در این مقاله ما با "گری یوروفسکی" از "دیتروید"، میشیگان، آمریکا آشنا می شویم. او یک حافظ حیوانات و تابع رژیم گیاهی وگان است. او با بیش از 60 هزار دانش آموز در 170 مدرسه و دانشگاه دربارۀ حقوق حیوانات سخن گفته است.
آقای "یوروفسکی" از طریق داستان های واقعی و آمارهای قابل اطمینان، مردم را ترغیب می کند که با حیوانات، مهربان باشند و یک شیوۀ زندگی وگان را اتخاذ کنند. در سال 1996، یک سازمان غیر انتفاعی را تأسیس کرد که عنوانش هست: "امروز و فردا، حیوانات، شایستۀ حفاظت قاطع هستند"، (ادپت).
این سازمان، اعتقاد دارد که آزادی، حق طبیعی حیوانات است. سازمان "ادپت"، شدیداً با صنایع گوشت، لبنیات، تخم مرغ و عسل و همچنین بدرفتاری و کشتار حیوانات، مخالف است.
|
Click this bar to view the full image. |
گری یوروفسکی: ناپدری من، یک دلقک در سیرک "شراین" است و او وقتی 23 سال داشتم، از من دعوت کرد که پشت صحنه بروم و من مثل هر کس دیگر، چشمانم به روی این قضیه، بسته بود.
پس من برای دیدن فیل ها رفتم. "بیا پشت صحنه، بیا." و من هیجان زده بودم و به پشت صحنه رفتم و در راه خشکم زد. وقتی شما، بیرحمی را مقابل صورتتان می بینید، حتی اگر نتوانید به تفصیل توضیحش دهید، می فهمید یک جای کار، ایراد دارد.
سه فیل را در زنجیر دیدم، پای جلوی سمت چپ و پای عقبی سمت راست شان به کف سیمانی، در انبار محل نمایش، در ایالت میشیگان، زنجیر شده بود و بطور عصبی عقب و جلو می رفتند. من می دانم که رفتار فیل آنطور نیست؛ آن یک حرکت عصبی بود. من بعداً دریافتم که همۀ فیل ها در تمام سیرک ها، بخاطر اینکه همه پشت صحنه، زنجیر می شوند، همیشه یک تیک عصبی دارند.
|
Click this bar to view the full image. |
برای اینکه به شما نشان دهم که در درد و رنج و اختلال اعصاب، حیوانات و انسان ها، چقدر شبیه به هم هستند، از شما می پرسم آیا می دانید که کودکان پرورشگاهی اغلب، چه می کنند؟ خود را به عقب و جلو تاب می دهند.
فیل ها خود را تاب نمی دهند، بجایش جلو و عقب می روند. برای اختلال اعصاب، دلیل یکسانی هست: فقدان عشق، فقدان مادر، فقدان خانواده، فقدان انگیزه و نبود زیستگاه طبیعی. در حیات وحش، فیل ها هر روز حدود 32 تا 80 کیلومتر راه می روند.
من حتی نمی دانستم که این نوع آموزش، وحشیانه است. آنها با چنگک و شلاق، با میله های آهنی و چوب بیسبال، این فیل ها را می زدند. آنها مجبورند فیل ها را به شدت بزنند تا تسلیم شان کنند. من با سه تا از این فیل ها رو در رو شدم و چیزی جز غم و ناامیدی و ترس از آنها ساطع نمی شد.
من به یاد دارم که به چپ چرخیدم و یک میمون را دیدم که در قفسش فریاد می زد و به میله ها چنگ می زد. دو ببر در سمت راستم دیدم که بی دلیل و بطور رقت انگیزی راه می رفتند. من دریافتم که یک جای کار ایراد دارد.
این باعث شد که از خود بپرسم غذایم از کجا می آید، کفشم از کجا می آید و واقعاً در یک آزمایشگاه تحقیقات بر حیوانات، چه می گذرد؟
وقتی که "گری" دربارۀ این تجربۀ آسیب زا با بهترین دوستش، صحبت کرد، دوستش به او پیشنهاد کرد که از کشتارگاهی که نزدیک خانه اش بود، دیدن کند. روز بعد، "گری" موفق شد که به آن کارخانۀ کشتار وارد شود و اینکه مستقیماً بفهمد در آنجا چه می گذرد، وحشتناک بود.
|
Click this bar to view the full image. |
گری یوروفسکی: با این موجودات، طوری رفتار می شد، انگار که بی ارزش هستند. مردم به رنجشان، می خندیدند و آنرا نادیده می گرفتند. بیاد دارم که به سمت کامیونی پر از خوک، رفتم. در آنجا روال معمول اینطور بود که همیشه شش کامیون پر از خوک، در آنجا منتظر بودند که به داخل بخش کشتار، بروند و من نظری اجمالی به این کامیون، انداختم .
و آن خوک به من نگاه کرد. چشمانمان بر هم قفل گردید و من دوربین را انداختم. من داشتم فیلم می گرفتم که بعنوان یک گوشتخوار، اشک از چشمانم سرازیر شد.
چشمانش به من فریاد می زد: "چرا با ما اینکار را می کنید؟" "ما چه گناهی کرده ایم؟"
و من در ذهنم می گفتم: "من نمی دانم، من نمی دانم." از آن لحظه به بعد، زندگی "گری" برای همیشه تغییر کرد. او گیاهخوار شد و بعداً وگان گردید. اما احساس کرد که این کافی نبوده و خواست که راه های بیشتری برای نجات حیوانات از شکنجه، استثمار و رنج را بیابد.
من احساس کردم که باید صدای آنها باشم. احساس کردم که من می توانم بدرستی و بطور موثر، نماینده ای برای حیوانات باشم. پس شروع کردم به انجام همۀ سیاست های ممکن، از اصلاحات بنیادی تا غیر بنیادی از دستگیر شدن و اعتراض غیر خشونت آمیز، تا آزاد کردن سمورها از مزرعۀ خز در "بلنهیم"، استان اونتاریو، کانادا در سال 1997.
"گری" بطور موفقیت آمیزی 1،542 سمور را در یک مزرعۀ کانادایی تولید خز، از مرگ قطعی نجات داد. چون این عمل، غیر قانونی بود،"گری" دستگیر و محکوم گردید. اما، عمل قهرمانانۀ او، برایش محبویت بسیاری به ارمغان آورد و خیلی زود از او دعوت هایی شد که دربارۀ ظلم به حیوانات سخنرانی کند و امروزه هر سال صدها سخنرانی را برای دانشجویان ارائه کرده و آنها را از اضطراب عظیمی که رژیم غذایی حیوانی، ایجاد می کند، آگاه می کند.
گری یوروفسکی: من می خواهم که شما در این باره بیندیشید که چه احساس می کردید اگر در لحظه ای که متولد شدید، شخص دیگری، پیشاپیش نقشۀ اعدام شما را کشیده باشد، چون اگر روی این سیاره، یک گاو، خوک، مرغ یا بوقلمون باشید، چنین چیزی برایتان رخ می دهد. ما هر ساله در آمریکا، بدون هیچ رحمی، 10 میلیارد حیوان خشکی و 18 میلیارد حیوان آبزی را نه برای سلامتی، بقا، معاش یا دفاع از خود، به قتل می رسانیم.
مردم، گوشت، پنیر، شیر و تخم مرغ را به چهار دلیل می خورند: عادت، سنت، راحتی و مزه که همه، دلایل ناموجهی هستند.
آیا حیوانات، با رحم کشته می شوند؟
|
Click this bar to view the full image. |
"گری" در صحبت هایش، خیلی از تصورات غلطی که مردم دربارۀ خوردن گوشت دارند را به چالش می کشد؛ برای مثال، بحث متداولی که بیان می کند تا زمانی که حیوان، رحیمانه کشته شود، خوردن گوشت، مشکلی ندارد.
دربارۀ کشتارگاه، چه فکر می کنید؟
آیا واقعاً تصور می کنید که چنین چیزی، کشتار رحیمانه است؟ دقیقاً تعریف شما از رحیمانه بودن، چیست؟
علاوه بر بدرفتاری جسمی و روانی، شکنجه، قطع عضو و کشتار، فکر می کنید چه چیز دیگری داخل یک کشتارگاه، رخ می دهد؟
من کاملاً آگاه هستم که حیوانات، رنج کشیده و می میرند فقط بدین دلیل که ما اینجا در این سیاره با آنها هستیم.
ما خانه و خیابان هایمان را از میان زیستگاهشان، می سازیم.
ما محیط زیستشان را آلوده کرده و زیستگاهشان را نابود می کنیم.
آیا دلیلی دارد که ما با وجود همۀ اینها با خوردنشان، رنجشان را به حد اعلی برسانیم و ظلم و مرگی که در نهایت متحمل می شوند را به بیشترین حد برسانیم؟
98% از کشتار و بدرفتاری با حیوانات، در صنایع گوشت، لبنیات و تخم مرغ، انجام می گیرد.
تصور غلط دیگر این است که خوردن شیر، مشکلی ندارد، زیرا گاو، در این فرایند کشته نمی شود
|
Click this bar to view the full image. |
من فکر می کنم در یک لیوان شیر، ظلم بیشتری است تا در یک تکه کباب.
اول از همه، 90 درصد از گوشت همبرگر در آمریکا، مستقیماً از صنعت لبنیات می آید.
وقتی که گاوها به مقدار زیاد، شیر نمی دهند، پس از سه تا هفت سال بدون استثنا به کشتارگاه فرستاده می شوند.
اگر به گاو، شانسی داده شود، می تواند 18 تا 25 سال عمر کند.
من می دانم که شما این مفهوم را درک می کنید که یک پستاندار ماده، باید آبستن بشود تا بدنش شیر بسازد.
وقتی نوبت به حیوانات می رسد، شما اصلاً در این باره، نمی اندیشید.
در هر مزرعۀ تولید شیر، یکبار در سال، یک وسیلۀ فولادی بلند را با فشار داخل مهبل هر گاو می کنند تا منی گاو نر را به آنها تزریق کنند. وقتی بعداً او می زاید، بچه اش از او دزدیده می شود. چند ماه بعد، آنها این فرایند را دوباره تکرار می کنند.
بگذارید چیزی به شما بگویم، بدترین فریادی که من تا بحال شنیده ام و همه را بطور مستقیم شنیده ام.
زیرا حدود 17 سال قبل، وقتی شروع به شنیدن در این باره کردم، مثل همۀ معتادان به گوشت، سرسخت بودم.
حتی نمی خواستم درباره اش بشنوم.
بدترین فریادی که من تا بحال شنیده ام، فریاد یک گاو مادر در یک مزرعۀ تولید شیر بود که هر روز برای اینکه بچۀ دزدیده شده اش به او بازگردانده شود، بشدت فریاد می زد.
|
Click this bar to view the full image. |
و چرا آنها بچه ها را از مادرانشان می دزدند؟
صنعت لبنیات، نمی تواند بگذارد که بچه های کوچک، همۀ آن شیری که این صنعت می خواهد را میک بزنند.
هر بار که شما یک لیوان شیر گاو می خورید، گوساله ای از آن، محروم شده است.
|
Click this bar to view the full image. |
"گری" اعتقاد دارد که کسانی که محصولات حیوانی می خورند، تا حدی به خاطر ذات اعیاد آور این غذاها، به اینکار ادامه می دهند.
مشکل این است. اکثر مردم نمی خواهند که گوشت، پنیر، شیر و تخم مرغ را در زمرۀ مواد اعتیادآور، قرار دهند.
آنها می خواهند که اعتیاد را فقط به مخدرهایی مانند هروئین و شیشه، نسبت دهند.
گوشت، پنیر، شیر و تخم مرغ، قدیمی ترین و قویترین اعتیاد است.
بدین خاطر اینقدر طولانی ادامه یافته اند. و بدین دلیل است که وقتی از مردم می خواهید آسیب رساندن به گاوها و خوک ها را متوقف کنند، اینقدر غیر منطقی می شوند، انگار که از یک فرد سیگاری بخواهید سیگار نکشد.
آنها به هر بهانه ای که در دنیا باشد، متوسل می شوند "چرا؟ همه چیز درست است. من اهمیت نمی دهم." این کاری است که گوشتخواران همیشه می کنند.
در حققیت، فقط برای اینکه به شما نشان دهم که وقتی گوشتخواران با پرسش مهربانی نسبت به حیوانات، مواجه می شوند، چقدر می توانند غیر منطقی بشوند، این مورد را برایتان می گویم که در نیمسال گذشته، در دانشگاه "باری" در میامی (آمریکا)، من شاگردی داشتم، او مردی رشد یافته است، با این حال به من گفت: "هی گری، گاوها و انسان ها، برابر نیستند، چون گاوها نمی توانند رانندگی کنند."
|
Click this bar to view the full image. |
"گری" در کلاس هایش در پایان سخنرانی، دانشجویان را برای گرفتن یک تصمیم اخلاقی و نجاتبخش زندگی به چالش می کشد و به آنها می گوید:
شما امروز، حق انتخاب دارید. وقتی از این در بیرون رفتید می توانید انتخاب کنید که اساساً مهربان باشید و هرگز دیگر به عمد، به حیوان دیگری به خاطر صبحانه، ناهار یا شام، صدمه نزنید.
این مخلوقات، هرگز به شما صدمه نزده و به هیچ طریق یا شکلی به شما تجاوز نکرده اند.
|
Click this bar to view the full image. |
حداقل کاری که می توانید بکنید جبران این لطفشان است.
یا می توانید اساساً ظالم بمانید، وضع کنونی را حفظ کنید، اطمینان یابید که بچه های حیوانات، از آنها دزدیده شوند، اطمینان یابید که شاخشان قطع و نوکشان بریده شود، بیضه هایشان، شکافته شود، اطمینان یابید که آنها هرگز یک قطره از مهربانی انسان را تجربه نکنند و اطمینان یابید که هر ثانیه از هر روز، تا ابد، چاقویی در گلویشان برود.
امیدوارم که انتخاب درستی بکنید.
The underlying connection was closed: Could not establish trust relationship for the SSL/TLS secure channel.