مصاحبه با دکتر شیری قسمت
دکتر من يه موردی هم بگم،من خودم وقتی ناراحت هستم ممکنه پدر و مادر من متوّجه نشن-
ولی اين سگ ميآد عروسکش رو ميندازه جلوی من تا باهاش بازی کنم و وقتيم که ميبينه خيلی
ناراحتم و حوصلش رو ندارم ميره يه جايی که من اصلاً نبينمش
بله اين تجربه اي که شما داريد ميگيد ميليونها انسان دارند يعنی چيزی نيست که آدم بتونه انکار کنه
برای ورود به اين بحث ها هم بايد جنبه آسيب شناختيش رو گفت مثل هيسترونيک ها،هم بايد جنبه
مفيدش رو گفت و آدمهايی هم هستند که اين بلوغ فکری رو دارند که برای زندگی خودشون
تدبير کنند،فکر کنند،مزايا و فوائد رو بالانس کنند و بگن پس من ميخوام يا نميخوام که اين افراد
قابل احترام هستند.امّا اين که ما بخوايم صرفاً چيزی رو رد کنيم يا تأييد مطلق کنيم درست نيست
يا گفتن اينکه کسی که سگ داره آدم جالبی هست يا کسی که پرنده داره يا...هم درست نيست
حالا روانشناسی آدمهايی که حيوانات مختلف دارند با هم فرق ميکنند،مثلاً کسی که گربه داره
انگار دوست داره ناز بکشه يا اونی که سگ داره دوست داره نازش رو بکشن،البتّه اين اقتضای
صحبت امروز من نيست
چيزی که من دوست دارم در قسمت دوم صحبتم عرض کنم رويکرد کودک بالغ والد به اين بحثه
من خودم پت داشتم،حالا نميگم شيفته هستم ولی تجربش رو داشتم،شما وقتی يک حيوان
دارين انگار يک بچه کوچيک داريد که بزرگ نميشه من اين رو از کسانی که تو اين کار حرفه اي
هستند ياد گرفتم،وقتی بچه اي داری که بزرگ نميشه هميشه بلدی چه جوری والد همايتگر
درونت رو جهت نگاهداری اون بچه هدايت کنی،منظورم اينه که داشتن حيوان خانگی باعث ميشه
من ياد بگيرم چه جوری سرپرستی کنم،اين من رو به يک مهارت اجتماعی ميرسونه
برای بچها در منزل با حفظ رعايت نکات بهداشتی که شما دکترها ميدونيد و بيشتر روش
مسلط هستيد داشتن يک حيوان خانگی مثل ماهی،مثل يه جوجه،پرنده،سگ يا گربه
کمک ميکنه اين بچه در تعاملات اجتماعی خودش پسفردا مسلّط تر باشه و راحت تر بلده
ارتباط برقرار کنه
بحثی وجود داره در بين بعضی از منتقدين داشتن پت که ميگن شما زمانی تمايل پيدا ميکنيد-
به سمت نگه داری حيوانات خانگی که از تمام انسان ها خسته شدی و نميتونی با اونها
ارتباط برقرار کنی و نميخوای بچه اي هم داشته باشی و چون از همه دنيا زده شدی
ميخوای حيوان خانگی نگه داری،به نظر شما آيا اين ديدگاه صحيحه؟
حالا بالاخره ممکنه دو نفر تو دهه شصت زندگيشون باشن و بچه هاشون رفته باشن سراغ
زندگيشون،يا مثلاً فضا فضای فرد گرايی اروپای شماليه که کاملاً فرق ميکنه با بستر شرق
که در اون جامعه،فاميل و گروه اهمّيت داره،در اون فرديت و اون فضا که توی انزوای يک شخص
آدمی پيدا نميشه فرد برای رهايی از تنهاييش ميره سراغ چيز ديگه مثل پت
اين نظريه ممکنه در کشوری مثل دانمارک درست باشه ولی خيلی جاهای دنيا اينطور نيست
مثلاً در يک جامعه روستايی حيوان آميختگيش خيلی فراتر از جنبه تزئينی هست،ميدونم
سؤال شما جنبه لوکس بودن پت هست فقط يک نقد خواستم بزنم و بگم نه،توی جامعه اي
که جهانگرا هست اين حرف اشتباهه
در مورد اين حرف که فرد وقتی از دنيا گريزان ميشه پناه ميبره به مثلاً طوطی خودش،من منکر
اين نيستم که مثلاً يک پيرزن ممکنه با طوطی خودش دردودل کنه،سينما هم دامن ميزنه
به اين بحث ولی در زندگی واقعی خيلی ها اصلاً اين طور نيست بلکه داشتن يک حيوان خانگی
همونطور که عرض کردم خدمتتون کمک ميکنه که من تعامل خيلی بهتری داشته باشم با
جامعه خودم ،بازم اين بستگی داره به کاراکتر من
من خودم با توجّه به نوع آدمهايی که ديدم و تجربه اي که توی ايران و خارج از ايران کسب کردم
ميگم که نه اتفاقاً داشتن پت کمک ميکنه که هوش عاطفی و تعامل اجتماعی ما قوی تر بشه
The underlying connection was closed: Could not establish trust relationship for the SSL/TLS secure channel.