همصدا: زن جوان که برای اثبات بیگناهی شوهرش در سرقت عجیبی همسفر وی شده بود به طرز فجیعی از پای درآمد. مرد شیشهای که زمانی قصاب بود در یکی از خیابانهای شمال تهران با چاقو به همسرش حمله کرده او را کشت و اقدام به خودزنی کرد.
ساعت 11:15 صبح دوشنبه، 24 مردادماه سال جاری رهگذران خیابان صاحبقرانیه با چشمان حیرتزده دیدند که مردی به سمت زنی آشنا حمله کرده و وی را با مشت و لگد کتک میزند. وی در حالی که زن وحشتزده کوتاه میآمد با خشم بسیاری از کمرش چاقویی زردرنگ را درآورد و به جان زن 40 ساله افتاد. وقتی زن نالهکنان روی زمین افتاد مرد عصبانی با فریادی بلند گفت که «مریم را کشتم، مریم را کشتم» و سپس ضربهای با چاقو به شکم خودش زد و در یک قدمی پیکر خونآلود زن روی زمین افتاد.
با مخابره گزارش درگیری خونین مامور موتورسوار گشت کلانتری 123 نیاوران بیدرنگ در کمتر از 2 دقیقه خود را به صحنه جنایت رساند و توانست به سختی از میان شاهدان ماجرا عبور کند و خود را بالای سر زن و مرد نیمهجان برساند.
پیکر زن که به دلیل شدت جراحات خونریزی شدیدی داشت با تماس مامور کلانتری با اورژانس به بیمارسان شهید چمران و مرد چاقوکش نیز به بیمارستان شهدای تجریش انتقال داده شد. همزمان با مرگ مریم، بازپرس رسولی از شعبه 6 دادسرای امور جنایی تهران و تیمی از اداره ویژه قتل پلیس آگاهی پای در قتلگاه وی گذاشتند و به تحقیقات ویژهای دست زدند.
پلیس پس از تحقیقات تخصصی متوجه شد که مریم همسر قاتل توسط برادرزادهاش در ساختمان پزشکان در پاسداران برای شوهرش کار پیدا کرده بود و وی نیز در نخستین روز کاری صندوق صدقات و نذورات را سرقت کرده و دوربین مداربسته ساختمان نیز از صحنه این سرقت فیلمبرداری کرده و «قاسم» وقتی از مریم ماجرای این سرقت را میشنود آن را نمیپذیرد و شب پس از جنایت آنان با هم دعوا کرده بودند و قاسم از مریم خواسته بود روز جنایت برای روشن شدن واقعیت به ساختمان پزشکان بروند که در مسیر بین آنها درگیری لفظی و فیزیکی رخ داده و قاسم با ضربات چاقو همسرش را به قتل رسانده است.
دختر خانواده که با شنیدن خبر مرگ مادرش خشکش زده بود پس از چند دقیقه به ماموران گفت: شب ماجرا پسرخالهام به مادرم زنگ زد و گفت پدرم صندوق صدقات ساختمان پزشکان را دزدیده است و مادرم موضوع را به پدرم گفت. پدرم از کوره در رفت و سر مادرم فریاد زد و قرار شد فردا برای اثبات بیگناهی به محل کار پسرخالهام بروند، البته من دیدم که پدرم چاقو را برداشت، پدرم سلاخ است و من پیش خودم حدس زدم که امروز اتفاق بدی خواهد افتاد.
گفتوگو با شاهد جنایت
یکی از شاهدان عینی جنایت که کارگر پمپبنزین صاحبقرانیه بود، به خبرنگار «وطنامروز» گفت: در جایگاه سوخت ایستاده بودم که دیدم یک زن و مرد با هم درگیری لفظی پیدا کردند. البته زن کوتاه میآمد و میخواست قضیه تمام شود ولی مرد عربده میکشید و چندین ضربه به صورت و بدن زن زد و وی را به زمین انداخت. در یک چشم به هم زدن چاقویی زردرنگ را از کمرش بیرون آورد و به سینه زن زد. فکر کنم دستکم 15 ضربه چاقو زد و از روی زمین بلند شد و مدام میگفت مریم را کشتم و ضربهای نیز به شکم خودش زد و به زمین افتاد. صحنه بسیار دلخراشی بود. به مردم اجازه نمیداد که به کمک زن بیچاره بیایند.
گفتوگو با مرد همسرکش
قاسم به دلیل ضربه چاقویی که به خود زده با دستبند و پابند روی تخت بیمارستان دراز کشیده و خونسرد است.
شما بچه هم داشتید؟
4 تا دختر و پسر.
شغلت چیست؟
تا یکی، دو سال پیش قصابی و سلاخی میکردم ولی در حال حاضر بیکارم.
اعتیاد داری؟
بله، تریاک و شیشه
چند سال است معتادی؟
10 سال
چرا با همسرت درگیر شدی؟
همسرم قابل اطمینان نبود. بدبین بودم.
مطمئنی؟
نه، ولی احساس میکردم.
فقط به خاطر احساس بدی که داشتی، همسرت را کشتی؟
نه، ولی در خیابان پاسداران دیدم سوار پراید بود وقتی پیاده شد دویدم تا راننده را بگیرم که فرار کرد. بعدش با همسرم حرفم شد و با چاقو کشتمش.
تو و مریم که با هم از ورامین به سمت تهران آمدید؟!
[سکوت]
چرا دروغ میگویی؟
این اواخر اخلاق همسرم عوض شده بود و به من اهمیت نمیداد.
میدانی سرنوشتت چه میشود؟
فعلا به زندان میروم ولی مدارکی دارم که تبرئه میشوم.
پس چرا مدارک را به پلیس ارائه نکردی؟
من روز دادگاه مدارکم را میآورم.
پس تکلیف بچههایت چه میشود؟
نمیدانم، خودشان نانشان را درمیآورند.
خیلی خونسردی؟
چارهای جز خونسردی ندارم.