پایان دنیا در سال ۲۰۱۲ (یا بعد از آن) چگونه خواهد بود؟

 پایان دنیا در سال ۲۰۱۲ (یا بعد از آن) چگونه خواهد بود؟

طبیعت - به ادعای برخی پیشگویان آخرالزمان، کمتر از 1 سال به محقق شدن پیشگویی معروف مایاها و پایان جهان باقی مانده است. اگر از طرفداران این پیشگویی عجیب و غریب هستید، پیشنهاد می‌کنیم این مطلب را بخوانید.

مجید جویا: این کاملا نادرست است، من هم می‌دانم، ولی به خود زحمت خرید یک دفترچه خاطرات برای سال 2013 را ندهید (نیازی به آن نخواهید داشت). در روز 21 دسامبر سال 2012، دنیایی که ما می‌شناسیم به پایان خود خواهد رسید. همه این‌ها در یک تقویم قدیمی مایاها آمده است
گفته می‌شود که آرماگدون (نبرد آخرالزمان) پیش رو، می‌تواند به شکل‌های متفاوتی رخ دهد: تنشی مصیبت‌بار در فعالیت‌های خورشیدی، جابجا شدن دو قطب مغناطیسی زمین، برخورد با یک سیاه‌چاله، عبور سیاره مرموزی به نام نیبیرو از نزدیکی زمین؛ و ... این فهرست همین طور ادامه می‌یابد. داستانی سرگرم‌کننده و مطلقا غیر منطقی.

Resigzed Image Click this bar to view the full image.
 پایان دنیا در سال ۲۰۱۲ (یا بعد از آن) چگونه خواهد بود؟
مایاها تقویمی داشتند که «شمارش بلند» نامیده می‌شد و بر پایه یک بازه زمانی 1,872,000 روزه بود. (عکس فوق که همان عکس اول متن است، تقویمی سنگی را نشان می‌دهد که از چند حلقه متحرک تشکیل شده و برای نمایش این تقویم بلند به کار می‌رود). دوره فعلی این تقویم در آگوست سال 3114 پیش از میلاد آغاز شد، و قرار است در اواخر سال آینده به پایان رسیده و دوره جدید آن آغاز شود. با این وجود، هیچ دلیلی در دست نیست که بتوان ادعا کرد از دید مایاها، گذر از یک دوره به دوره بعدی یک رخداد آخرالزمانی محسوب می‌شد. حتی اگر هم چنین تصوری داشتند، آنها هیچ راهی برای پیش‌بینی آینده در اختیار نداشتند.

اما از سوی دیگر، این درست است که ما نفرین شده هستیم. سیاره ما و همه چیزهای روی آن محکوم به فنا هستند. یک میلیارد سال دیگر، خورشید به حدی درخشان‌تر و گرم‌تر می‌شود که آب اقیانوس‌ها شروع به بخار شدن می‌کند. یک میلیارد سال پس از آن، دیگر آبی بر روی زمین نمانده و همه آن تبخیر شده است، و همراه با آن تمام شکل‌های زندگی بر روی زمین محو می‌شود، به جز برای برخی انواع جان‌سخت که می‌توانند در اعماق زمین و در میان بازمانده‌های گل و لای زنده بمانند.
طول عمر محدود خورشید، نابودی سیاره سوم منظومه‌اش را تضمین می‌کند. ولی انواع زیادی از بلایای طبیعی دیگر هم وجود دارند که می‌توانند عمر درصد زیادی از ما را در آینده‌ای بسیار نزدیک‌تر به پایان برسانند؛ که صحبت ما هم در مورد همان‌ها است. در میان این حوادث، برخورد با سیارک‌ها یا دنباله‌دارها یکی از پرطرفدارترین آنها است.
در گذشته، زمین بارها هدف اشیاء بزرگ و سرگردان آسمانی بود. یک سنگ آسمانی با دست کم 10 کیلومتر پهنا، در 65 میلیون سال پیش با زمین برخورد کرد و علاوه بر نابودی آخرین بازمانده‌های دایناسورها، خیلی از انواع دیگر گیاهی و جانوری را نیز منقرض کرد. انقراضی که البته برای ما انسان‌ها حادثه خوبی محسوب می‌شد، چون فضا را برای رشد و تکامل پستانداران باز گذاشت.
در سال 1908 / 1287، یک انفجار با قدرتی در حدود هزار برابر بمب اتمی از نوعی که بر هیروشیما فرود آمد، درختان را در محدوده‌ای وسیع در نزدیکی رودخانه تونگاسکا در سیبری ریشه‌کن کرد. متهم احتمالی این مورد، بخشی از یک دنباله‌دار یا شهاب‌سنگ بزرگ بود که کیلومترها بالاتر از سطح زمین منفجر شده بود. اگر این اتفاق بر فراز یک شهر پرجمعیت رخ می‌داد، تاثیر آن فاجعه‌بار بود.
حوادث بد دیگری هم برای زمین اتفاق افتاده‌اند. اَبَرآتشفشان‌ها فوران کرده‌اند و زمین‌های وسیعی را با خاکستر و گدازه پوشانده‌اند، و پس از آن نیز زمین را به زمستان‌های عمیق آتشفشانی برده‌اند (به دلیل ابری از خاکستر که مانع از رسیدن نور خورشید به زمین می‌شد). عصرهای یخبندان آمده‌اند و رفته‌اند، و خیلی از اوقات، در خلال عصرهای یخبندان که زمین یک گلوله برفی شده بود، به نظر می‌رسید که کل زمین برای میلیون‌ها سال یخ زده باقی می‌ماند.
رخدادهایی از این دست باز هم اتفاق می‌افتند. سیارک‌ها و دنباله‌دارهای کوچک و بزرگ باز هم با زمین برخورد خواهند کرد. آتشفشان‌هایی بزرگ‌تر از ابرآتشفشان‌های قبلی فوران می‌کنند. این اجتناب‌ناپذیر است و برخی از این رخدادها کاملا توانایی این را دارند که تلفات زیادی به نوع بشر وارد کنند یا حتی یک شبه نسل ما را منقرض کنند.
مشکل در این است که معمولا در مورد سطح خطر و فوریت آن خیلی اغراق می‌شود. برخوردها با سیارک‌هایی به بزرگی آن‌چه عصر دایناسورها را به پایان رساند، معمولا در هر 100 میلیون سال یک بار اتفاق می‌افتد. ولی این بدان معنی نیست که آنها دقیقا با فاصله 100 میلیون سال از یکدیگر با ما برخورد می‌کنند. برخوردهای خیلی کوچک‌تر، مانند حادثه تانگوسکا، تقریبا هر هزار سال رخ می‌دهند؛ اگر به مناطق مسکونی برخورد کنند مشکل بزرگی خواهد بود، ولی وقتی به سطح اقیانوس‌ها و نسبت مناطق مسکونی به مناطق طبیعی فکر کنید، می‌بینید احتمال این که در میان این همه جا، سیارک به شهر ما برخورد کند، بسیار اندک است.
هنگامی که ناتوانی یا عدم تمایل به درک مفاهیم پایه‌ای وجود داشته باشد، فکر کردن و ایجاد شایعه در مورد فجایع پیش رو فراگیر می‌شود. این مسئله امسال در ارتباط با یک دنباله‌دار کوچک بی‌ضرر به نام النین رخ داد. اگر اسمش را در گوگل جستجو کنید، می‌توانید انواع و اقسام داستان‌ها را در مورد نحوه نزدیک شدن النین یا حتی برخورد آن با زمین پیدا کنید که مو را بر تن آدم سیخ می‌کند و در آنها صحبت از مرگ و نابودی همه انسان‌ها در مقیاس آخرالزمانی است. این ترس، مدت کوتاهی پس از کشف دنباله‌دار و هنگامی شروع شد که چند نظریه‌پرداز کم‌دانش و پرمدعا، اندازه دم این دنباله‌دار (نوار درخشان و خلأ مانند از ذرات تبخیر شده به دور یک هسته سخت) را با ابعاد هسته آن اشتباه گرفتند.
شایعه به سرعت در اینترنت پخش شد و علاقه معمول مجلات زرد و برنامه‌های بحث آخر شب تلویزیون هم به بال و پر گرفتن این داستان کمک کرد که النین به بزرگی یک سیاره است و هنگامی که از نزدیکی زمین عبور کند، سبب آشفتگی خواهد شد. در حقیقت، همان‌گونه که اخترشناسان می‌دانستند، النین با استانداردهای دنباله‌دارها، یک جرم نسبتا کوچک محسوب می‌شود و هیچ‌گاه هم از فاصله 35 میلیون کیلومتری زمین به آن نزدیک‌تر نخواهد شد، فاصله‌ای که 90 برابر دورتر از فاصله ماه با زمین است. در این مورد به خصوص، دنباله‌دار متلاشی شد و اکنون دیگر حتی قوی‌ترین تلسکوپ‌ها هم نمی‌توانند بازمانده‌های آن را ببینند.
دانش اندک، راه را برای داستان‌های آخرالزمانی باز می‌کند. ولی این حقیقت که ما به داستان‌های ترسناک علاقه داریم، در آن کم‌تاثیر نیست، به دلیل مشابهی هم ما از یک فیلم ترسناک یا علمی تخیلی لذت می‌بریم؛ به این دلیل که ما را قادر می‌سازد تا از ابتذال زندگی روزمره فرار کنیم. برای برخی، یک دلیل دیگر هم برای این اعتقاد وجود دارد؛ این انتظار که در زمانی که خیلی دور نیست، روز داوری فراخواهد رسید.
پدیده 2012 زنده و پرانرژی است و بدون شک تا روز 22 دسامبر سال آینده همین‌گونه خواهد ماند، هنگامی که بیدار شویم و ببینیم که زمین از محور خود جابجا نشده، قطبین مغناطیسی آن برعکس نشده‌اند یا یک سیاره ناشناخته از نزدیکی آن رد نشده است. اگر تجربیات گذشته چراغ راه آینده ما باشند، به سرعت توضیحاتی برای دلایل نجات ما پیدا خواهند شد و پیشگویان روز داوری جدید، این روز را با مورد بعدی که هنوز زمان آن نرسیده، جایگزین خواهند کرد. همانند همیشه، این هشدارهای تکراری و تجدید شده، مخاطبان مشتاق خود را خواهند داشت. و باز هم مانند همیشه، واقعیت علمی در این میان در گوشه‌ای به تماشا خواهد نشست و کسی گوش به آن نخواهد داد.