ما عاشقانه زندگی میكنیم
بدون اغراق باید گفت یكی از پرانرژیترین بازیگران سینما و تلویزیون ایران است، در تمامی نقشهایی كه به او محول میشود، با درایت بازی میكند و نقشهایش بسیار پررنگ است.
مدتها بود كه دوست داشتیم با این هنرمند محبوب كه در همین یك سال اخیر، كارهایی از جمله دارا و ندارا،
به كجا چنین شتابان، ملكوت، اخراجیهای 3 و
مختارنامه (نقش كیان ایرانی) را از او دیدهایم، یك
گفتگوی خانوادگی انجام دهیم. سرانجام این شد كه
رضا رویگری به
همراه عروس،
همسر و نوهاش
«آوا» مقابل دوربین «محسن بیگلری» قرار گرفتند كه این امر برای اولین بار اتفاق افتاد، با تشكر از
رضا رویگری كه به این درخواست ما احترام گذاشت...
لحظات شیرین با نوه بودن
خانواده برایم «كانون» و «سرپناه» است. دور هم بودن را دوست دارم. تك فرزند بودم، سن پدر و مادرم بالا بود و من بعد از 14 سال ازدواج با نذر امام رضا(ع) به دنیا آمدم.
تفاوت سنی داشتیم، خانوادهام مذهبی بودند و من روحیه هنرمندی داشتم كه با عقاید آنها متفاوت بود و از هم دورمان میكرد.
چون جمع بودن را دوست داشتم همیشه سراغ همسایه بغلیمان كه خانواده پرجمعیتی بود، میرفتم و حتی اگر كنارم میگذاشتند باز هم به سراغشان میرفتم! كه تو جمع آنها باشم. همیشه دلم میخواست خانواده زیادی داشته باشم دارای خواهر، برادر و بچههای زیاد باشم، كه متاسفانه نشد!
در سن كم ازدواج كردم در همان سال اول صاحب پسری شدم و با اینكه تصمیم داشتم چند بچه داشته باشم، متاسفانه همین یك پسر ماند و باز همان اتفاق خودم برای بچهام هم افتاد.
پسرم در سن كم ازدواج كرد و به خارج رفت و صاحب یك دختر به نام آوا شد در نتیجه من پدربزرگ شدم. پسرم در حال حاضر در خارج از كشور به سر میبرد و عروس و نوه شیرین و دوستداشتنیام هم در ایران هستند. با اینكه كارم خیلی زیاد است به شوق دیدار نوهام در هر فرصتی به سراغ او میروم. لحظاتی كه با نوهام میگذرانم برایم فوقالعاده لذتبخش است. شوق و ذوق كودكی او مرا هم به وجد میآورد سادگی و خلوص او مرا به یاد كودكی خودم میاندازد.
در كنار عروس، نوه و همسرم كانون گرم خانواده را احساس میكنم و خانوادههای عروسم و خانواده همسرم همه با همدیگر جمع هستیم كه فضایی پر از عشق را برای نوهام به وجود بیاوریم.
تحصیل و كار از زبان فرشتهخانم
فرشته میرهاشمی همسر رضا رویگری میگوید: از بچگی درس خواندن را خیلی دوست داشتم اولین آموزگار زندگیام مادرم بود كه درس عشق و ایثار را از او گرفتم. از پنج سالگی به مدرسه رفتم. از 14 سالگی تدریس را آغاز كردم و بدینگونه كمك مادرم هم بودم.
تحصیلات دانشگاهیام براساس «سازندگی» بود. از «ساختمانسازی» به «شهرسازی» و بعد به «انسانسازی» رسیدم.
فوقلیسانس معماری از دانشگاه تهران، فوقلیسانس شهرسازی و دكترای روانشناسی را از كالیفرنیا گرفتم. در تمام سالهای تحصیلم كار كردم و درس خواندم و برای «سازندگی» خودم قدم برداشتم.
مقصدم در زندگی «تاثیرگذاری» و «سازندگی» در زندگی انسانها بوده است به همین خاطر با علاقهای كه به مردم داشتم و با ایمان به انسانها و گوهر وجود و تواناییهایشان در سال 1368 برنامههای آموزشی تجربی «بنیان» را پایهگذاری كرده و به تدریج «متد بنیان» را جهت «موفق و موثر بودن در زندگی» و تنظیم رابطه با خود و دیگران طرح كردم و در برنامهها، دورهها و سمینارهای بنیان ارائه دادم.
«متد بنیان» تكنیك سادهای را در اختیار شخص قرار میدهد كه در مراجعه با هر پدیدهای نسبت به برداشتها و رفتارهای خود آگاه بوده و به آنها احاطه داشته باشد و با تمیز و تشخیص، با حال و احوال روحیه سازنده، اقدام سازندهای را انتخاب كرده تا نتیجه مطلوب را ایجاد كند.
بنیان، اولین برنامه آموزشی تجربی جهت رشد و موفقیت در خارج از كشور در ایران میباشد.
در مدت 22 سال گذشته عده بسیار زیادی در برنامهها و در كشورهای مختلف شركت كردهاند. در حال حاضر كارم در ایران متوقف شده است كه امیدوارم با نیت خیری كه مسئولان در این مورد دارند برنامههایم در ایران تدوین شده ارائه گردد. ایمان دارم كه خیری در پیش است و به این پدیده هم خوشامد میگویم.
به پدرشوهرم افتخار میكنم
هیلدا حاج میرزا 31 ساله، اهل تهران و عروس
رضا رویگری است، دخترش آوا (نوه
رضا رویگری) در 3 شهریور سال 1386 در شهر «گوا»ی كشور هندوستان به دنیا آمد و 10 ماهی است كه در ایران زندگی میكنند.
«آوا» نوه
رضا رویگری، در خانوادهای هنرمند به دنیا آمد، مادرش، خالهاش و مادربزرگ مادریاش در نقاشی تخصص دارند، پدرش در موسیقی فعالیت میكند و پدربزرگش هم كه همه میشناسند،
«رضا رویگری» یك هنرمند به تمام معناست
هیلدا عروس رویگری میگوید: از 23 سال قبل و پیش از ازدواج با
«كیارش» (پسر
رضا رویگری)، این خانواده را میشناختم، هیچ وقت فكر نمیكردم، روزی ایشان پدر شوهرم شود،
به داشتن پدرشوهری مثل او افتخار میكنم، چرا كه بسیار دوستداشتنی و خانوادهدوست است. وی به عنوان پدربزرگ دخترم، دلسوز و مهربان، در قالب پدرشوهر صمیمی و پرمحبت و در قالب یك هنرمند تحسینبرانگیز و... من با تمام وجود، هنرش را دوست دارم و به او افتخار میکنم.
از او بیشتـر بــدانید
پدرم در تجریش باغبان بود و من تنها پسر او، وقتی كه بچه بودم، نقاشی میكردم، در كوچه پس كوچههای خلوت تجریش به
همراه دوستانم.
از زمانی كه در دوران كودكی به سینما بهار تجریش میرفتم به سینما و هنرپیشگی علاقهمند شدم.
پدرم مخالف هنرپیشه شدن من بود، حتی میگفت نقاشی هم نباید انجام بدهی.
وقتی رضایت پدر را به دست آوردم، سر از تئاتر در آوردم آن زمان او تازه به دبیرستان راه یافته بودم.
نمایشی داشتیم در رابطه با تعزیه امام حسین(ع)، وقتی پدرم آمد نمایش مرا دید (البته از دور كه من نبینمش...
نمیدانم چه كسی به او خبر داده بود كه من دارم نمایش بازی میكنم.) ناراحت نشد و گفت اینها مطرب نیستند،؛ دیگر هم كاری به كارم نداشت.
وقتی در اوایل انقلاب ترانه معروف
«ایران ایران ایران، رگبار مسلسلها» را خواندم، سربلند شد و گفت كار ما هنر است نه مطربی.
26 دیماه سال 57، روزی كه شاه رفت به استودیوی صبا در خیابان كاخ آن زمان و فلسطین كنونی در حالی كه حكومت نظامی بود، رفتم و آن ترانه با شعر
«حسین سرفراز» را خواندم.
بعد از انقلاب با یكی از دوستانم كارگاه كوچكی درست كرده و ترشی تولید میكردیم، اسمش را نیز گذاشته بودیم «محصولات خانگی كدبانو»... كارمان رونق گرفت تا اینكه
«رضا ژیان» خدا بیامرز مرا دوباره به سوی هنر سوق داد.
گل كارمان
«اجارهنشینها» بود، یك فیلم جذاب برای همه خانوادهها...
از سال 73 دور بازیگری را خط كشیدم و دوباره به نقاشی روی آوردم.
مدتی به آمریكا رفتم، در آنجا با همسرم آشنا شدم و ازدواج كردم...
پس از بازگشت و دوری چندین ساله از سینما، در سال 80 با فیلم
«بوتیك» به سینما بازگشت.
در سالهای اخیر در بیشتر مجموعههای تلویزیونی بازی كرد اما تك و توك در سینما، مثل
اخراجیهای 3... اوج هنرنماییاش، بازی در سریال
مختارنامه و نقش كیان بود.
به خاطر بازی در این مجموعه سیگار را ترك كرد و چند سالی است كه دیگر سیگار نمیكشد.
به ورزش علاقه فراوانی دارد و بیشتر عصرها اگر سرصحنه نباشد، باید او را در باشگاه بدنسازی ببینید.
سعی میكند غذاهای دریایی میل كند و به پوست صورتش برسد،
او یكی از محبوبترین بازیگران میانسال است.
صدای بسیار گیرایی دارد و تاكنون 2 آلبوم موسیقی سنتی روانه بازار كرده است.
آدم حساس و دل نازكی است، میگوید: كودك درونم حضور پررنگی در زندگیام دارد.
در سالهای اخیر، هر سال، در بیش از چند پروژه بازی كرده است كه در نوع خود ركورد محسوب میشود.
The underlying connection was closed: Could not establish trust relationship for the SSL/TLS secure channel.