هر كسی دوران كودكی و نوجوانی خود را با بازی ها، اشخاص و خاطرات گوناگونی سپری كرده است. من به شخصه با سه سری Splinter Cell ،Max Payne و Hitman بزرگ شده ام. بازی هایی كه در دوران كودكی آن ها را انجام می دادم و حالا پس از گذشت چندین سال و یك دهه، هنوز هم چند ماه یكبار این سری ها را برای بار دیگر از اول شروع كرده و آن ها را تمام می كنم. شاید سال 2012 لذت بخش ترین سال برای من باشد، چون علاوه بر بازگشت Max Payne و به احتمال زیاد Splinter Cell و حال با نسخه پنجم از Hitman تقریباً با بازگشتی از دوران كلاسیك بین سال های 2000 تا 2005 روبرو هستیم. دوره ای كه دوران اوج بازیسازی سه بعدی و شروع عناوین جاودانه شد.
به تازگی 16 دقیقه نمایش از یكی از مراحل Hitman: Absolution كه در نمایشگاه E3 پشت درهای بسته نشان داده شد، پخش شده است كه قصد داریم در این مقاله به بررسی آن بپردازیم. نمایش بازی با لوگوی Hitman: Absolution شروع می شود. دوربین از پشت پنجره ای، آسمان خراش های شیكاگو را در دوردست نشان می دهد. قطرات باران به پنجره می خورند و صدایی جز صدای باران شنیده نمی شود. فضا تاریك است، رقص مرگبار قطرات روی شیشه پنجره نشان از یك حادثه شوم می دهد. این شب به نظر آرام است، ولی در باطن احساس می كنیم که اتفاقات زیادی در پس پرده در حال شكل گرفتن است.
Resigzed Image Click this bar to view the full image.
ناگهان سكوت بازی با شكستن پنجره و پریدن مأمور 47 به داخل ساختمان از بین می رود و ما ناگهان شوكه می شویم. در همین حین نمایی باز از كتابخانه ای قدیمی كه دیگر تعطیل شده، می بینیم. فضای خاكی و كهنه آن مثل خانه ارواح است و حدس بزنید روح خبیس این كتابخانه چه كسی می تواند باشد؟ چراغ قوه ها روشن می شوند و انگار برای اولین بار است كه پس از سال ها نور به این مكان قدیمی می تابد. پلیس ها وارد می شوند و انگار به دنبال كسی هستند. ناگهان بر لبه بسیار مرتفعی از كتابخانه كفش هایی مشكی را می بینیم. صدای مهیب شیپورهای فرانسوی خبر از ورود یك افسانه را می دهند. دوربین به آرامی بالاتر می آید و ما ناگهان صورت بی موی مأمور 47 را می بینیم.نمایی كه كارگردان بازی به زیبایی تمام جزئیات بدن او را نشان می دهد و خوش آمد گویی پر افتخاری به یكی از خطرناك ترین شخصیت های بازی ها می دهد. در این صحنه، كافی است که فقط به لباس و چهره مأمور 47 نگاه كنید. به لطف استفاده از تكنولوژی شبیه ساز لباس Shroud كه اخیراً با آن ها مصاحبه ای هم داشتیم، طراحی لباس و فیزیك آن باور نكردنی است. صورت 47 آنچنان با جزئیات است كه استخوان بندی او را هم در زیر پوست می توانید حس كنید. چهره ای خطرناك و آشنا كه در حالیكه نصف پلیس شیكاگو به دنبال او هستند، آنقدر خون سرد است كه انگار یك روز آفتابی را با همسر و بچه هایش در كنار ساحل سپری كرده است!
Resigzed Image Click this bar to view the full image.

بازی شروع می شود، 47 از بالای لبه ستون پایین می آید و به حالت نیم خیز پشت لبه های كتابخانه پنهان می شود. پلیس ها هم كمی جلوتر جمع می شوند و فرمانده آن ها می گوید كه باید مو به مو این ساختمان را بگردیم. فرمانده به یكی از زیردستان خود می گوید كه بگرد و برق را پیدا كن و اینجا را روشن كن. او كه در اولین صحبتش به نظر آدم دستپاچه و بی مسئولیتی می رسد، از فرمانده خود اطاعت می كند. 47 خیلی آرام حركت می كند. پلیس ها همانند سگ هایی كه به دنبال طعمه هستند، دائم با چراغ قوه خود در حال جستجو و حركت هستند. فرمانده از آن طرف كتابخانه فریاد می زند: "فاسانو (Fasano) پس این نور لعنتی چی شد؟"ناگهان، همزمان با رعد و برق، نور بعضی از چراغ های كتاب خانه روشن می شود. در اینجا موسیقی هم بسیار كوبنده پخش می شود و دوباره به حالت خلسه خود بازمی گردد. فضاسازی كتابخانه عالی است. جزئیات خیره کننده اجرا شده و خاك و تار عنكبوت و رنگ بندی قهوه ای سوخته و زرد كم رنگ فضایی Noire مانند به آن داده است. حركات 47 آنقدر سریع است كه واقعاً فكر می كنید كنترل یك روح را در دست دارید. 47 پشت یك قفسه پنهان می شود. یكی از پلیس ها به همكار خود می گوید آن سمت را بگرد،‌ مأمور آهسته به سمت شما حركت می كند، موسیقی مهیب تر می شود و ناگهان 47 از یكی از قابلیت های جدید این نسخه كه Instinct (غریزه) نام دارد، استفاده می كند.
Resigzed Image Click this bar to view the full image.

در این حالت، بازی تمام شخصیت های موجود در محل را به صورت قرمز نشان می دهد و مسیر بعدی حركت آن ها را نیز با یك خط قرمز روی زمین نمایش می دهد. این حالت دقیقاً حس یك مأمور خبره را به شما می دهد كه همیشه یك قدم جلوتر از دشمن خود فكر می كنید. همه صداها در این حالت طوری پخش می شوند كه انگار روی صفحه گرام هستند. افكت صدای این قسمت واقعاً جالب كار شده است. ما خط حركتی پلیس را می بینیم كه دقیقاً به سمت 47 می آید. او كمی عقب می رود و پشت قفسه ها پنهان می شود. پلیس چیزی پیدا نمی كند و می رود. ناگهان تم آشنای نسخه های قبل پخش می شود و یكدفعه متوقف می شود. دوباره موسیقی عجیب بازی پخش می شود و ناگهان دوباره متوقف می شود.حركات نیم خیز 47 با انیمیشن های دیدنی آن فوق العاده هستند. دست او در پشت است و خیلی با احتیاط جلو می رود. كت و شلوار مشكی و زیبای او با فیزیك خیره كننده تكان های واقعی می خورد و ما واقعاً تلفیقی از تاریكی و سیاهی كت شلوار او را در كنار هم می بینیم كه یك استتار قوی است. موسیقی نفس گیر است، Io از جسپر کید (Jesper Kyd) آهنگساز قبلی سری Hitman استفاده نكرد، چون او به خاطر درگیر بودن در پروژه AC: Revelation وقت كافی برای كار كردن روی این بازی را نداشت. موسیقی Absolution از همان ابتدای كار در كنار مراحل ساخته شده و به نظر می رسد که نسل بعد استفاده از موسیقی در بازی ها را در Absolution مشاهده خواهید کرد، چون (طبق دموی ارائه شده) بر مبنای هر حركتی كه شما انجام دهید، انگار آهنگساز، بازی كردن شما را نگاه می كند و موسیقی را به آن شكل اجرا می كند.
Resigzed Image Click this bar to view the full image.

این موضوع بازی را دقیقاً همانند یك فیلم سینمایی كرده است. صداگذاری محیط آنقدر واقعی و با جزئیات است كه در كنار Battlefield 3 از واقعی ترین صداها استفاده می كند. صدای پای پلیس ها، سابیده شدن پارچه لباس 47، صدای تكان خوردن لوسترها، صدای باران بیرون از ساختمان، صحبت كردن پلیس ها در فواصل دور، بسته و یا باز شدن در، همه دست به دست هم داده اند تا جوی خوفناك به فضای این كتابخانه جن زده بدهند! 47 مخفیانه بین پلیس ها حركت می كند. نور قطع و وصل می شود و فرمانده با حالتی عصبانی به فاسانو می گوید: "چه غلطی می كنی، یه مرد خطرناك تو این ساختمون هست، نمی تونیم تو تاریكی دنبالش بگردیم."فاسانوی دست و پا چلفتی، در حالیكه بازی می كند، می گوید: "چشم فرمانده، الان درستش می كنم." او زیر لب با لحنی خنده دار می گوید: "مشكل این یارو چیه، هر روز همین طور سر من داد میزنه، انگار كه مامانمه، دیگه نمی تونم تحمل كنم." در حالیكه 47 در تاریكی پیش می رود، دوست فاسانو به او می گوید: "نگران نباش فاسانو، هممون روز بدی رو داشتیم، نگران نباش من هواتو دارم." مثل اینكه 47 هوس بازی موش و گربه كرده، چون بعد از این ماجرا به سمت فیوز می رود و آن را نابود می كند. دوباره تاریكی حكم فرما می شود. طبق معمول، فرمانده دوباره سر فاسانو داد می زند و فاسانوی بدبخت هم چاره ای جز اطلاعت ندارد.
Resigzed Image Click this bar to view the full image.

دوست او می گوید: "نذار به درونت رسوخ كنه، نذار عصبانیت كنه." خط حركتی فاسانو و دوستش به سمت فیوز است، پس 47 حالا یك فضای خالی برای گذشتن و پیشروی دارد. فرمانده می گوید: "همه مواظب باشید تا ببینیم فاسانو چه غلطی می كنه." آیا این رابطه بد فرمانده با افسر دست و پا چلفتی فقط جنبه طنز دارد؟ به گفته سازندگان، Hitman: Absolution یكی از سینمایی ترین بازی هایی است كه تا به حال انجام داده اید. بسیاری از خبره های هالیوود هم پشت این بازی بوده اند، پس باز هم فكر می كنید که این مسائل بی ربط هست؟ در آینده خواهیم دید. در حالیكه بسیاری از بازی ها، شخصیت های دوردست را بدون انیمیشن و فقط با صدا طراحی می كنند، در Absolution هر شخصیتی، حتی كم نقش ترین آن ها در دوردست انیمیشن خاص خود را دارد.مثلاً فعالیت و صحبت كردن فاسانو و همكارش برای تعمیر فیوز خیلی جالب و طبیعی است. 47 مسیر خود را جلو می رود و ناگهان پلیسی را می بیند كه سر راه وی است. به نظر اولین قربانی آماده مردن است. 47 با دست خالی ناگهان گلوی او را می گیرد، پلیس در حال خفه شدن است و 47 همانند كشیشی مقدس آرام در گوش قربانی خود "هیش" می كند. نكته جالب در این صحنه، تابلوی كنده شده كنار شما است كه روی آن نوشته: "لطفاً ساكت باشید." پس از قبض روح كردن طعمه، حالا نوبت نفر بعد است. 47 در حین حركت یك طناب را كنار دست خود می بیند و آن را برمی دارد.
Resigzed Image Click this bar to view the full image.

یكی از پلیس ها به طعمه بعد می گوید: "اون سمتو گشتی؟" وی می گوید: "همین الان می خواستم این كارو بكنم." اما او خبر ندارد كه مرگ تنها چند قدم با او فاصله دارد. 47 طناب را دور گردن او می پیچد و آنقدر محكم فشار می دهد كه در چند ثانیه، مأمور پلیس می میرد. دوست او برمی گردد و پیش خود می گوید: "پس كجا غیبش زد؟" فرمانده پلیس كمی جلوتر از ما با یكی از زیر دست های خودش در حالیكه نقشه كتابخانه را بررسی می كنند، مشغول چیدن نحوه حركتی خود هستند. همانند Hitmanهای قبلی، در این بازی باید گوش شما هم مانند چشمانتان خوب كار كند. با كمی دقت متوجه می شویم كه فرمانده می گوید: "ما سمت چپو خوب پوشش دادیم (دقیقاً سمت روبروی 47)، طبقه بالا زیاد مأمور نداریم."همین جمله كافی هست كه حركت بعدی خودتان را پیش بینی كنید. كمی جلوتر كف كتابخانه ریخته و یك چاله بزرگ به زیرزمین ایجاد كرده است. مأمور پلیس روبروی شما، نگاهی به آن می اندازد و به دوست خود در طبقه بالا می گوید: "عجب عمیقه، به نظرت اگه كسی پایین بیفته، زنده می مونه؟" همین جمله كافیست كه مقدمات نحوه كشتن مأمور طبقه بالا را آماده كنیم. فعلاً باید ترتیب مأمور بالای سوراخ را بدهیم. یك مجسمه زیبا از سر انسان كنار دست 47 است. او آن را برمی دارد و چنان مجسمه را بر سر پلیس می كوبد كه او به پایین پرت می شود.
Resigzed Image Click this bar to view the full image.

47 خیلی سریع لبه كتابخانه را می گیرد و مأمور طبقه بالا را به سبك بازی های Splinter Cell و Uncharted به پایین پرتاب می كند. به نظر قبر دو نفره خوبی برای آن ها درست كردیم! 47 به نظر از باتون بجا مانده از پلیس خوشش می آید و آن را به دست می گیرد. در حالیكه آرام آرام حركت می كند، ناگهان چندین پرنده در جایی كه او هست، به پرواز درمی آیند. پلیس ها متوجه حضور 47 می شوند. او باید سریع عمل كند، پس به بالای لبه در می رود و پلیس از زیر او گذشته و كسی را در آنجا نمی بیند. هوش مصنوعی بازی بسیار بالا است. اگر كسی را بكشید، دوستان او به دنبالش می گردند و اگر وسط مكالمه آن ها یكی از طرفین را بكشید، دوست او می گوید: "چرا حرف نمی زنی؟"هر حركت كوچكی، می تواند پلیس ها را به سمت شما بكشد. نیروهای كمكی وارد ساختمان می شوند و فرمانده می گوید که باید مناطق بالا را بیشتر پوشش بدهیم. 47، پلیسی را می بیند كه در حال سیگار كشیدن است. باتون هم در دستان ما است. فكر می كنید با یك باتون نمی توان مرگ بی صدایی را انجام داد؟ اشتباه می كنید، چون اگر صحنه شكسته شدن گردن پلیس را از پایین ترین نقطه گردن مشاهده كنید، با خشن ترین و ساكت ترین مرگی كه تا به حال مشاهده كرده اید روبرو می شوید! مأمورها خیلی زیاد شده اند و غیر ممكن است که بدون دیده شدن به طبقه بالایی برویم، 47 اسلحه خود را درمی آورد و حدس بزنید که چه كسی را در حالیكه چراغ قوه اش خراب شده، روبروی خود می بیند؟
Resigzed Image Click this bar to view the full image.

درست است، فاسانوی احمق روبروی اوست و 47 ناگهان با اسلحه او را گروگان می گیرد. تمام پلیس های منطقه به سمت شما اسلحه گرفته اند. موسیقی كوبنده است. همه فریاد می زنند، فیسانو گریه می كند و می گوید: "ببخشید قربان، منو نجات بدید." 47 كاملاً بی صدا و خونسرد همه را تهدید می كند. به یاد دارید كه در مورد روابط فاسانو و فرمانده صحبت كردیم؟ رابطه این دو نفر خوب نبود. فرمانده به نظر پلیس دلسوزی نیست و فاسانو هم آدم دست و پا چلفتی بود. پس بهترین طعمه همین فرد بود. اینطور که پیداست، 47 موفق به فرار می شود، ولی فرمانده می گوید: "به درك، بكشیدش." حالا متوجه شدید که این روابط به نظر ساده برای چه بود؟این دو نفر با هم خوب نبودند و حالا فرمانده اهمیتی هم به جان زیردست خود نمی دهد، پس نقشه ها همه بر آب شد. 47 خیلی سریع گردن فاسانوی بدبخت را می شكند و فرار می كند. حالا بازی وارد بخش اكشن می شود. هزاران تیر به سمت شما شلیك می شوند و باید در عین مبارزه، به دنبال راه فرار باشید. كافی است به جاگیری و هوش مصنوعی دشمنان نگاه كنید، تا متوجه قدرت كدنویسان این بازی شوید. موسیقی بسیار سریع و حماسی اجرا می شود و با سبك تیراندازی شبیه به Mafia II روبرو هستیم. فیزیك بازی در حین تیراندازی قدرت خود را نشان می دهد. كتابخانه در حال فروپاشی است و لوستری بزرگ را روبروی خود می بینیم و 47 با شلیك به زنجیر لوستر، آن را بر سر پلیس های زیر آن خراب می كند.
Resigzed Image Click this bar to view the full image.

47 خیلی خونسرد راه می رود. انیمیشن راه رفتن او بسیار طبیعی است و ما با یك جنتلمن خوش هیكل روبرو هستیم كه كت شلوارش كمی تر است. 47 در خروج را می بینید و با باز كردن آن ناگهان خود را لبه پرتگاهی از ساختمان می بینید كه كل شهر شیكاگو روبرویش معلوم است. باران به زیبایی سر و كت و شلوار او را خیس می كند و موسیقی خیلی زیبا وسعت شهر را نشان می دهد. هلیكوپتر پلیس از راه می رسد و با نور خود 47 را مشاهده می كند. 47 از پرتگاه می پرد و به طرز بدی زمین می خورد، اما او سرسخت تر از این حرف ها است و حالا باید از دست هلیكوپتر فرار كند. دوربین همانند یك فیلم سینمایی نزدیك تر می شود. خرابه های كنار ساختمان پر از جزئیات است.
چوب های پوسیده قفس هایی كه روی سرتان سقوط می كنند و پرنده هایی كه در اطراف، لانه كرده اند. همه این ها در مقابل گلوله های هلیكوپتر پلیس به خاك و تكه چوب تبدیل می شوند. 47 در اینجا مخفیانه حركت می كند و شما با موسیقی راك سنگین بازی تقریباً تمام جزئیات را مشاهده می كنید كه در حال خراب شدن و تكه تكه شدن هستند. 47 با یك پرش وارد محوطه دیگری می شود. پلیسی به سمت شما می آید و مأمور داخل هلیكوپتر به او می گوید كه داخل را بگردد. به محض ورود او به ساختمان، 47 او را می گیرد و دو تیر به كمر وی می زند. با بخش دوست داشتنی تغییر لباس روبرو می شویم.
Resigzed Image Click this bar to view the full image.

47 لباس مأمور پلیس را می پوشد و خیلی آرام به بیرون از خانه می رود. هلیكوپتر پلیس كه فكر می كند شما همان مأموری هستید كه به داخل رفته اید، می گوید که نشانه ای از هدف نیست. 47 وارد خانه یك سری هیپی می شود كه با شنیدن صدای پلیس ترسیده اند. او كه لباس پلیس به تن دارد، نمی تواند ریسك جلب توجه هیپی ها را کند. او خیلی آرام و مخفیانه حركت می كند. یكی از هیپی ها جیغ زنان یك گلدان را برمی دارد و می گوید: "باید از بین ببرمشون، وگرنه گیرمون می ندازن." در حالیكه با گلدان به زمین می خورد، می فهمیم كه داخل گلدان مواد مخدر جاسازی شده بود. معتاد از ترس آن ها را داخل توالت می ریزد و جیغ زنان می گوید: "برو پایین لعنتی، برو پایین."كمی جلوتر یك معتاد كه مشغول كشیدن ماده مخدر با یك وسیله شبیه به فلیان است، 47 را می بیند و می گوید: "لباس قشنگی داری، خیلی بهت میاد." پلیس ها وارد ساختمان می شوند و یكی از آن ها به 47 می گوید: "اینجا چه غلطی می كنی؟" 47 هم خیلی خونسرد قلیان را به صورت پلیس می كوبد و نفر دوم را خیلی خشن از بین می برد. پلیس در تمام بخش های خانه حضور دارد و 47 با لباس پلیس خود، ترسی از شناخته شدن ندارد. گروهی از پلیس های درجه دار، از آسانسور وارد راهرو می شوند. ممكن است آن ها ما را شناسایی كنند، پس صحنه آهسته می شود و 47 صورت خود را می گیرد.
Resigzed Image Click this bar to view the full image.

واقعاً روش جالبی نسبت به نسخه های قبل برای پنهان كردن هویت در این نسخه اضافه شده است. در حالیكه از آسانسور پایین می روید، تركیبی زیبا از گیم پلی و صحنه های سینمایی كه پلیس در حال جستجو برای پیدا كردن 47 است را می بینیم. طبقه اول پر از پلیس است كه همه با هم صحبت می كنند. یكی از این پلیس ها به شما اشاره می كند و به دوست خود می گوید: "این فاستر (Foster) نیست؟" هفت گارد مسلح روبروی در خروجی هستند. 47 كنار دست خود اسلحه های اتوماتیك پیشرفته ای می بیند. در حالیكه به سمت آن ها حركت می كند، ما فكر می كنیم كه كمی بعد یك جنگ بزرگ را مشاهده خواهیم كرد، ولی47 اینقدرها هم احمق نیست و بجای آن، یك پیراشكی از روی میز برمی دارد (در جامعه آمریكا بعضی از خلافكارها به پلیس ها "آشغال های پیراشكی خور" لقب داده اند) تا رفتاری عادی داشته باشد.مردی كه كمی جلوتر شما را دیده بود، فریاد می زند: "هی تو، می دونم كی هستی... تو باید فاستر باشی، درسته؟ خیلی وقته كه ندیدمت، فكر كردم چند سال پیش از پلیس استعفا دادی." 47 در حالیكه صورتش را برنمی گرداند برای اولین بار در بازی حرف می زند و خیلی آرام با صدایی جدید می گوید: "هیچ وقت ترك نكردم." پس از گفتن این جمله پلیس های به طبقه بالا می روند و در روبرو باز می شود و 47 وارد ایستگاه مترو می شود.
Resigzed Image Click this bar to view the full image.

در Hitman: Blood Money سازندگان در یكی از مراحل، صدها نفر را طی یك جشن در محیط قرار دادند. چنین موضوعی در بازی ها واقعاً غیر ممكن است. پردازش این تعداد هوش مصنوعی روی تصویر آن هم بدون افت فریم، حتی سال ها بعد از عرضه Blood Money دیگر تكرار نشده است. Io بار دیگر قدرت خود را نشان می دهد و با صدها آدم در ایستگاه مترو روبرو می شویم كه در حال صحبت با هم هستند. دوربین شبیه به Uncharted بالا می رود و ما همچنان كنترل 47 را داریم و همانند یك روح در میان جمعیت گم می شویم و در اینجا نمایش بازی به پایان می رسد. به نظر من می توان Hitman: Absolution را سینمایی ترین بازی ای كه تا به حال عرضه شده، معرفی كرد.این بازی آنقدر سینمایی و از همه نظر كامل است كه این دمو هیچ فرقی با یك فیلم سینمایی هالیوودی نداشت. البته اینقدر سینمایی بودن باعث خطی شدن بازی نسبت به قبل شده، ولی واقعاً این موضوع ارزشش را دارد. Absolution در تمام بخش ها از رقبای خود یك سر و گردن بالاتر است و وقتی این موضوع را در نظر می گیریم كه یك سال دیگر تا عرضه آن باقی مانده، مو به تنمان سیخ می شود.
Resigzed Image Click this bar to view the full image.