آیا گربه ها اجتماعی هستند یا ترجیح می دهند در انزوا باشند؟
آیا آن ها حیواناتی کاملا مستقل هستند؟
آیا گربه ها وجود یک همنوع را در خانه می پذیرند؟
آیا آن ها برای سلطه جویی می جنگند؟
این سوال ها جواب مشخصی ندارند. بله یا خیر! می تواند هر دو جواب باشد.
گربه ها در حقیقت حیواناتی گوشه نشین و منزوی هستند اما می توانند در یک گروه هم زندگی کنند.این ممکن است برای ما کمی گیج کننده باشد و یا حتی ممکن است قبول موجودی با ساختار اجتماعی متفاوت مشکل باشد چون ما موجوداتی اجتماعی هستیم."سگ" نیز حیوانی اجتماعی است و اکثرا با زندگی در یک گروه مشکلی ندارند.
سگ ها در این مورد متنایب با ما هستند در حالی که گربه ها این گونه نیستند.ما معمولا تمایل به این داریم این طور به حیوانات نگاه کنیم که آن ها موجوادتی کوچک با احساسات و نیاز های انسانی هستند.خیلی از افراد وقتی گربه دیگری را به خانه می آوردند و می بینند که گربه قبلیشان ناراحت است به طور غیرارادی فکر میکنند که گربه شان مشکلی دارد و این در حالی است که هردو گربه ناراحت هستند.دلیلش این است که "ما" در حال تعیین استانداردهایی برای شادی گربه ها هستیم.

گربه ها می توانند به صورت گروهی زندگی کنند اما این امری ضروری برای آن ها نیست.این برای کار و زندگی موجودات اجتماعی مثل انسان و یا سگ می تواند نیازی ضروری باشد.
روند اجتماعی شدن گربه با سایر گربه ها و انسان ها:
بچه گربه ها معمولا به طور کامل نسبت به سایر همنوعانشان و خانواده ای که در آن زندگی میکنند رفتاری دوستانه دارند و بازیگوش هستند.آن ها کم کم تابع خانواده شان می شوند.ما نیز میتوانیم با بازی کردن با آن ها یا مراقبت دائمی این خصلت را در آن ها تقویت کنیم.در این صورت حتی اگر بالغ هم شود رفتار گذشته اش را تا حد زیادی حفظ خواهد کرد.چنین گربه ای خودش را با زندگی گروهی وفق می دهد و حتی ممکن است آن را به تنهایی ترجیح دهد.
بعضی از افراد ممکن است گربه هارا تربیت نشدنی توصیف کنند و این دیدگاه به طرز فکر انسان برمیگردد.البته چیزی که گربه را ممکن است غیرقابل تعلیم کند به یکی از ویژگی های گربه برمیگردد و آن این است که گربه تربیتی را قبول می کند و انجام می دهد که بر پایه ی خواسته های خودش باشد.
چون گربه به طور فطری موجودی اجتماعی نیست هیچ نیاز مبرم یا تمایلی ندارد که خودش را با خواسته های دیگران وفق دهد.پذیرفتن این موضوع ممکن است برای ما انسان ها کمی سخت باشد چون خو ما در محیطی اجتماعی زندگی می کنیم.
در یک اجتماع مجموعه ای سلسله مراتب ها وجود دارد و هر شخصی در جایگاه خودش قرار دارد.در چنین گروهی نیازهای طبیعی مثل وفادار بودن، وابسته بودن، نیاز به قبول یک سری قوانین و فردی که بتواند گروه را اداره کند وجود دارد.
سگ ها این مسئولیت هارا قبول می کنند اما گربه ها نه.سگ ها با کمی فشار آوردن حرف شنوی میکنند که در مورد گربه ها هم چنین انتظار می رود.اما این روش که بیشتر در آموزش سگ ها استفاده می شود فقط باعث می شود تا گربه تان از شما دوری کند و از انجام فرمان ها طفره برود.بنابراین گربه شما گوشه گیر و غیرقابل تعلیم میشود.
جنگ بر سر قدرت داشتن در گربه ها نادر است.آن ها بیشتر به خاطر قلمروشان می جنگند.گربه ها عموما دوست ندارند با هم برخورد داشته باشند.بعضی وقت ها نیز در این مورد افراط میکنند تا همدیگر را تا حد ممکن نبینند!
قلمرو های گربه ها غالبا با مجموعه ای از راه های مشترک باهم تداخل دارند.اگر یک گربه، گربه دیگری را در حال عبور از این راه ها ببیند صبر میکند و جلوتر نمی رود تا زمانی که گربه ی دیگر عبور کند و برود.
اگر دو گربه همزمان همدیگر را ببیند یا هردویشان سعی میکنند بدون برخورد با یک دیگر عبور کنند یا اینکه یکی از آن ها یا هردویشان از راهی که آمده اند برمیگردند.
آن ها این تشریفات را برای دور ماندن از هم انجام می دهند حتی اگر یکی از آنها برتری اش را ثابت کرده باشد.
گربه ها از برتری خود برای کنترل و سلطه بر دیگر گربه ها استفاده نمی کنند.گربه ی برتر به گربه ی ضعیف تر اجازه میدهد تا اول از مسیر عبور کند.همجیین گربه قوی تر هیچ وقت به زور از ضعیف تر غذا نمیگیرد.
در کل آن ها سعی میکنند زیاد با هم رو در رو نشوند.
اگرهم برخوردی بین آن ها صورت بگیرد سر و صدا میکنند و به هم پنجه و دندانشان را نشان میدهند و شاید هم مبارزه مختصری انجام دهند