بدخیمی در حیوانات
با نگاهی کوتاه و گذرا به تاریخچه بیماریهای سرطانی در مییابیم که سرطان ها از اعصار گذشته تا کنون همواره مورد توجه دانشمندان و دست اندرکاران علوم پزشکی و بیولوژیکی بودهاند. قدیمیترین اطلاعات در مورد سرطان ۴ قرن قبل از میلاد توسط بقراط ارائه شده است. وی ساختمان های بافتی جدیدی را که در بدن به وجود آمده و رشد آنها غیر قابل کنترل میباشد، سرطان نام نهاد که معنی لغوی این کلمه خرچنگ می باشد. امروزه با توجه به شیوع روزافزون بیماری های سرطانی و نقش واهمیت فزاینده آنها در مرگ و میر انسان و
حیوانات و همچنین خسارات ناشی از این بیماری ها، این مسئله مورد توجه ویژه مراکز علمی و تحقیقاتی قرار گرفته و لزوم هرچه وسیعتر مطالعات و پژوهش های علمی را طلب می نماید. لذا در این مقاله سعی گردیده تا نقش عوامل فیزیکی در ایجاد سرطان در
حیوانات به اختصار مورد بررسی قرار گیرد.
بیماریهای نئوپلاستیک از شایعترین عوامل مرگومیر انسان و دام بوده و تمام
حیوانات از پستانداران تا مهرهداران و حتی گیاهان را مبتلا میکنند. این بیماریها عبارتند از: رشدی جدید و نابجا ناشی از، افزایش غیر قابل کنترل سلولها که مستقل از نیازهای بدن به رشد و تکامل خود ادامه میدهند و رشد آنها سریعتر و مستقلتر از سلولهای نواحی مجاور می باشد.
سرطانزاها کدامند؟
عوامل متعددی در رابطه با سرطان زایی (carcinogenesis) یا ایجاد نئوپلازیها مورد مطالعه قرار گرفته اند و اگرچه برخی از عوامل اختصاصی تومورها مشخص شده اما علت اغلب آنها ناشناخته می باشد. این سردرگمی در ارتباط با اتیولوژی پیچیده و تا حدود زیادی نامشخص نئوپلازیها، از جهاتی مربوط به احتمال چند فاکتوری یا چند علتی بودن آنها می باشد.
عوامل اصلی به وجود آورنده نئوپلاریها تحت عناوین عوامل فیزیکی مانند پرتوافکنی(Ionizing irradiation) تحریکات مزمن (chronic irritation)، حرارت های بالا و نور خورشید (اشعه ماورابنفش) و نیز عوامل شیمیایی و بیولوژیکی (مانند انگل ها وویروس ها) طبقه بندی گردیده اند.
البته عوامل دیگری نیز مانند ضربه ها که ممکن است از علل کمکی در ایجاد و یا پیش برد نئوپلاسم عمل نماینده، وجود دارند ولی به تنهایی به عنوان یک عامل اصلی و مستقیم در سرطان زائی نقشی ندارند. همچنین نقش هورمون ها، توارث و سن به عنوان عوامل سرطان زا مورد توجه قرار گرفته اند.
عوامل فیزیکی مولد سرطان
۱) تحریک مزمن
این عامل در تئوری هایی که سال ها مورد توجه و قبول محققین گوناگون بوده است جایگاهی ویژه دارد و از همان ابتدا مشخص گردیده که سرطان سلول های خاردار در محل التیام زخم ها،(scar tissue) متعاقب سوختگی های شدید، داغ کردن
حیوانات مانند گاوها برای علامت گذاری و جراحات مشابه دیگر، بیشتر از پوست طبیعی اتفاق می افتد.
توضیح این مساله که چه عاملی موجب تحریک مزمن در ایجاد سرطان، متعاقب التیام به ظاهر موفقیت آمیز بافت پوششی شده است، مشکل می باشد. وقوع جراحات و زخمهای مزمن ناشی از فشار در روزگاری که اسب ارابه حمل میکرد نیز مرتبا دیده میشد. اگرچه دلایل واضح و روشنی در مورد ایجاد تومورهای ناشی از تروما در
حیوانات اهلی وجود ندارد با این حال نقش این عامل در بروز بعضی از نئوپلاسمها مورد تردید است. به عنوان مثال کارسینومای قسمت میانی شاخ (Horn core) در گاوهای هندی یا استئوسارکوم (Osteosarcoma) که اغلب در پاهای جلوی سگ ها ایجاد
میشود، ممکن است با وارد شدن فشار بیشتر در آن ناحیه مرتبط باشد. همچنین مواردی از استئوسارکوم در استخوان بازوی سگ که متعاقب شکستگی در این ناحیه به وقوع پیوسته گزارش گردیده است. به نظر عده ای از محققین کارسینوماهای غده پستانی سگ نیز که اغلب در
پستان های عقبی رخ می دهد در ارتباط با ضربه و تروما میباشد.
در انسان نیز موارد سرطان در ارتباط با تحریکات مزمن وجود دارد. مثلا وقوع نئوپلاسم های جلدی برروی پاها و ساق های افرادی که برهنه راه می روند به مراتب بیشتر از افرادی است که از کفش و لباس استفاده میکنند. همچنین وقوع سرطان قولون متعاقب کولیت اولسراتیو (Ulcerative colitis) حقیقت غیر قابل انکار می باشد.
۲) پرتو افکنی
تمام اشکال تشعشعات یونیزه کردن نظیر اشعه های گاما، ایکس و اجزا آلفا و بتا (Alfa and Beta particles) می توانند سرطان زا واقع شوند. اشعه ایکس از نظر کارسینولوژیک بودنش بسیار با اهمیت تلقی گردیده و البته این در شرایطی است که فردی مدتی طولانی در معرض این اشعه قرار گیرد. تجربیات درمانگاهی نشان داده است که، افرادی که از لباس محافظت کننده استفاده مناسب نمی نمایند در خطرشدید ابتلا به سرطان می باشند. ابتدا یک درماتیت ایجاد می شود که سپس زخمی شده و نهایتا این زخم ها تبدیل کارسینوم می گردند. و این روند مجموعا ممکن است چندسال به طول انجامد، همچنین رادیوم و توریوم ( Thorium) اگر بطور اتفاقی یا تجربی به بدن تابانیده شوند، در استخوانها به صورت موضعی جایگزین شده و موجب بروز استئوتیت (Osteitis) مزمن می گردند که ممکن است بعد از مدتی بطور ناگهانی به صورت استئوسارکوم ظاهر شوند.
طی تحقیقات اختصاصی انجام شده در مورد اثر تشعشعات با موج کوتاه در بدن طیوری که در معرض تابش اشعه قرار داشتند، ضایعاتی ایجاد گردید. در آزمایشی که توسط موترام در سال ۱۹۳۵ انجام گرفت، وی برای نمونه ۱۲ قطعه جوجه خروس را به طور مکرر در معرض تابش اشعه رادیوم با دوز مناسب قرار داد که در سه مورد از آنها وقوع
تومور را مشاهده نمود. نواحی از بدن که تحت تابش اشعه قرار داشتند ناحیه شکم وسینه بود. در هریک از موارد فوق، ضایعه کلوئید (Koloid) در پوست نواحی ذکر شده مشاهده گردید و در دو مورد از سه مورد فوق
تومور فیبروسارکوم در ناحیه مدیاستن و ریه ها به وجود آمد. دو پرونده مذکور به ترتیب بعد از گذشت ۱۳ و ۱۷ ماه تلف شدند.
از مکانیسم های دیگر سرطان زائی ناشی از پرتو افکنی که مورد قبول عده ای از پژوهشگران قرار گرفته، فعال شدن ویروس های سرطانی (ONCOGEN VIRUS) نهفته در سلول هاست. همانطوری که می دانیم در پرتوافکنی برای تشخیص و درمان سرطان نیز استفاده می شود و می توان گفت که باید مطمئن باشیم که خاصیت درمانی آن نه تنها بدتر از سرطان زائی آن نیست، بلکه بهتر و مفیدتر هم هست.
۳) اشعه ماورابنفش خورشید
بیشتر محققین معتقدند که به طور کلی سرطان های جلدی در نواحی بدون پوشش بدن که ۹۵ درصد این تومورها را تشکیل می دهند ناشی از قرار گرفتن در معرض اشعه ماورابنفش (Ultra violet) نور خورشید هستند. به عنوان مثال پشت دست افرادی که در محیط های باز کار میکنند دچار هیپرکراتوز و هیپرپیگمانتاسیون می شود که ممکن است، این حالات پیشرفت نموده و تبدیل به سرطان گردند.
طبق آمارهای موجود، نئوپلاسم های جلدی در نواحی جنوب غربی ایلات متحده که تابش آفتاب شدیدتری دارند خیلی بیشتر از بخش های ابری و کم آفتاب این کشور اتفاق می افتند. در معرض اشعه ماورابنفش خورشید قرار گرفتن سبب بروز وضعیت مشابهی در گاوها می شود و گاوهای نژاد هرفورد که رنگ صورتشان سفید ( white faced) می باشد در همان نواحی جنوب غربی ایالات متحده دچار کارسینوم سلول های خاردار پلک سوم وبافت پوششی اطراف چشم ( Perocular) می گردند. همه ی افراد و
حیوانات در برابر نور خورشید دارای حساسیتی یکسان نمی باشند و اغلب حیواناتی که پوست بدنشان فاقد رنگدانه است در برابر تابش شدید نور آفتاب دچار تومورهای جلدی می گردند، در حالیکه حیواناتی که پوست بدنشان رنگی است در برابر اثرات سرطانزائی تشعشعات خورشید مقاومت بیشتری دارند. خطر ایجاد سرطان سلولهای خاردار در گربه های سفید که در معرض نور آفتاب قرار گرفته اند ۱۳۰۴ بار بیشتر از وقوع همین سرطان توسط مواد خوراکی سرطان زا می باشد. همچنین گزارش هایی از کارسینوم سلول های خاردار در ناحیه فرج در گاو و گوسفندانی که میزان رنگدانه ملانین آنها کم بود و از طرف دیگر در کشورهایی پرورش می یابند که با تابش شدید آفتاب مواجه هستند، موجود می باشند.
لازم به ذکر است که اشعه ماورابنفش دارای قدرت نفوذپذیری کمی بوده و نئوپلاسم هایی که به دنبال قرار گرفتن طولانی مدت در معرض آن حاصل میگردند، محدود به همان نواحی هستند. به نظر می رسد که علت تاثیر این اشعه در بروز سرطان مربوط به ایجاد بهم ریختگی و تغییرات در مولکول اسید نوکلئیک باشد که خود منتهی به پیدایش جهش یا موتاسیون در DNA می شود و بدین ترتیب چنین استنباط می گردد که نور خورشید به عنوان یک عامل آغازگر وارد عمل شده و سبب دگرگونی غیر قابل برگشت در سلول ها می گردد و سپس با تداوم قرار گرفتن در معرض این اشعه، اثرات آن به عنوان عامل محرک یا پیش برنده کانسر (Cancer) یا سرطان پوست ظاهر می گردد.
نتیجه گیری و پیشنهاد
متاسفانه در برخی از جوامع به علت بها دادن کم به دام ها و بیماری های دامی، اهمیت بروز تومورها در
حیوانات ناچیز شمرده شده و این رو از روند پیشرفت و توسعه تحقیقات ئر زمینه بیماری های سرطانی در دام ها کاسته شده است، در حالی که کلیه عوامل سرطان زا اعم از مواد شیمیایی، پرتو افکنی و ویروس ها و غیره در ابتدا در
حیوانات مورد مطالعه قرار می گیرند و سپس در مورد انسان تعمیم داده می شوند. چنانچه به نظر بسیاری از پژوهشگران با مطالعه و بررسی بر روی نئوپلاسم دامی میتوان از الگوهای کسب شده جهت انجام تحقیقات گسترده تر در مورد تومورها در انسان و کشف راز و رمزهای بسیاری در این مقوله استفاده نمود و بحث درباره این موضوع که مطالعه سرطان ها در انسان جدا از مطالعه آنها در
حیوانات است شاید اندیشه های نادرست باشد.