ايرن:در اواخر دهه 1990 شايد تنها 12 قلاده ببر سيبري در استان هاي Heilongjiang و Jilin شمال غرب چين در منطقه منچوري برجاي مانده بودند. در نخستين سال هاي شروع قرن بيستم سرتاسر منجوري و خاور دور روسيه تا انتهاي شبه جزيره کره زيستگاه بزرگترين گربه سان کنوني جهان بعني ببر سيبري بود که به ببر آمور نيز مشهور مي باشد.دامنه غربي پراکنش اين گربه سان تا شرق مغولستان نيز مي رسيد. اگر ممنوعيت شکار بر سيبري در سال 1947 به داد 35 قلاده برجاي مانده نمي رسيد اکنون تنها پوستي و يا نمونه اي دورگه در باغ وحش يادآور شکوه وانگ بزرگ نماد خداوندگار جنگل هاي منچوري مي بود.

در دهه 1950 ميلادي مائو تسه تونگ ببران و پلنگان را هم رديف موش و گنجشک جزو جانداران موذي قلمداد نمود. در دو دهه تنها 4000 قلاده ببر جنوب چين شکار شدند . در سال 1979 شکار زيرگونه هاي ببر موجود در چين ( بنگال ، جنوب چين ، هندوچين و سيبري ) ممنوع اعلام گرديد و در سال 1993 خريد و فروش استخوان ببر وحشي براي دارو سازي و توليد شراب گران بها ممنوع گرديد. قانون سال 1979 براي ببر جنوب چين بسيار دير بود و به احتمال زياد نياي ساير زيرگونه هاي ببر آسيا در طبيعت نابود شده و تنها 60 قلاده در اسارت برجاي مانده است ، تعداد 18 تا 20 قلاده ببر بنگال در جنوب تبت باقيمانده و آخرين ببر هندوچين در سال 2008 توسط يک کشاوز خوش اشتها شکار و خورده گرديد.

ممنوعيت داد و ستد استخوان ببر هاي وحشي عملا غير قابل اجرا مي باشد چون در سيستم بوروکراسي چين به راحتي يک ببر جنگلي به جانوري خانگي مبدل خواهد گرديد.
دوران شوروي شايد براي يک شهروند چندان دلچسب نبود ولي ببرهاي سيبري روزهاي طلائي آرامش و امنيت را سپري مي نمودند. پس از سال 1991 يک دوره افت کاهش جمعيت براي اين گونه روي داد . هجوم شکارچيان متخلف و فطع يکسره جنگل ها توسط شرکت هاي کره اي مسبب افت شديد جمعيت و کيفيت زيستگاه گرديد ، اما در سال هاي بعد شرايط تا حدودي با اعمال قانون با چاشني روسي بهتر شد. به دليل افزايش جمعيت ببرها در خاور دور روسيه و ايجاد شرايط ايمن تر در منچوري چين ببر ها به آرامي شروع به رفت و آمد بين مرزهاي دو کشور پرداختند.

سازمان جنگلباني چين در سال 2001 زيستگاه جنگلي حفاظت شده Hunchun به مساحت 400 مايل مربع را در امتداد مرز خاور دور روسيه براي پايداشت ببر سيبري و پلنگ آمور ايجاد نمود. در صورت موفقيت آميز بودن برنامه هاي حفاظتي و افزايش گونه هاي جانوري مطلوب ببر چون گراز و گوزن سيکاي منچوري اين اميد وجود دارد که در ده سال آينده تعداد ببرها به 50 درصد افزايش يابد.

مناطق حفاظت شده واجد شرايط زيست ببر در استان هاي Jilin و Heilongjiang کمتر از 920 مايل مربع وسعت دارند.شرايط دشوار اقليم و کمي طعمه ببرها را مجبور نموده تا قلمرو انفرادي خويش را تا 180 مايل مربع هم گسترش دهند. با اين شرايط يک جمعيت پويا و سرزنده ببر سيبري به 4000 مايل مربع قلمرو نياز خواهند داشت.

در خاور دورگوزن سيکاي منچوري ، گوزن ختن ، شوکاي سيبري ، گوزن موس آسيايي ، گوزن الک منچوري ، گوزن کاريبو ، گراز و گورال خاکستري طعمه هاي گوشتخواران اين مناطق را تشکيل داده اند ولي سختي شرايط زيستگاه ( بويژه زمستان هاي سخت ) و فشار شکارچيان تعداد آنها را کاهش داده است. ببر سيبري ، پلنگ آمور ، خرس قهوه اي ، خرس سياه خاور دور ، گرگ و سياه گوش در راس هرم غذايي اين منطقه قرار دارند. در حال حاظر حداکثر 30 قلاده پلنگ آمور در يک لکه در مرز مشترک خاور دور روسيه ، منچوري و شمال چين وجود دارند و گله هاي گرگ اکنون بيشترين رقابت را بر سر منابع با ببر دارند.
در اوايل قرن بيستم بر اساس اسناد موجود آن هنگام که ببر ها جمعيت مناسبي داشتند ، جمعيت گرگ ها محدود بود ولي از دهه 1940 با کاهش شديد جمعيت ببر ، مجال براي افزايش گرگان پيدا شد. در اوايل قرن 21 هرچند در يک دوره ده ساله جمعيت ببرها کاسته شد ولي اکنون با پايداري جمعيت ببر در خاور دور مجدد تعداد گرگ ها کاهش يافته است.
در علفزارهاي جنوب نپال و شمال هند در زيستگاهي مساعد بيشترين تراکم جمعيت ببر وجود دارد و در اين شرايط بطور متوسط هر قلاده ببر ماده به 4000 هکتار زيستگاه انحصاري نيازمند مي باشد. در نيمه دوم قرن نوزدهم شبه جزيره ميانکاله به جرات مي توان گفت يکي از بهترين زيستگاه هاي ببر در ان هنگام بوده است. شکار 35 قلاده ببر و 18 قلاده پلنگ بجز آناني که زخمي و پنهان شده و يا فرار کردند نشانه بهترين شرايط زيستي در يک شبه جزيره محدود با خاک شني مي باشد. در آن هنگام گراز ، مرال ، شوکا و گاوان و گاوميشان فراري طعمه غالب ببرها را تشکيل مي داده اند.

بين سال هاي 2002 تا 2006 خوشبختانه و يا متاسفانه 100 راس گاو توسط ببرها کشته شده اند که هرچند نشان از حظور و افزايش تعداد ببرها مي باشد ولي باعث بروز مشکل و رويارويي بين ببر و روستائيان خواهد گرديد. تله هاي صيد گراز و گوزن نيز يکي از مشکلات مديريت زيستگاه در اين قسمت از منچوري مي باشد. بر اساس برآورد هاي انجام شده تنها در زيستگاه حفاظت شده Hunchun هرسال بطور متوسط 2200 راس گراز و گوزن با تله گرفتار و شکار مي شوند. تله ها براي ببر نيز مشکل ساز مي باشند . در سال اي 2002 و 2006 دو گزارش تلفات ببر در اثر بدام افتادن گذارش شده و به يقين تعداد ببرهاي گرفتار به دست متخلفان به مراتب بيشتر بوده است. با تلاش بسيار تعداد باور نکردني 10000 تله از زيستگاه حفاظت شده جديد جمع آوري گرديده که افزايش تعداد علفخواران مرهون اين کار خسته کننده مي باشد.