ می‌زند: «ای حافظِ شیرازی/ تو محرم هر رازی/ بر ما نظر اندازی/ قسم به قرآن مجیدی که در سینه داری…» یا هر چیزی شبیه به این. این رسم یکی از رسوم پرطرفدار شب یلداست که امروزه با فن‌آوری روز نیز به‌روز شده. به طوری که در بعضی خانواده‌ها به جای کتاب حافظ، از فال‌نامه، نرم‌افزار تفعل مجازی در رایانه، پایگاه‌های اینترنتی ویژه فال، نرم‌افزارهای ویژه تلفن همراه، سامانه پیام کوتاه یا پیامک و… برای انجام این رسم استفاده می‌کنند که سرگرمی ‌خوبی برای خانواده‌ها در این شب بلند سال است.
داستان خواندنی “میوه شب یلدا”

پبشینهٔ جشن

یلدا و جشن‌هایی که در این شب برگزار می‌شود، یک سنت باستانی است و پیروان میتراییسم آن را از هزاران سال پیش در ایران برگزار می‌کرده‎اند. در این باور یلدا روز تولد خورشید و بعدها تولد میترا یا مهر است.
این جشن در ماه پارسی «دی» قرار دارد که نام آفریننده در زمان پیش از زرتشتیان بوده است که بعدها او به نام آفریننده نور معروف شد.
نور، روز و روشنایی خورشید، نشانه‌هایی از آفریدگار بود در حالی که شب، تاریکی و سرما نشانه‌هایی از اهریمن. مشاهده تغییرات مداوم شب و روز مردم را به این باور رسانده بود که شب و روز یا روشنایی و تاریکی در یک جنگ همیشگی به سر می‌برند. روزهای بلندتر روزهای پیروزی روشنایی بود، در حالی که روزهای کوتاه‌تر نشانه‌ای از غلبهٔ تاریکی.

یلدا برگرفته از واژه‎ای سریانی است و مفهوم آن « میلاد» است (زیرا برخی معتقدند که مسیح در این شب به دنیا آمد). ایرانیان باستان این شب را شب تولد الهه مهر «میترا» می‎‎پنداشتند و به همین دلیل این شب را جشن می‎گرفتند و گرد آتش جمع می‎شدند و شادمانه رقص و پایکوبی می‌کردند. آن گاه خوانی الوان می‌گستردند و « میزد» نثار می‌کردند. «میزد» نذری یا ولیمه‎ای بود غیر نوشیدنی، مانند گوشت و نان و شیرینی و حلوا، و در آیین‎های ایران باستان برای هر مراسم جشن و سرور آیینی، خوانی می‌گستردند که بر آن افزون بر آلات و ادوات نیایش، مانند آتشدان، عطردان، بخوردان، برسم و غیره، برآورده‎ها و فرآورده‎های خوردنی فصل و خوراک‎های گوناگون، از جمله خوراک مقدس و آیینی ویژه‌ای که آن را « میزد» می‌نامیدند، بر سفره جشن می‌نهادند. باوری بر این مبنا نیز بین مردم رایج بود که در شب یلدا، قارون (ثروتمند افسانه ای)، در جامه کهنه هیزم شکنان به در خانه‌ها می‌آید و به مردم هیزم می‌دهد، و این هیزم‌ها در صبح روز بعد از شب یلدا، به شمش زر تبدیل می‌شود، بنابراین، باورمندان به این باور، شب یلدا را تا صبح به انتظار از راه رسیدن هیزم شکن زربخش و هدیه هیزمین خود بیدار می‌ماندند و مراسم جشن و سرور و شادمانی بر پا می‌کردند.
جشن یلدا در ایران امروز
جشن یلدا در ایران امروز نیز با گرد هم آمدن و شب‎نشینی اعضای خانواده و اقوام در کنار یکدیگر برگزار می‎شود. آیین شب یلدا یا شب چله، خوردن آجیل مخصوص، هندوانه، انار و شیرینی و میوه‌های گوناگون است که همه جنبهٔ نمادی دارند و نشانهٔ برکت، تندرستی، فراوانی و شادکامی ‌هستند. در این شب هم مثل جشن تیرگان، فال گرفتن از کتاب حافظ مرسوم است. حاضران با انتخاب و شکستن گردو از روی پوکی و یا پری آن، آینده‌گویی می‌کنند.
یلدای ایرانی، شبی که خورشید از نو زاده می‌شود
یلدا در افسانه‌ها و اسطوره‌های ایرانی حدیث میلاد عشق است که هر سال در «خرم روز» مکرر می‌شود.
«ماه دلداده مهر است و این هر دو سر بر کار خود دارند که زمان کار ماه شب است و مهر روزها بر می‌آید. ماه بر آن است که سحرگاه، راه بر مهر ببندد و با او در آمیزد، اما همیشه در خواب می‌ماند و روز فرا می‌رسد که ماه را در آن راهی نیست. سرانجام ماه تدبیری می‌اندیشد و ستاره ای را اجیر می‌کند، ستاره ای که اگر به آسمان نگاه کنی همیشه کنار ماه قرار دارد و عاقبت نیمه شبی ستاره، ماه را بیدار می‌کند و خبر نزدیک شدن خورشید را به او می‌دهد. ماه به استقبال مهر می‌رود و راز دل می‌گوید و دلبری می‌کند و مهر را از رفتن باز می‌دارد. در چنین زمانی است که خورشید و ماه کار خود را فراموش می‌کنند و عاشقی پیشه می‌کنند و مهر دیر بر می‌آید و این شب، «یلدا» نام می‌گیرد. از آن زمان هر سال مهر و ماه تنها یک شب به دیدار یکدیگر می‌رسند و هر سال را فقط یک شب بلند و سیاه وطولانی است که همانا شب یلداست. »
یلدا در افسانه‌ها و اسطوره‌های ایرانی حدیث میلاد عشق است که هر سال در «خرم روز» مکرر می‌شود.
در زمان ابوریحان بیرونی به دی ماه، «خور ماه» (خورشید ماه) نیز می‌گفتند که نخستین روز آن خرم روز نام داشت و ماهی بود که آیین‌های بسیاری در آن برگزار می‌شد. از آن جا که خرم روز، نخستین روز دی ماه، بلندترین شب سال را پشت سر دارد پیوند آن با خورشید معنایی ژرف می‌یابد. از پس بلندترین شب سال که یلدا نامیده می‌شود خورشید از نو زاده می‌شود و طبیعت دوباره آهنگ زندگی ساز می‌کند و خرمی‌ جهان را فرا می‌گیرد.
لازم به ذکر است یلدا در سرزمین‌های فلات ایران روسیه و دیگر کشورها با پیشینه ی تاریخی برگزار می‌شود.



شعر طنز مخصوص شب یلدا

شب یلدا کـــه رفتم ســــوی خـانه گرفتـــــــم پرتقـــــــــــــال و هندوانه
خیـــــار و سیب و شیرینی و آجیل دوتـــــا جعبه انــــــــــــــار دانه دانه
گـــــــز و خربوزه و پشمک که دارم ز هــــــــر یک خاطراتی جــــــاودانه
شب یلدا بــــــــوَد یا شـــــــام یغما و یــــــــــــــا هنگــــــــام اجرای ترانه
به گوشم می رسد از دور و نزدیک نوای دلکـــــــــش چنگ و چغــــــانه
پس از صرف طعام و چــــای و میوه تقاضــــــــا کردم از عمّـــــــه سمانه
که از عهــــــد کهـــــــــن با ما بگوید هم از رسم و رســــــــــوم آن زمانه
چه خوش میگفت و ما خوش میشنیدیم پس از ایشان مرا گـــــــل کرد چانه
نمی دانم چـــــــرا یک دفعـــــه نامِ- “جنیفر لوپز” آمــــــــــــــــد در میانه
عیالم گفت:خواهــــــــــان منی تو و یا خواهــــــــان آن مست چمانه؟
به او با شور و شوق و خنده گفتم عزیزم با اجــــــــازه، هــــــــــر دُوانه!!
نمی دانی چه بلوایی به پـــــا شد از آن گفتــــــــــــــــار پاک و صادقانه
به خود گفتم که”بانی” این تو بودی که دست همســـــــرت دادی بهانه
خلاصه آنچنــــــــــــــان آشوب گردید کـــــــــه از ترسم برون رفتم ز خانه
ز پشت در زدم فریـــــــــــاد و گفتم: “مدونا” هم کنارش، هر سه وانه!!
و آن شب در به روی مــن نشد باز شدم چـــــــــون مرغ دور از آشیانه
شب جمعــــــــــــه برای او نوشتم ندامت نامـــــــــــــه، امّـــا محرمانه
نمی دانم پس از آن نامــــــه دیگر عیالم کینه بــــــــــــا من داره یا نِه
ولی بگذار- بــــــــــــــا صد بار تکرار- بگویم آخرین حرفــــــــــــــم همانه!!