پت شاپ پرشین پت
Follow Us
facebook twitter blog google

خبر های روز حیوانات خانگی

  • عکس سگ های خندان ◄ عکس سگ های خندان
      مجموعه عکس های زیبا دارای پرتره هایی از سگ های بامزه است که برای دوربین لبخند می زنند . پروژه "نمایش سگ" توسط الکساندر خوخلوف و ورونیکا ارشووا .
  • چرخ ورزش گربه ◄ چرخ ورزش گربه
      چرخ دویدن داخلی که برای گربه ها و حیوانات خانگی کوچک طراحی شده است را می توان بر روی یک دیوار محکم در خانه یا آپارتمان مدرن نصب کرد . چرخ ورزش گربه ساخته شده از چوب و فولاد ضد زنگ توسط HolinDesign . چرخ همستر بزرگ به گربه شما کمک می کند تا در شرایط فیزیکی عالی بماند.
  • هدفون‌های خلاقانه بی‌سیم ژاپنی ◄ هدفون‌های خلاقانه بی‌سیم ژاپنی
      هدفون‌های بی‌سیم Neko که توسط شرکت ژاپنی Radius طراحی شده‌اند ، از گربه‌ای الهام گرفته شده‌اند که در تخت خود جمع شده است. کیس شارژ گربه ای دارای سه نشانگر LED روشن به شکل ماهی است که با محبت "ال ای دی ماهی" نامیده می شود. هنگامی که آنها چشمک می زنند، این نشانه ای است که هدفون گربه شما باید تغذیه شود، فقط کابل شارژ را وصل کنید و اجازه دهید غذای الکتریکی جریان یابد.
  • ماهی مرکب غول پیکر در پرتغال ◄ ماهی مرکب غول پیکر در پرتغال
      مجسمه تعاملی یک ماهی مرکب قرمز غول پیکر که در اطراف ساختمان Fábrica da Cerveja در فارو، پرتغال پیچیده شده است ، که در ابتدا به عنوان آبجوسازی عمل می کرد. با گذشت زمان، Fábrica da Cerveja تغییر کاربری داده و اکنون به عنوان یک مکان فرهنگی عمل می کند و میزبان رویدادها، نمایشگاه ها و جشنواره های مختلف است. ماهی مرکب غول پیکر لومی طراحی شده توسط موراداواگا برای جشنواره مارس 2024 که در فارو، پرتغال برگزار شد، هنر، فرهنگ و خلاقیت را جشن می گیرد.
  • کوله پشتی لاک پشتی ◄ کوله پشتی لاک پشتی
      کوله پشتی چشم نوازی که به گونه ای طراحی شده است که شبیه لاک لاک پشت واقعی باشد، سرها را تبدیل می کند و شما را به یک لاک پشت نینجا تبدیل می کند . کوله پشتی لاک پشتی ساخته شده توسط Lisbanoe از چرم طبیعی دباغی شده گیاهی 5 تا 6 اونس. کوله پشتی خلاقانه فوق العاده بزرگ را می توان به عنوان بخشی از لباس TMNT استفاده کرد .
  • کیبورد بتمن ◄ کیبورد بتمن
      صفحه کلید کامپیوتری به شکل خفاش چاپ سه بعدی سفارشی با الهام از ظاهر و طراحی نمادین ابزارهای افسانه ای بتمن. صفحه کلید بتمن نسخه Vengeance ساخته شده توسط rain2 ، علاقه مندان به چاپ سه بعدی و عضوی از جامعه کیبوردهای مکانیکی. مکمل صفحه کلید Vengeance، ماوس کامپیوتر Batmobile است که برای مطابقت با زیبایی شناسی کیبورد با مضمون بتمن طراحی شده است.
  • سگ ربات ابتکاری ◄ سگ ربات ابتکاری
      سگ ربات ابتکاری مجهز به نازل های خلاء در هر پا که برای تمیز نگه داشتن سواحل، پارک ها و کوچه های ما طراحی شده است. ربات سگ جاروبرقی VERO می تواند زباله ها، به ویژه ته سیگارها را از زمین هایی که برای ربات های چرخ دار چالش برانگیز است جمع آوری کند. با استفاده از تشخیص زباله پیشرفته و عملکرد مستقل، VERO به زباله ها نزدیک می شود و جاروبرقی ها را فعال می کند.
  • جعبه کنترلر Wolverine Xbox ◄ جعبه کنترلر Wolverine Xbox
      کاور قابل چاپ سه بعدی کنترلر Xbox شما را به لباس زرد نمادین می پوشاند و پنجه هایی به پشت کنترلر اضافه می کند. جعبه کنترلر Wolverine Xbox طراحی شده توسط Do3D از فیلم مورد انتظار "Deadpool & Wolverine" الهام گرفته شده است. کاور Wolverine کاملاً با " Cheeky Deadpool Xbox Controller " جفت می شود و طرفداران را تشویق می کند که از لوازم جانبی مضمون با هم استفاده کنند.
  • مجسمه کبوتری بزرگ ◄ مجسمه کبوتری بزرگ
      در اکتبر 2024، های لاین شهر نیویورک مجسمه کبوتری بزرگ 21 فوتی را به نمایش می گذارد که متن را بر روی بناهای سنتی تغییر می دهد. مجسمه "دایناسور" از یک کبوتر که توسط هنرمند با استعداد ایوان آرگوت طراحی شده است . دایناسور که برای تداعی در مقیاس عظیم و تبار باستانی خود نامگذاری شده است، در مورد انقراض و بقا منعکس می شود. این به آینده‌ای اشاره می‌کند که در آن، مانند دایناسورها، انسان‌ها ممکن است ناپدید شوند و بقایای انعطاف‌پذیری مانند کبوتر را پشت سر بگذارند. کبوتر غول پیکر مجسمه های غول پیکر به جای ارج نهادن به شخصیت های تاریخی، کبوتر روزمره را که شهرنشینی همه جا حاضر اما اغلب نادیده گرفته می شود، بالا می برد. کبوتر دایناسور در نیویورک اینستالیشن هنری گذشته داستانی کبوتر را به عنوان یک حیوان اهلی و پرنده پیام رسان زمان جنگ جشن می گیرد. دایناسور ایوان آرگوت این به طنز نشان می دهد که کبوترها، با مقاومت شهری و ریشه های مهاجر خود، به اندازه هر شخصیت تاریخی، سزاوار جایگاهی بر روی پایه هستند. ایوان آرگوت کبوتر دایناسور "دایناسور" وعده می دهد که پرها را به هم بزند و عمیقاً در بین مردم نیویورک طنین انداز شود. ایوان آرگوت کبوتر مجسمه کبوتر غول پیکر توسط ایوان آرگوت توسط های لاین سفارش داده شد . کبوتر در نیویورک مجسمه کبوتر فوق واقع گرایانه «دایناسور» در ماه اکتبر در های لاین فرود می آید. ایوان آرگوت کبوتر غول پیکر
  • لامپ LED قابل شارژ با الهام از پرندگان ◄ لامپ LED قابل شارژ با الهام از پرندگان
      لامپ LED قابل شارژ با گیره یکپارچه از لطف و زیبایی پرندگان در طبیعت الهام می گیرد. قسمت پایینی CLIPPY به صورت گیره طراحی شده است که به نور پرنده اجازه می دهد به راحتی به سطوح مختلف متصل شود. قطعه ای از طبیعت در خانه شما. برای نورپردازی فوری آن را در هر جایی گیره دهید. CLIPPY Mood Light توسط Junyoung Jang و Joonhyeok Heo طراحی شده است
12345678910بعدیآخرین
(1 - 10) / 29355    |     صفحه 1 از 2936
RSS

GetPagedList: 0,440,,False,False,False,CreationDate,0,10

معرفي نژاد گربه


اخبار ومقالات - گالری


نمایش متن مقالات

سی دیالوگ برتر سی قسمت اول قهوه تلخ

قسمت سی ‌و یکم:

داموس: ببینید آقایان، ببینید برای یک لقمه نان حساب چند جا را باید بکنیم؟!

اعتمادالملک: بله. بله. به همین علت بنده طرحی را آماده کرده‌ام که به طور دقیق تمامی اموال قابل تصاحب و مناصب قابل تسخیر را در آن فهرست‌بندی کرده‌ام. البته حوزه عملیاتی هر کدام از آقایان هم در این‌جا مشخص شده که اصطکاکی پیش نیاد. هر کس وظیفه خودش را به نحو احسن انجام بدهد، عملیات با موفقیت انجام خواهد شد.

اقبال: من مخالفم. با عرض معذرت. چون بر خلاف اصول رقابت آزاد است!

بلدالملک: خب راست می‌گوید جناب اعتماد. هر کسی باید بر اساس لیاقتی که دارد پیشرفت کند. نباید برای او محدوده تعیین کرد.

اعتماد: یعنی چی؟ پس حالا باید چی کار کنیم؟

اقبال: خب برود هر کسی می‌تواند، هر چقدر می‌تواند از قبله عالم بکند!

قرقی:‌ تا سه می‌شمرم، می‌ریم. ولی جوانمردانه!

 

قسمت سی ‌و دوم:

مستشار: می‌گم که شما مثل این که خیلی پادشاهی رو دوست دارید.

جهانگیر شاه: بله. بله.

مستشار: اونوقت چیِ پادشاهی رو دوست دارید بیشتر؟

جهانگیر: این که هر کاری دلمان بخواهد می‌کنیم. تو سرتان می‌زنیم. همه خاک‌برسرمان هستید. همه پول‌ها مال ماست. تازه بازی‌هایش را هم دوست داریم!

 

قسمت سی ‌و سوم:

مخبرالدوله: جناب داموس! من نمی‌دانم شما چرا هر وقت دیر می‌آیید، من انگار قند در درون دلم آب می‌کنند.

داموس: چطور؟

مخبرالدوله: خب به هر حال ببینید. آدم یا باید وجود زود آمدن داشته باشد، یا پول دیر آمدن!

 

قسمت سی ‌و چهارم:

قیصرالسلطنه:‌ حال بگو ببینیم. برای خودت پادشاه درست و حسابی شده‌ای یا نه؟

جهانگیر: ‌بله خیلی. خیلی.

فخرالتاج: راست می‌گوید ها!

جهانگیر: مستبد و زورگو و خونخوار!

فخرالتاج: وقتی زور می‌گوید آدم قند تو دلش آب می‌شود.

جهانگیر: اصلاً حرف حساب توی کله‌مان نمی‌رود. حیوانی شده‌ایم برای خودمان. بسیار آدم عوضی شده‌ایم.

قیصر: اگر این‌طور نبود که برادر ما نمی‌شدی!

 

قسمت سی ‌و پنجم:

داموس: همیشه بوده‌اند کسانی که از مهربانی و عطوفت قبله عالم سوءاستفاده کرده‌اند. ما کار کردیم، عرق ریختیم، دود چراغ خوردیم. اما یک عده‌ای (اشاره به مستشار) راه رفتند دست در جیب و مواجب گرفتند. (رو به مستشار) ای بشکند آن دستی که نمک ندارد. گاگول!

مستشار: من از اول که اومدم تو این کاخ هی می‌گم ایشون شبیه چیه!

برزو خان: شبیه چیَن؟

مستشار: سنگ پا!

 

قسمت سی ‌و ششم:

اقبال: این چه وضعی است راه انداخته‌اید جناب مستشارالملک؟ ‌یک روز می‌گویید بر اساس ساعت کار مواجب می‌گیریم، یک روز می‌گویید بر اساس میزان سواد؟

برزو: حالا این‌قدر عصبانی نشو دیگه خب معلومه این اصلاً شخصیت نداره مرتیکه حیوون.

داموس:‌ اصلاً کدام بوزینه به تو گفته که این غلط‌ها را بکنی؟

قیصرالسلطنه: ما گفتیم!

داموس (یکه می‌خورد): چه فرمایش متینی. چه تصمیم خردمندانه‌ای.

(صدای تحسین و احسنت اطرافیان بلند می‌شود).

مستشار: باشه بسیار خب فهمیدم! از میان شما کسی هست که سواد داشته باشه؟

(همه دستشان را بلند می‌کنند)

مستشار: یعنی بتونه بنویسه و بخونه.

(دست همه کماکان بلند است)

مستشار: ‌امتحان می‌گیرما!

(همه دستشان را پایین می‌آورند)

مستشار: خب ایراد نداره. ولی فکر می‌کنم تو شماها کسی باشه که بتونه به من در تدریس دروس کمک کنه. مثلاً کی می‌تونه ریاضی درس بده؟

(همه دستشان را بلند می‌کنند)

مستشار: علوم؟

(همه دستشان را بلند می‌کنند)

مستشار: تاریخ؟

(همه دستشان را بلند می‌کنند)

مستشار: جغرافی؟

(همه دستشان را بلند می‌کنند)

مستشار: فارسی؟

(همه دستشان را بلند می‌کنند)

مستشار: ورزش؟

(همه دستشان را بلند می‌کنند)

مستشار (با کمی مکث): ‌تعمیر تلسکوپ فضایی هابل؟

(همه دستشان را بلند می‌کنند)!

 

قسمت سی ‌و هفتم:

داموس‌الملک: جناب بلدالملک. خوب دقت کنید. دو سکه به اضافه دو سکه می‌شود چند سکه؟

بلدالملک: دو سکه با دو سکه می‌شود سه سکه!

برزو خان (زیر لب با حالت تحسین): بارک‌الله!

داموس‌الملک:‌آفرین! احسنت! دست! (همه دست می‌زنند)

بلدالملک: سپاس‌گزارم!

مستشار: یعنی چی؟‌ دو به اضافه دو که می‌شه چهار! شما میگی سه سکه! اون یه سکه چی شد؟

داموس: چرا حساب و کتاب سرت نمی‌شود گاگول؟ آن یک سکه دیگر می‌رود به جیب مبارک!

 

قسمت سی ‌و هشتم:

مستشار:‌ با توجه به این که رشته‌تون تاریخ هست، یک انشای تاریخی برامون بخونید.

گنجشک: خواهش می‌کنم. موضوع انشا: نقش تاریخی قیصرالسلطنه در سقوط دربار زندیه.

مستشار: خب اینو بی‌خیال شین. می‌شه یه خانوادگی ارائه بدین به من؟

گنجشک: قیصرالسلطنه...

مستشار: یه‌دونه علمی – تخیلی

گنجشک: قیصرالسلطنه...

مستشار: یه‌دونه جنایی.

گنجشک: قیصرالسلطنه...

مستشار: کلاً بدون موضوع می‌تونی یه انشا بخونی؟

گنجشک: قیصرالسلطنه...

مستشار: شما می‌خوای از جلوی چشمای من دور شو من دیگه شما رو نبینم. متشکرم!

 

قسمت سی ‌و نهم:

فخرالتاج: مگر شوهرهای قبلی‌اش (قیصرالسلطنه) چه تحفه‌هایی بودند؟ یک مشت دزد و قاتل و جانی!

جهانگیر شاه: فخری! باز پشت سر فامیل من حرف زدی؟ ‌بابا شوهرهای قبلی قیصر همه شاه و والی بودن که.

فخرالتاج: ما هم که همین را گفتیم!

 

قسمت چهلم:

احترام‌الملک: شما اجازه بفرمایین این عروسی سر بگیره. ما مملکت از دست رفته را با قهوه‌ای، دوغ مسمومی، چیزی، پس می‌گیریم.

جهانگیر: یعنی می‌خواهی خواهر من و مستشار را مسموم کنی؟

احترام‌الملک: بله قربان. طبق شیوه‌های مرسوم.

جهانگیر: مرتیکه پدرسوخته هیچی‌ندار! می‌خواهی خواهر ما را مسموم کنی؟ این تخت را بدهیم بکنن تو حلقت؟

احترام‌الملک: قربانت گردم! من جهت قوام و استحکام سلطنت همایونی عرض کردم.

جهانگیر: تو غلط کردی! خواهر من و می‌خوای مسموم کنی؟

احترام‌الملک: نخیر قربان. ما سگ کی باشیم؟

جهانگیر: آفرین. تو حق نداری خواهر ما را مسموم بکنی. تو فقط مستشار را مسموم کن، ما خودمان خواهرمونو مسموم می‌کنیم!

 

قسمت چهل‌ و یکم:

اخترالملوک:‌ بخور اتی جان. دیشب هم شام نخوردی. پوست و استخوان شدی مرد.

صدر اعظم: باز هم تو اختر جان. در هر فراز و نشیبی تنها تو یار و یاور من بودی همسرم.

اخترالملوک:‌ این‌قدر فکر و خیال نکن. چیزی نشده. فقط هر تازه از راه آمده‌ای؛ آمد هر بلایی خواست سر ما آورد. ما هم جیک نزدیم!

صدر اعظم: بخوریم؟

اخترالملوک:‌ بخور اتی جان. بخور که دختر شاه را بردند، خواهر شاه را از راه به در کردند. مانده‌ایم با این سحر و جادوی جدیدشان چه بلایی می‌خواهند سر ما بیاورند.

صدر اعظم: می‌ذاری کوفت کنیم یا نه؟!

اخترالملوک:‌ کوفت کنید صدراعظم! شما که جز خوردن و خوابیدن کار دیگر بلد نیستید!

 

قسمت چهل ‌و دوم:

بلوتوس: آه نمی‌دانی این روزهای دوری از شما به چه میزان دلتنگی داشتیم. هر روزش یک سال و هر سالش یک روز گذشت!

لعبت الملوک: یک کمی بیشتر!

بلوتوس: آه! هر جا که نگاه می‌کردم جای خالی شما، هر صدایی که می‌شنیدم صدای شما بود؛ و کلاً هر کاری که می‌کردم شما بود!

لعبت الملوک: خب! حالا اظهار ندامت و پشیمانی کنید.

زندانی: خودتو کوچیک نکنیا! تو مردی سلامتی!

بلوتوس: (رو به زندانی) خیالت راحت باشه! (رو به لعبت) غلط کردم! پشیمانم! نادمم!

 

قسمت چهل ‌و سوم:

اعتمادالملک: قربانت گردم. رعیت جماعت همینجوریشم که بی‌سواده، هر از گاهی جفتک واسه ما می‌پرونه. وای به روزی که خوندن و نوشتن یاد بگیره.

بلدالملک: قربان پس‌فردا هم که توی سرشان بزنی، حتماً می‌گویند چرا!

 

قسمت چهل‌ و چهارم:

اخترالملوک: عشق و علاقه بعد از ازدواج به وجود می‌آید. عین من و پدرت.

صدراعظم: البته بعضی وقت‌ها هم بعد از ازدواج از بین می‌ره. عین من و ننت!

 

قسمت چهل‌ و پنجم:

مستشار: من بریدم دیگه.

بابا شاه: آه. فهمیدم پسرم. پسرم! دنیا سرتاسر مبارزه هست. در زندگی برد و باخت اصلاً ‌اهمیت ندارد. آن چیزی که مهم است،‌ وظیفه توست.

مستشار: چه جمله خردمندانه‌ای. تا به حال بهش فکر نکرده بودم.

بابا شاه: خودم هم بهش فکر نکرده بودیَم! (می‌خندد)

 

قسمت چهل‌ و ششم:

فخرالتاج: (به الیزه) بالاخره یکی باید باشد که بزند توی سرتان!

جهانگیر شاه: همه که امکانات تو را ندارند فخری جان!

 

قسمت چهل‌ و هفتم:

قرقی: شما چی میل دارید قربان؟

باباشاه: برای من یک قهوه مسموم بیاوریه!

قرقی: می‌خوای بخوری؟

باباشاه: (با تحکم): نه پس! (متوجه حرفش می‌شود) بیار برای کلاسش می‌خوام. لطفاً بدون شیر و شکریه بیارید!

قرقی: شما چی میل دارید؟

بابا اتی: من؟ یه مرگ موش دوبل بیار! روشم کف بکنه!

قرقی: برای چی آخه؟!

بابا اتی: بابا ضایع است دیگه. این (اشاره به بابا شاه) گفته، منم باید کم نیارم دیگه!

 

قسمت چهل ‌و هشتم:

بلوتوس: بلد؟

بلدالملک: بله قربان.

بلوتوس: می‌دانی کسی که دارد در چاه می‌افتد، باید چه کرد؟

بلدالملک: خوب قربان دستش را می‌گیریم.

بلوتوس: نچ نچ نچ! باید لگد محکمی بر فرق سر او بکوبید تا سریع‌تر برود تو! (کنفوسیوس)!

بلدالملک: (زیر لب): ‌آه! عجب پدرسوخته‌ای بوده این کنفوسیوس!

 

قسمت چهل و نهم:

نازخاتون: می‌گویم می‌خواهید یک کاری بکنیم؟ ‌قبض روح شدیم ما اینجا؟

مستشار: من چه کار بکنم؟

نازخاتون: نمی‌دانم. وقتی بقیه شوهر می‌کنند چه کار می‌کنند خب؟

مستشار: من تا حالا شوهر نکردم! نمی‌دونم.

 

قسمت پنجاهم:

بلوتوس: خاک بر سرت مستشار با این مثال زدنت.

جهانگیر شاه: خیلی بد مثال می‌زنه. بذار ما یه چند تا مثال بزنیم یاد بگیره.

بلوتوس: بله بفرمایید قبله عالم.

جهانگیر شاه: مثلاً همین بلوتوس.

مستشار:‌ بلوتوس چی؟

جهانگیر شاه: بلوتوس دیگه.

بلوتوس: آه چه قدر مثال زیبایی زدید قبله عالم. باز هم مثال بزنید!

جهانگیر شاه: نفهمید؟ (بعد از چند لحظه مکث) آسمون.

بلوتوس: آه خدای من. چه مثال‌های زیبا شاعرانه‌ای. باز هم مثال بزنید برایش جا بیفتد.

جهانگیر شاه: مثلاً حرفای تو، کاش می‌شد قند و عسل!

 

قسمت پنجاه و یکم:

بابا اتی: قیصر تویی؟ چقدر عوض شدی؟

قیصرالسلطنه: شما کمی شکسته شده‌اید. ما که تکان نخورده‌ایم.

بابا اتی: زر نزن بابا! اصلاً یه شکل دیگه بودی! من اینو می‌شناسم بابا. اصلاً یه شکل دیگه بودی. خوبی؟

قیصرالسلطنه: (با عصبانیت): بله ما خوبیم. شما چطورید؟

بابا اتی: به تو ربطی نداره دیگه! دخالت نکن! اینقده بچه بود ها! اینقد بچه بود! یادته با بابات می‌اومدی بازار؟

قیصرالسلطنه: آخی!

بابا اتی(پس از خندیدن و یادآوری خاطرات گذشته): همیشه دماغش اینجاش آویزون بود! همیشه هم همینجوری وق می‌زد به آدم! وق بزن!

 

قسمت پنجاه و دوم:

فخرالتاج: به نظر من ما الآن یک مشکل اساسی داریم که لاینحل باقی مانده و کم‌کم دارد تبدیل به معضل می‌شود. باید برای آن راهکاری بیندیشیم.

مستشار: بارک‌الله سناتور فخری مثل این که یه قدم‌هایی دارند برمی‌دارند. شما بفرمایید که همه مطلع بشن. بفرمایید.

فخرالتاج: بله! این ماجرای عشق و عاشقی بابا اتی و قیصرالسلطنه بدجوری ذهن قبله عالم را مغشوش کرده. البته ذهن همه را درگیر کرده.

همه: آفرین. آفرین.

دواءالملک:‌ به نظر من فخری خانم درست می‌گوید. این دو جوان به هم علاقه‌مندند. قصد ازدواج دارند. اما (به بابا شاه نگاه می‌کند)‌ ظاهراً موانعی وجود دارد.

بلدالملک: ‌آقایان اگر قانون تصویب کنیم دیگر کسی نمی‌تواند جلوی قانون بایستد. اگر هم بایستد ما برخورد می‌کنیم.

داموس‌الملک: دوستان! پس متن قانون به این صورت تنظیم می‌شود که پدر صدراعظم موظف است با خواهر اعلی‌حضرت زمان خودش ازدواج کند!

همه:‌ آفرین. آفرین.

 

قسمت پنجاه و سوم:‌

کبوتر: اینجا چه غلطی می‌کردی؟

مستشار: خانم خواهش می‌کنم درست صحبت کنید. من اینجا با سناتورهای مملکت جلسه خصوصی داشتم.

کبوتر: چرا بهشون سکه دادی؟

مستشار: یعنی شما اینجا بودین؟

کبوتر: چرا بلوتوس خودش نیومد؟

مستشار: آها پس اونجا هم بودین!

کبوتر: حالا مثل قبل خراج می‌گرفتین چی می‌شد؟!

مستشار: کلاً در جریان همه چیزها هستین از قرار معلوم! ها؟!

 

قسمت پنجاه و چهارم:

مستشار: ببینید من حرفم اینه که شما به عنوان رأس هرم اگر بیایید داراییتون رو اعلام بکنید، من می‌تونم از بقیه دوستان بپرسم چی دارن، چی ندارن.

بلوتوس: مستشار! تو هندسه در دبیرستان چند شدی؟

مستشار: 16، 15، 10! نمی‌دونم.

بلوتوس: همین! همین! کلاً هرم گویا نمی‌دانید چه شکلی است

لعبت‌الملوک: شاید هم این که رأس را نمی‌داند چیست.

بلوتوس: به هر حال نادان است لعبت بانو! من بدبخت داماد سر خانه، قاعده هذلولی هم نیستم مستشار! چه برسد به هرم!

 

قسمت پنجاه و پنجم:

(مستشار ماجرای سفرش در زمان به وسیله یک فنجان قهوه را به عنوان بزرگ‌ترین راز زندگی‌اش برای بلوتوس تعریف می‌کند و حالا منتظر شنیدن بزرگ‌ترین راز بلوتوس است)

بلوتوس: من هم از زمان تو آمدم مستشار.

مستشار: (با حیرت) شوخی می‌کنی!

بلوتوس: من آهن‌فروش بودم مستشار

مستشار: کجا؟

بلوتوس: در بازار آهن‌فروشان!

مستشار: ها؟ خب بعدش چی؟

بلوتوس: برای تفریح آمدم اینجا!

مستشار: واقعاً؟

بلوتوس: بله.

مستشار: چه‌جوری؟

بلوتوس (آشکارا مستشار را به بازی گرفته): مستشار! من رفتم یک اسپرسوی دوبل خوردم. رفتم به چهارصد سال قبل. بعد اونجا خیلی درگیری بود. دیدم خیلی ناجوره! یک میلک‌شیک وانیل خوردم اومدم اینجا!

مستشار: چطوری ممکنه این؟

بلوتوس: همونجوری که مال تو ممکنه این!

 

قسمت پنجاه و ششم:

مستشار: بسیار خب. کاری ندارین با من؟

صدراعظم: کجا؟ مرحله بعدی نقشه رو بگو.

مستشار: مرحله بعدی باید غوله رو بکشی! خب؟‌ شما تا همین جا سیو کن من برم پهلوی قبله عالم ببینم چه خاکی باید تو سرم بکنم!

صدراعظم: الآن پیش اون نرو. اون غول مرحله آخره!

 

قسمت پنجاه و هفتم:

مستشار: ببینید. در سال نو شکوفه‌ها می‌شکفند، غنچه‌ها باز می‌شند و پرستوها به لانه بازمی‌گردند و می‌خونند.

جهانگیر شاه: آو! اینایی که گفتی پسرزان؟!

مستشار: کیا؟

جهانگیر شاه: همین غنچه و پرستو و بچه‌ها دیگر!

 

قسمت پنجاه ‌و هشتم:

داموس: قبله عالم. قربانتان گردم. رؤیایتان را تعریف کنید تا تعبیر آن را تفهیم کنم. این پسری که می‌گویید چه ابعادی داشت؟

جهانگیر شاه: ابعاد دیگر چیست؟

داموس: منظورم این است که چقدر بود؟ ‌نوزاد بود؟‌ پسر بود؟ ‌خردسال بود؟‌ چه وضعی داشت؟

جهانگیر شاه: نه داموس بزرگ بود. نره‌خری بود برای خودش. دو تای فخری بود!

 

قسمت پنجاه‌ و نهم:

نازخاتون: پختیم از گرما.

بابا اتی: اوه گرمشه. یه بادی بوزوون. (بابا اتی و به دنبال او نیما فوت می‌کنند)

بابا اتی: بارک‌الله

نازخاتون: یخ زدیم مستشار.

بابا اتی: اِ سردشه سردشه. ها کن. (مستشار ها می‌کند).

نازخاتون: شوهرمان است. ببینید چقدر به من توجه می‌کند شوهرمان. بچه را بدهید به من (کودک فرضی را از نیما می‌گیرد). چقدر رطوبت دارد این جان. (رو به نیما) رطوبت.

مستشار: ها؟

نازخاتون: رطوبت.

مستشار: ببخشید شما که در زمینه گرمایی سرمایی وارد هستید، برای رطوبت من باید چی کار کنم؟

بابا اتی: برای رطوبت. بله بله. با تشکر از نیمای عزیز! خواهش می‌کنم منو تو این موقعیت قرار نده!

 

قسمت شصتم:

دواءالملک: در عجبم که چگونه حرف می‌زنند. بمیرم برای آن همایونیتان!

مستشار: دوا. دوا! منو نگاه کن. یعنی غده؟

دواءالملک: برو بالاتر.

مستشار: سرطان؟

دواءالملک: بازم بالاتر.

مستشار: ایدز؟

دواءالملک: یه کم پایین‌تر!

محصولات فروشگاه مرتبط با این مقاله
نظرات کاربران
ثبت نظر
نام شما
ایمیل شما
نظر شما
ارسال به دوستان
نام شما
ایمیل شما
ایمیل گیرنده
توضیحات
کد امنیتی
کد CAPTCHA
کدی که در زیر نمایش داده شده است را وارد نمایید
:                شبکه های اجتماعی پرشین پت را دنبال کنید 

face.jpg (205×206)   tw.jpg (204×224)pin.jpg (204×224)

جدیدترین مقالات

◄ گدایی کردن در حیوان شما
◄ عقیم سازی
◄ جوش در سگ ها
◄ ورزش دادن گربه ها
◄ راهنمای کلی برای نگهداری از گربه
◄ کتامین
◄ كتاب(7)
◄ چه مواد غذایی برای سگ مفید است؟
◄ چگونگي نصب برنامه و ورود به برنامه
◄ فيبر ها
◄ انتخاب اسم برای سگ نر
◄ حالا من چی کار کنم ؟
◄ گربه های ناز نازی
◄ German Shorthaired Pointer
◄ فروش گربه پرشین کت
◄ فصل چهارم
◄ گربه و نازایی ! توهم یا واقعیت؟
◄ مهناز افشار و دلفین
◄ British Shorthairs
◄ ماهي و ماهي خور
◄ شباهت حيوانات
◄ عکس سگ های خندان
◄ Dog Fashion
◄ دکتر هومن و جراید
◄ انگل های داخلی در سگ ها
◄ معرفی دکتر شیری
◄ iهیولا ها
◄ قارچی معده در پرندگان
◄ پرورش لارو آناباتوئیدها (ترجمه)
◄ Metynnis Fasciatus
◄ شارک دم قرمز - Red Tailed Shark
◄ اپیلاتی دهان آتشی - firemouth epiplaty
◄ اطلاعات عمومی خانواده سیکلیده ها 2
◄ دراگون – Dragon
◄ مارماهی الکتریکی - electrophorus electricus
◄ سیچلاید های افریقایی
◄ اسب دریایی - Hippocampus
◄ جلبک ها اکواریوم های اب شیرین
◄ بخاری آکواریوم - Aquarium Heater
◄ انجماد اسپرم - How To Glaciation spermatozoon
◄ رفتار درماني براي سگها
◄ پولیوما ویروس در پرندگان
◄ تغذیه ایگوانا
◄ قیمت روز خودرو
◄ سگ پیتبول
◄ شی هوا هوا
◄ Belgian Sheepdog
◄ پیشینه سالوکی (تازی)
◄ رژیم غذایی مناسب برای مقابله با سوءهاضمه در اسب (ترجمه)
◄ راهنمای کلی برای نگهداری از سگ
◄ آموزش استفاده از جعبه خاک به خرگوش
◄ ایورمکتین در سگ ها
◄ گربه نژاد هیمالین
◄ تراریوم برای خزندگان
◄ غدای بچه گربه
◄ یازده سال اسارت سگ
◄ حقوق حیوانات از ۱۴ قرن قبل در اسلام مطرح شده است
◄ سگ در ایران باستان
◄ رفتار شناسي در حيوانات
◄ مردی که سگ همسایه اش را خورد+عکس
◄ Z
◄ بیضه ها
◄ انگل ژيارديا (اين تک سلولي خطرناک)
◄ "وگانیسم"
◄ عمر حیوانات چقدر است
◄ نگهداری از رتیل اوسامبارا بابون
◄ یوزپلنگ
◄ خرگوش به عنوان حیوان خانگی
◄ درماتوفیتوز (Dermatophytosis)
◄ کم خونی فقر آهن در گربه ها
◄ انواع مسمومیت های شیمیایی و غذایی در سگ
◄ حیوانات در برف
◄ زشت‌ترین سگ دنیا»
◄ پیراهنی برای عاشقان گربه
◄ نی نی های بامزه در لباس حیوانات
◄ پرشین پت نماینده انحصاری فربیلا در ایران
◄ چرا سگ ها به دنیال دم خود میگردند
◄ | German Wirehaired Pointer
◄ Redbone Coonhound
◄ Chinook
dram film izle