Resigzed Image Click this bar to view the full image.
شکار حیوانات جنایتی به مثابه ورزش و تفریح
دیده بان حقوق حیوانات: به نظر می رسد که شکار در مناطق قطبی و بسیار دور دست بدلیل عدم دسترسی و عدم وجود پوشش گیاهی برای بقای نوع بشر اجتناب ناپذیر بوده باشد؛ حال آن که در سایر نفاط کره زمین شکارچیان برای تفریح و سرگرمی و تنها برای هیجان آن دست به کشتار حیوانات می زنند. چنین شکل غیرضروری و خشونت آمیزی از «سرگرمی» خانواده های حیوانی را ازبین برده و جانوران بی شماری را سردر گم، زخمی و آواره می کند .شکار حیوانات جنایتی به مثابه ورزش و تفریح

در بسیاری موارد مرگ های سریع به ندرت برای جانوارن شکار شده اتفاق می افتند؛ به همین خاطر وقتی شکارچیان شکار خود را به شدت زخمی می کنند و نمی توانند آن ها را بکشند بسیاری از حیوانات از مرگ های دردآور و طولانی مدت عذاب می کشند.
۵۰ درصد از حیواناتی که با سلاح های کمانی و یا ساچمه ای مورد هدف قرار می گیرند زخمی شده ولی کشته نمی شوند. مطالعه ای که پیرامون ۸۰ گوزن دم سفید صورت پذیرفت نشان دادکه از۲۲ گوزنی که با «تجهیزات سننتی تیراندازی » مورد اصابت قرارگرفته بودند، ۱۱ مورد زخمی شده بودند که توسط شکارچیان پیدا نشدند. این حیوانات زخمی به سختی خوب شده و در اکثر موارد با تحمل درد و رنج فراونی جان خود را از دست می دهند.
شکار حیوانات جنایتی به مثابه ورزش و تفریح

تصور مرگ دردناک حیوانات گیر افتاده در دام های شکارچیان نیز یکی از غم انگیز ترین نوع شکار است.
برخی از شکارچیان که اغلب در کار تجارت کثیف پوست و خز می باشند سعی می کنند از تله های وحشتناکی برای به دام انداختن حیوانات استفاده کنند. حیوانات نگون بخت به دام افتاده زخمی ممکن است چندین روز را در همان حال با تحمل استرس فراوان و بدون آب و غذا سپری کرده و درنهایت مرگی غم بار داشته باشند.
شکار حیوانات جنایتی به مثابه ورزش و تفریح


شکار الگوهای مهاجرت و خواب زمستانی حیوانات را در هم می ریزد و خانواده ها را نابود می سازد. برای حیواناتی چون گرگ ها و غازها که در واحدهای خانوادگی منسجم زندگی می کنند، شکار می تواند تمام اجتماعات آن ها را ویران نماید. سرو صدای هولناک، اجتناب ناپذیر و گوش خراش ناشی از شلیک گلوله و هیاهوهای دیگری که شکارچیان به وجود می آورند باعث می شود که حیوانات از فشار روانی بسیار شدیدی در رنج باشند. چنین کارهایی عادت های غذایی معمول حیوانات را به مخاطره می اندازد و ذخیره ی چربی و انرژی مورد نیاز آن ها برای زنده ماندن در زمستان را با دشواری مواجه می سازد. هم چنین صداهای بلند می تواند تشریفات جفت گیری را به هم بریزد و موجبات گریختن والدین حیوانات از پناهگاه و آشیانه ی خود را فراهم آورند و فرزندان کم سن و سال و آسیب پذیر خود را رها سازند.بیش تر وقت ها از شکار، به مثابه ی ورزش و راه و روشی برای تفریح و خوش گذرانی یاد می کنند و اینطور وانمود می کنند که شکار بخشی از طبیعت موجودات بوده و از نظر اجتماعی فعالیتی سالم و پذیرفتنی است، در حالی که لازمه یک رویداد ورزشی رقابت میان دو گروه موافق و نظارت یک فرد به عنوان داور می باشد. آیا ورزشی را می شناسید که ملاک برنده بودن در آن مرگ آگاهانه و خشونت آمیز و یکطرفه حریف باشد؟!برخی از گروه های شکار بر این ادعا هستند که با تمکین در برابر قوانین شکار و کشتن حیوانات مجاز (free – range, open season) به شیوه ای که «پیامد نامناسب» ی برای انسان ها و طبیعت-قطع نظر از شکار- نداشته باشد فعالیتی است مجاز و قانونی. چیزی که در پشت پرده این گروه های شکار هست چیزی جز منافع مادی و زیاده طلبی نیست. این گروه ها اصلی ترین تامین کننده وسایل و اسلحه های شکار بوده و برای حفظ بازار خود مجبورند چنین دلایلی را سرهم کرده و افراد بیشتری را جذب کسب و کار خود کنند. جالب تر اینکه، حتی برخی از این گروه ها با نفوذ و پشتوانه مالی سعی در رواج شکار از طریق آموزش کودکان و پخش بروشور در مدارس نیز می کنند.برخلاف آن چه شکارچیان بیش تر وقت ها در دفاع از تفریح و سرگرمی بی رحمانه ی خود بر زبان می رانند، شکار هیچ کاری برای «حفاظت» [از محیط زیست] یا «کنترل جمعیت» انجام نمی دهد .
اگر آدمی در تعادل ظریف میان اکوسیستم های طبیعت دخل و تصرف ننماید بقای بسیاری از گونه ها تضمین خواهد شد. شکارگران طبیعی تنها با از پای درآوردن بیمارترین و ضعیف ترین افراد و تنها سیر کردن شکم خود به بقا و دوام این تعادل مدد می رسانند.
بیشتر اوقات تلاش شکارچیان بر آن است تا حیواناتی را بکشند که می خواهند پوست و سر آن ها را بالای شومینه نصب کنند، عکس یادگاری و به اصطلاح غرور آمیز بگیرند و به همین دلیل معمولا بزرگ ترین و نیرومندترین حیواناتی را که طبیعت و گروه های حیوانات به آن ها نیاز دارند شکار می کنند تا به اصطلاح افتخار بیشتری نصیبشان شود .یکی از ادعاهای بی منطق شکارچیان اینست که آنها شکار را روشی برای کاهش گرسنگی بعضی از حیوانات می دانند و فکر می کنند با شکار و کاستن تعداد حیوانات امکان بیشتری برای بقیه ایجاد می کنند تا شکم خود را سیر کنند، درحالی این طرز تفکر کاملا سطحی است و توازن اصلی بدست طبیعت می تواند انجام شود. حتی راهنمایی و سیر کردن و سیراب کردن گروه های حیوانات در بیشتر اوقات بدست سر گروه ها و حیوانات قدرتمند گروه می باشد که متاسفانه توسط همین شکارچیان از پای درمیایند.جمع آوری و بردن حیواناتی مثل گوزن، خرگوش و روباه برای محوطه های شکار نیز پیامد های خطرناک زیست محیطی به دنبال دارد. شیوع بیماری و انتقال آن از حیواناتی که از محل های دیگری به این مناطق آورده شده و زاد و ولد و برهم زدن اکوسیستم مناطق جدید از معضلاتی است که حیوانات در صورت فرار کردن از دست شکارچیان می توانند ایجاد کنند.کشتن یک حیوان از فاصله دور یا نزدیک و با استفاده از ابزارهای غیر طبیعی چیزی جز جنایت و قتل نیست و شکارگری در هر شکلی و با هر طرز فکری عملی غیرانسانی و غیر اخلاقی بوده و فقط مخصوص موجوداتی است که به صورت غزیزی و طبیعی و برای بقای خود و فقط حیوانات موجود در چرخه حیاتی خود را شکار می کنند.