تهران امروز :بر اساس آمارهای مجله جهانی ارزیابی رفتار بینالمللی، ایرانیان در تنبلی اجتماعی بعد از اعراب و آفریقاییها جایگاه سوم را در جهان به خود اختصاص دادهاند. اهمیت مسئله تنبلی اجتماعی و نبودن تحقیقات قبلی در این باره باعث شد تا کمیسیون اجتماعی دبیرخانه شورای عالی انقلاب فرهنگی هم پژوهشی با این موضوع انجام دهد.
محققان در این پژوهش به دنبال این بودند که اولا میزان و نوع تنبلی اجتماعی را بهدست آورند تا معین شود که مردم ایران با چه نوعی از تنبلی روبهرو هستند؛ تنبلی در سطح فردی و بر پایه دلایل شخصیتی یا تنبلی در سطح فردی و بر پایه دلایل اجتماعی یا اینکه مسئله اساسا در سطح ساختاری و کلان است و تنبلی بیش از آنکه فردی باشد اجتماعی قلمداد میشود.
دکتر جوادی یگانه عضو کمیسیون اجتماعی دبیرخانه شورای عالی فرهنگی میگوید که برای سنجش میزان تنبلی در تهران از پیمایش از هزار و 328 نفر با روش نمونه گیری pps استفاده شد و نتایج تحقیق، وجود حداقل 20 درصد تنبلی در سطح شهروندان (در سطح زیاد و خیلی زیاد) را تایید کرد. نتایج تحقیق تطبیقی هم نشان داد که میزان تنبلی ایرانیان از متوسط جهانی بیشتر است و تنها کشورهای عربی و آفریقایی هستند که بیش از ایرانیان دچار تنبلی هستند. کارشناسان دلایل متعددی را برای این مشکل ذکر کردهاند. عدهای از آنها معتقدند که اقتصاد دولتی مردم ایران را اینگونه بار آوردهاست و برخی دیگر ریشههای فرهنگی را مسبب این اوضاع میدانند.
فرهنگ غلط را باید اصلاح کرد
دکتر فراهانی متخصص علوم رفتاری و رفتار شهروندی در تحلیل این موضوع ریشههای غلط فرهنگی را متهم شماره یک میداند؛ «اساسا تنبلی ریشههای مختلفی دارد و از جنبههای مختلفی قابل بررسی است. دلایل مختلفی میتواند وجود داشته باشد که یکی از اصلیترین عوامل آن ریشه در بحثهای فرهنگی دارد.
به همین دلیل خیلی از عوارضی که ناشی از این ریشه فرهنگی است به همین زودیها از بین نخواهد رفت. فرهنگ مقولهای است که به راحتی قابل تغییر نیست و مدتها طول میکشد تا یک فرهنگی که جا افتاده است را بتوان تغییر داد. این امر باید با نگاههای تازه به معیار نزدیک شود و این ریشههای فرهنگی باید با پیگیری یک روند فرهنگی تغییر کند و عوض شود.»
فراهانی در ادامه به ساختار آموزشی کشور و مدارس و دانشگاهها اشاره میکند با ادامه این روند جامعه ما را دچار مشکل خواهد کرد؛ «مشکل دومی که ما با روبهرو هستیم و معضل بزرگی هم هست نوع نظام آموزشی ماست. در نظام آموزشی که ما پیش گرفتهایم اصل بر انتقال محفوظات است و اصلاً تلاشی نمیشود که دانش آموزان و دانشجویان را به این مورد تجهیز کنند که چه طوری از این محفوظات بهره ببرند.
مسئله اوقات فراغت یکی از کلیدیترین مباحثی است که در جوامع دیگر به شدت جدی گرفته میشود و برای آن برنامهریزی میکنند تا بهترین بهرهبرداری را از آن داشته باشند. غنی کردن اوقات فراغت برای دانش آموزان و دانشجویان در کشورهای دیگر به گونهای است که بتوانند از تماشای موزهها، طبیعت و آثار باستانی لذت ببرند و دانستههایی به آنها منتقل شود که بعدا به کار ببرند.» او در ادامه به تعجب گردشگران خارجی از دیدن آثار و جامعه ایرانی اشاره میکند، نکتهای که در خاطرات مکتوب گردشگران خارجی هم مصداق دارد و دیده میشود.
نظام آموزشی فرهنگ«یقه سفیدی» به وجود میآورد
دکتر فراهانی تاکید میکند که باید سبک زندگی فعلی ایرانیها تغییر کند؛ «دستگاههای اجرایی و خانوادههای ایرانی برای اوقات فراغت و نظام آموزشی خودمان برنامهریزی خاصی نداریم و به این مسائل توجه نمیکنیم. به خاطر همین است که وقتی گردشگران خارجی به کشور ما میآیند با دیدن آثار باستانی بسیار تعجب میکنند. این در حالی است که ما هر روز با این مسائل درگیر هستیم و اصلاً متوجه آنها نیستیم.
در نظام آموزشی آنها به شکلی است که ارزش گذاری میکنند و با سرمایهگذاری در این مسائل مشکلاتی مثل تنبلی را رفع میکنند. نظام آموزشی نمیتواند حصار تنگی دور دانش آموزان و دانشجویان بکشد و آنها را به همان حدود محفوظات محدود کند. ما به دانش آموزان و دانشجویان و سایر اقشار آموزشهای لازم را نمیدهیم و نتیجهاش زمانی میشود که این گروهها در جامعه به بطالت میگذرانند. به خاطر همین بیشتر اوقات خود را با دوستان خود سپری میکنند و آمار بالای تماشای تلویزیونی که در جامعه ما وجود دارد به همین دلیل است.
ما باید راههای گذران اوقات خود را تغییر دهیم و به سبک زندگی جدیدی روی بیاوریم. با پیش گرفتن و ادامه این سبک زندگی به مشکلاتی برخواهیم خورد که تنبلی یکی از آنهاست. همه اینها در حالی است که در احادیث و روایات دین و شریعت ما هم تاکید فراوانی بر استفاده از زمان و دوری از تنبلی شده است. امیرالمومنین(ع) در نهج البلاغه میفرمایند مومن باید شبانه روز خود را به سه قسمت تقسیم کند؛ زمانی برای نیایش و عبادت پروردگار (معنوی)، زمانی برای تامین هزینه زندگی (مادی ) و زمانی برای واداشتن نفس به لذتهایی که حلال و مایه زیبایی است( معیشتی). باید توجه کرد که در همه این زمانها بر دوری از تنبلی تاکید شده است. به همین دلیل باید با یک انرژی تازه به فکر اصلاح ساختارهای آموزشی بود تا این نگاهها را عوض کرد.»
نکته آخری که این کارشناس رفتارشناس به آن اشاره میکند فرزند سالاری است که در خانوادههای ایرانی جا افتاده است؛ «مشکل سومی که امروز با آن طرف هستیم مشکل فرزند سالاری افراطی است که متاسفانه در یکی دو دهه اخیر رشد زیادی داشته است. با این شرایط بچهها با تلاشی که از پدر و مادر خودشان میبینند دیگر نیازی به فعالیت زیاد نمیبینند و اهل کار و تلاش بار نمیآیند.
با مشکلات زندگی درگیر نمیشوند و پشتکار ندارند تا با معضلات زندگی دست و پنجه نرم کنند. پدر و مادر با این نوع نگاه فرزند سالاری افراطی خودشان را فدا میکنند تا همه نیازهای فرزندانشان را تامین کنند غافل از اینکه فرزندان آنها به سمت تنبلی سوق پیدا میکنند. انگیزه این فرزندان کم میشود و یکی از دلایل بیکاری بدون شک همین کم انگیزه بودن جوانهای ماست.»
تنبلی ایرانیها موضوع تازهای نیست. سال 86 بود که علی لاریجانی رئیس مجلس شورای اسلامی در صحن علنی مجلس درباره همین موضوع صحبت کرد؛ «عدهای شب و روز درس میخوانند که بعدا مجبور نشوند کار کنند. ما از حیث فرهنگ کار در کشور مشکل داریم. در کشور ما فرهنگ یقه سفیدی پذیرفته شده است. اینکه آدم درس میخواند تا کار نکند و هرکسی درس نخواند کار کند. اتلاف وقت در فرهنگ ما یک امر عادی شده است و فرار کردن از کار و زحمت یک نوع زرنگی است، قبلا به کسی زرنگ میگفتند که بیشتر کارکند، ولی الان کسی که از زیر کار در برود زرنگ است.»