پت شاپ پرشین پت
Follow Us
facebook twitter blog google

خبر های روز حیوانات خانگی

  • گیره قابل توسعه گیاه ماریو پیرانا ◄ گیره قابل توسعه گیاه ماریو پیرانا
      اسباب‌بازی قابل تمدید چاپ سه بعدی که شبیه شخصیت ترسناک گیاه پیرانا از بازی‌های ویدیویی کلاسیک Super Mario Bros است. از Grabber قابل گسترش گیاه پیرانا برای برداشتن اقلام از مکان های صعب العبور، اعم از تنقلات، کلیدها یا سایر اشیاء کوچک استفاده کنید. نسخه چاپی سه بعدی که توسط Alice3DTreasures از مواد PLA سازگار با محیط زیست ساخته شده است، هم پایدار و هم برای محیط زیست بی خطر است. هر گیربکس تحت بازرسی های کیفی کامل قرار می گیرد تا اطمینان حاصل شود که استانداردهای بالا را برآورده می کند و در مجموعه اسباب بازی های طرفداران ماریو قرار می گیرد.
  • صندلی چوبی به شکل زرافه ◄ صندلی چوبی به شکل زرافه
      صندلی چوبی به شکل زرافه دارای کشوی یکپارچه برای نگهداری کاغذ طراحی و مداد رنگی است. صندلی زرافه طراحی شده توسط لوئیس لیم برای بچه ها به عنوان میز نقاشی و بزرگسالان می توانند از آن به عنوان صندلی برای نشستن و استراحت در حین بازی کودکان استفاده کنند.
  • lمیز کار مشترک با گربه ◄ lمیز کار مشترک با گربه
      میز اداری ارگونومیک با طراحی توخالی تضمین می کند که دستان شما در ارتفاع مطلوب قرار دارند و فشار و ناراحتی را در ساعات طولانی کار کاهش می دهد. میز توخالی طراحی شده توسط SUNRIU وعده می دهد که تجربه فضای کاری را با نگه داشتن دستان شما در ارتفاع عالی افزایش دهد. ناحیه فرورفته در داخل سطح میز شکل گرفته است و با ظرافت برای نگه داشتن دستان شما هنگام درگیر شدن با کارهای روزانه خود، حجاری شده است. میز ساخته شده از تخته سه لا شامل نقاط تعیین شده برای وسایل ضروری و ابزارهای رایج است که جریان کار را بهینه می کند و به هم ریختگی را به حداقل می رساند.
  • ک زنبور رباتیک ◄ ک زنبور رباتیک
      پهپاد مینیاتوری ساخته شده برای پرواز ازدحام مستقل شبیه یک زنبور رباتیک است و از الگوهای پرواز طبیعی زنبورها الهام گرفته شده است. Festo BionicBee تنها 34 گرم وزن دارد و به لطف ساختار فوق العاده سبک و مانور استثنایی، از قابلیت های چشمگیری برخوردار است. مجهز به فناوری پیشرفته، هر پهپاد به طور مستقل در یک گروه حرکت می کند و مسیرهای از پیش تعیین شده را با دقتی بی نظیر دنبال می کند. از طریق کالیبراسیون هوشمند، Bionic Bee عملکرد را بهینه می‌کند و هماهنگی یکپارچه را در میان گروه تضمین می‌کند. این نوآوری نشان دهنده اوج بیومیمیک و پیشرفت تکنولوژی در طراحی هواپیماهای بدون سرنشین است.
  • تخت راحت با آکواریوم ◄ تخت راحت با آکواریوم
      تخت راحت با آکواریوم سفارشی بزرگ که 650 گالن آب را در خود جای می دهد و هنگام خواب شما را احاطه می کند . آکواریوم زیبای سر تخت برای Furnitureland South توسط Wayde King و Brett Raymer از تولید مخازن اکریلیک طراحی شده است.
  • تخت توتور ◄ تخت توتور
      تختخواب راحت طراحی شده تا شبیه موجودی غول پیکر شایان ستایش از انیمیشن من Neighbor Totoro اثر هایائو میازاکی باشد. در این تخت خواب / کیسه خواب نرم توتورو به راحتی به خواب خواهید رفت و رویای ماجراهای شگفت انگیزی خواهید داشت
  • چراغ شب به شکل حیوانات که شبیه یک گوسفند ◄ چراغ شب به شکل حیوانات که شبیه یک گوسفند
      چراغ شب به شکل حیوانات که شبیه یک گوسفند بامزه طراحی شده است ، به ایجاد لحظاتی دنج و خاطرات ماندگار با بچه های کوچکتان کمک می کند. چراغ شب گوسفند از MoziDozen، روال روزانه قبل از خواب را جالب نگه می دارد و شمارش گوسفندان را بسیار زیباتر می کند. ساخته شده از مواد طبیعی مانند گردو، خاکستر و نمد پشمی، درخشندگی نرمی از خود ساطع می کند که می تواند مطابق با ترجیحات فردی تنظیم شود. Sheep Lamp دارای فناوری بی سیم است که به آن اجازه می دهد تا از پایه شارژ جدا شود تا به راحتی در اطراف اتاق قرار گیرد. ایده‌آل برای داستان‌های قبل از خواب و شمارش گوسفند، The Sheep Night Light به همراهی لذت‌بخش برای کودکان در هنگام خوابیدن تبدیل می‌شود. هنگامی که داستان به پایان می رسد، گوسفند "به خانه باز می گردد" به پایگاه شارژ خود، آماده برای درخشش دوباره در شب بعد.
  • صندلی چوبی توسط جویس لین ◄ صندلی چوبی توسط جویس لین
      صندلی منحصر به فرد به نظر می رسد که گویی مستقیماً از تنه درخت بریده شده و به زیبایی طبیعت می پردازد و حس اصالت ارگانیک را القا می کند. صندلی چوبی جویس لین که شبیه تکه ای از تنه درخت است، از نظر بصری چشمگیر و غیر متعارف است و آن را در هر محیطی متمایز می کند. خلقت جویس لین با ترکیبی از موادی مانند رنگ روغن، خاک رس اپوکسی و تخته سه لا، شیفتگی او را به تعامل بین عناصر طبیعی و دستکاری انسان به نمایش می گذارد. جویس لین با استفاده از مواد آلی مانند چوب در کنار مواد مصنوعی مانند رزین، به موضوعات اتصال و قطع ارتباط می پردازد و حقیقت پشت ظاهر را زیر سوال می برد. صندلی چوبی هم به عنوان قطعه ای کاربردی و هم به عنوان مجسمه هنری زیبا عمل می کند و بینندگان را دعوت می کند تا در مورد پارادوکس های رابطه ما با محیط زیست و دنیای تولید شده فکر کنند. جویس لین از طریق کار خلاقانه، پیچیدگی های جامعه صنعتی مدرن ما را بررسی می کند، جایی که مرزهای بین طبیعی و مصنوعی محو شده است.
  • جا عسلی بامزه ◄ جا عسلی بامزه
      بسته بندی خلاقانه عسل طراحی شده به شکل زنبور عسل دارای رویه چوبی و چهار بال است که باز کردن ظرف شیشه ای را آسان می کند. بسته بندی عسل زنبور عسل توسط کنستانتین بولیموند برای کودکان غیرقابل انکار زیبا و جذاب است. طراحی منحصر به فرد بسته بندی توجه آنها را به خود جلب می کند و شیشه عسل را برجسته می کند و آنها را به کاوش و کشف محتویات آن دعوت می کند. عسل صد گل ترکیبی از شهدهای شکوفه های مختلف است که ترکیبی از طعم های آبی زمستانه تا شاه بلوطی را ارائه می دهد. هر شیشه می تواند به عنوان شروع کننده گفتگو در مورد زنبورها و نقش مهم آنها در گرده افشانی و تولید عسل باشد. این فرصتی را برای والدین فراهم می کند تا به کودکان در مورد طبیعت و محیط زیست به روشی سرگرم کننده و جذاب آموزش دهند.
  • درخت گربه ای با قابلیت شکل های متفاوت ◄ درخت گربه ای با قابلیت شکل های متفاوت
      خانه گربه ممتاز ساخته شده از چوب با کیفیت بالا و پوست گوسفند مجلل از طرحی از بالا به پایین استفاده می کند تا پناهگاهی راحت برای گربه شما فراهم کند. مبلمان مدولار برای گربه های خانگی طراحی شده توسط Catissa از Haapsalu، استونی . صرفه جویی در فضا و طراحی قابل نصب بر روی دیوار، فضای کف را به حداکثر می رساند و آن را برای خانه هایی با هر اندازه ای ایده آل می کند. سطوح رنگ شده در برابر تجمع گرد و غبار مقاوم هستند و تمیز کردن آنها بسیار آسان است و ظاهری بکر را همیشه تضمین می کند. خانه گربه مدولار معلق مکانی سرگرم کننده و امن برای آرامش است. با استفاده از نردبان همراه، حیوان خانگی شما به راحتی به خانه درخت گربه دسترسی خواهد داشت .
12345678910بعدیآخرین
(1 - 10) / 29334    |     صفحه 1 از 2934
RSS

GetPagedList: 0,440,,False,False,False,CreationDate,0,10

معرفي نژاد گربه


اخبار ومقالات - گالری


نمایش متن مقالات

رزمنده ای که 8 روز در سردخانه بود

هشت سال دفاع مقدس با تمام فراز و نشیب‌های فراوان گاه خاطرات تلخ و شیرینی به همراه داشت که شنیدن برخی از این خاطرات خود بیان کننده حقیقت جنگ است.

اسماعیل دهقان از رزمندگانی است که پزشکان از درمانش اظهار ناامیدی کرده و قرار بود برای درمان به سوئد اعزام شود، یک شب قبل از اعزام بود که امام(ره) را در خواب دید و شفایش را از آقا گرفت.

گوشه کوچکی از خاطراتش را از مسئولان بنیاد شهید شنیدیم و این بهانه‌ای شد که به مناسبت سالروز عملیات غرورآفرین مرصاد با این رزمنده در دفتر خبرگزاری فارس به گفت‌وگو بپردازیم.

هنگامی که قرار شد عملیات فتح‌المبین انجام شود، به همراه دیگر رزمندگان بی صبرانه در انتظار آغاز عملیات بودیم، عملیات با رمز یا زهرا از سوی فرماندهی آغاز شد.

با شروع عملیات دود و آتش و گلوله آسمان را یکپارچه سیاه کرد، رزمندگان با رشادت تفنگ‌ها را به دست می‌گرفتند و به سمت نیروهای عراقی شلیک می‌کردند، در نهایت عملیات با پیروزی قاطع نیروهای ایران و آزادسازی حدود 2 هزار و 500 کیلومتر مربع از مناطق اشغال شده توسط عراق به پایان رسید.

تلفات نیروهای ایران حدود 30 هزار نفر و تلفات نیروهای عراق 25 هزار نفر به علاوه 15 هزار اسیر بود.جوانی 20 ساله بودم، در هنگام درگیری با نیروهای دشمن ترکشی به پایم خورد و به عقب جبهه اعزام شدم، چند روز در بیمارستان دزفول بستری بودم.

بعد از چند روز بستری بودن در بیمارستان به پرستار گفتم اگر می‌شود مرخصم کنید می‌خواهم برگردم جبهه، به جبهه برگشتم، خودم را به یگان معرفی کردم و چند ماهی در یگان بودم، بعد صحبت از عملیات بیت‌المقدس و آزادسازی خرمشهر شد.با اشتیاق بیشتر نسبت به عملیات‌های قبلی برای آغاز عملیات لحظه‌شماری می‌کردم.

در 30 دقیقه بامداد روز 10 اردیبهشت 1361 با قرائت رمز عملیات بسم الله الرحمن الرحیم. بسم الله القاسم الجبارین، یا علی ابن ابی طالب از سوی فرماندهی عملیات آغاز شد، برای پیروزی بچه‌ها در این عملیات دعا کردم و لحظه لحظه تصور آزاد شدن خرمشهر را از ذهنم مرور می‌کردم.

منطقه عملیات در میان چهار مانع طبیعی محصور است که از شمال به رودخانه کرخه کور، از جنوب به رودخانه اروند، از شرق به رودخانه کارون و از غرب به هور‌الهویزه منتهی می‌شود.

منطقه عملیات به جز جاده نسبتا مرتفع اهواز‌، خرمشهر فاقد هرگونه عارضه مهم برای پدافند بود و همین امر موجب شد تا زمین منطقه به دلیل مسطح بودن برای مانور زرهی مناسب و برای حرکت نیروهای پیاده به دلیل در دید و تیررس قرار داشتن نامناسب باشد.

در حین عملیات چهار تا خاکریز را پشت سر گذاشتیم، دشمن از همه امکانات برای جلوگیری از ورود رزمندگان به داخل شهر استفاده کرده بود و ورود به شهر خیلی سخت شده بود.

آتش دشمن شدید بود، بر اثر شدت آتش دشمن که از زمین و هوا می‌بارید ترکشی  به گردنم اثابت کرد دست را به گردنم گرفتم و به زمین افتادم دیگر چیزی متوجه نشدم.

بعد از مدتی به حالت نیمه بیهوش درآمدم، نمی‌توانستم صحبت کنم، از حال خودم بیرون شده بودم.

من را به چادر اورژانس منتقل کردند، نبضم را گرفتند، از دهان و بینی‌ام خون فراوانی رفته بود، بعد از آزمایشی جزیی گفتند شهید شده، سپس امدادگران مرا بیرون بردند.کفنم کردند و بدنم را به سردخانه شهدای معراج اهواز منتقل کردند.

دو روز در سردخانه شهدای معراج بودم، بعد از گذشت دو روز مرا از سردخانه خارج کردند و با قطارهای یخچالی به سمت اراک اعزام کردند.

بعد از سردخانه اهواز شش روز در سردخانه بیمارستان ولی ‌عصر(عج) اراک نگهداری شدم، در حالی که به صورت نیمه بیهوش بودم و نمی‌توانستم صحبت کنم.

در زمان جنگ به علت بمباران دشمن، برق‌ها مرتب قطع می‌شد، به همین دلیل برق سردخانه هم قطع شد، چهار ساعت برق رفته بود لطف الهی شامل حال من شد و قطع شدن برق به مدت طولانی باعث شد بدنم گرم شود و به هوش آمدم.

دقایقی از به هوش آمدنم نگذشته بود که متصدی سردخانه آمد، کشو را بیرون کشید، دید چشمانم باز است و پلاستیکی که من داخلش بودم، عرق کرده است، دست پاچه شد، کشو را به حالت نیمه باز رها کرد و مات و مبهوت رفت.

بعد از چند لحظه با مسئول بخش بیمارستان ولی ‌عصر(عج) به سردخانه برگشت، بعد از هشت روز در سردخانه بودن به سختی از سردخانه خارج شدم، کسانی که در سردخانه بودند با دیدنم پا به فرار گذاشتند.

حال خودم نبودم، مسئول بخش آمد و دستم را گرفت و کمک کرد تا بتوانم به یکی از اتاق‌ها بروم، کفنم را خارج کردند و در یکی از بخش‌ها بستری شدم، خون شدیدی از گردنم جاری شده بود، از گردنم عکس گرفتند.

بعد از اینکه چندین پزشک من را معاینه کردند، همگی گفتند محال است ما بتوانیم ترکش را از گردنش خارج کنیم، دارویی برایم نوشتند و مرخصم کردند، به دلیل اینکه به کسی از اقوامم اطلاع نداده بودند به هر سختی بود راهی خانه پدری شدم.

همه بستگان از دیدن وضعیت من تعجب کرده بودند، حال خیلی بدی داشتم، درد رهایم نمی‌کرد، زمانی که مسکن‌ها را می‌خوردم آرام بودم و خدا می‌داند زمانی که اثر داروها از بین می‌رفت چه زجری می‌کشیدم.

چند روز به همین منوال گذشت، درد امانم را بریده بود، لحظه‌ای آرام نداشتم، برادر بزرگم که خدا توفیقش دهد، خیلی به من خدمت کرد از تهران برایم نوبت گرفت و یک روز مرا سوار ماشین کرد و راهی تهران شدیم.

جانی در بدن نداشتم، نمی‌توانستم روی پاهایم بایستم، برادرم من را بر پشتش سوار کرد و آدرس به آدرس به بیمارستان‌های تهران سر می‌زد.

بیمارستان مهر، مصطفی خمینی، نجمیه، بقیه‌‌الله، محمد رسول‌الله همه بیمارستان‌ها را سر زدیم همه یک چیز گفتند:« امکان عمل وجود ندارد، می‌میرد.»برادرم آدرس پزشکی به نام دکتر وفایی را از یکی از بستگانم گرفت، به مطب شخصی دکتر رفتیم.

دکتر وفایی تا چشمش به من افتاد نگاهی به برادرم کرد و گفت: «شما برای من جنازه آوردید، این آقا وضعیتش خیلی خراب است، خوب نمی‌شود.» برادرم اشک از گونه‌هایش جاری شد با صدایی لرزان به دکتر گفت:« دکتر شما  نباید پیش مریض این حرف را بزنید.»، من روحیه‌ بسیار خوبی داشتم به برادرم گفتم: «من به خاطر خدا رفتم و افتخار می‌کنم، خداوند خودش نگه‌دار رزمندگان است، همه چیز دست خداست.»

از مطب دکتر برگشتیم، مدتی در خانه دوستان و آشنایانم بودیم که برادرم بعد از تحقیق و پرس و جو آدرس دکتر فاتحی در کلینیک تهران خیابان شهید مطهری را پیدا کرد.

بعد از گرفتن نوبت نزد دکتر رفتیم، دکتر بعد از معاینه خطاب به برادرم گفت:« بین مرگ و زندگی برادرتان یکی را انتخاب کنید، من عملش می‌کنم، اما مطمئن باشد 99 درصد زنده از عمل بیرون نمی‌آید.»

برادرم  با ناراحتی گفت:« ممنون آقای دکتر»، مرا بلند کرد تا ببرد، دستش را گرفتم و به دکتر گفتم:« شما عمل کنید، هر چه خدا بخواهد همان می‌شود.»

دکتر فاتحی به برادرم گفت:« شنبه کارهای بستری را انجام دهید تا یکشنبه عمل را انجام دهم.» رفتیم تا برای عمل یکشنبه آماده شویم.

طبق برنامه شنبه به بیمارستان رفتیم بعد از گرفتن تعهد بستری شدم،‌ روز یک شنبه ساعت 8 صبح به اتاق عمل رفتم و تا 12 شب در اتاق عمل بودم.

برادرم می‌گفت جلوی اتاق عمل داد و فریاد می‌زدم جنازه برادرم را تحویل دهید تا ببرم، بعد از عمل دکتر بیرون از اتاق به برادرم گفته بود برادر شما سالم است، خدا را شکر کن.

بعد از عمل 9 ماه در بیمارستان بستری بودم،  در این مدت حالم روز به روز بدتر می‌شد، ناگهان یک روز در اثر قطع شدن یکی از رگ‌های اعصابم، گردنم به پشت برگشت به طوری که سرم کاملا به عقب منحرف شد.

دکتر بعد از این که دید گردنم برگشته است، چندین مرتبه داروهایم را عوض کرد، اما فایده‌ای نداشت و داروها جواب نداد.

قرار شد با هماهنگی بنیاد شهید مرا برای درمان به کشور سوئد اعزام کنند، دکتر فاتحی مرتبا با دکتری از کشور سوئد  در تماس بود تا کارهای عملم را هماهنگ کند.

پرونده تشکیل شد و قرار بر این شد برادرم باز گردد و پدرم همراهم برای درمان به سوئد بیاید.

من شب‌ها خیلی‌ گریه می‌کردم و مرتبا به درگاه خدا دعا می‌کردم، یک شب با حالتی دل شکسته به خدا گفتم، پروردگارا خودت مرا نجات بده، می‌خواهم دوباره به جبهه برگردم.

قرار بود فردا اعزام شوم، شب قبل از اعزام خیلی گریه کردم و در حالت گریه خوابم برد، امام‌خمینی(ره) را در خواب دیدم، قرآن می‌خواند، نگاهی به من کرد، گفتم: برایم دعا کنید برگردم جبهه، امام گفت: شما که خوب هستید و هیچ مشکلی ندارید.

با دیدن این خواب از خواب پریدم، نگاهی به اطراف کردم، حس عجیبی همه وجودم را گرفته بود، حالت عجیبی داشتم، احساس می‌کردم قدرت عجیبی گرفته بودم.

دوباره خوابم برد، این بار سیدی به خوابم آمد مرا صدا زد و گفت: اسماعیل مشهد می‌آیی، گفتم بله، ولی نمی‌توانم راه بیایم، گفت همراه من بیا.

یک دوستی در شاهرود دارم که این سید شبیه او در نظرم آمد، من را برد حرم امام رضا(ع) پشت پنجره فولاد گفت برو تا من بیایم، من گریه کردم گفتم نمی‌توانم برگردم، گفت شما برو من الان بر می‌گردم، من تکیه دادم به پنجره فولاد، داخل پنجره را نگاه کردم، نوری خاموش و روشن شد که از شدت نور از خواب پریدم.

بوی عطر عجیبی در فضای اتاقم منتشر شده بود، نشستم، گردنم کاملا به حالت اولش برگشته بود، دست و پایم جان گرفته بود و انگار نه انگار من بیمار بودم.

از تخت بلند شدم مات و مبهوت خوابم بودم، به خود آمدم، چند ماهی بود حمام نکرده بودم، رفتم دوش گرفتم، پنجره اتاق را باز کردم صدای اذان آمد، وضو گرفتم و مشغول نماز خواندن شدم.

در حال سجده بودم که پرستار برای دادن داروها در اتاق را باز کرد، به محض اینکه چشمش به من افتاد داروها را رها کرد و به سمت اتاق مسئول بخش رفت.

نمازم تمام شد، بیرون اتاق را نگاه کردم پرستار روی زمین افتاده بود،  رفتم درب اتاق مسئول بخش را زدم تا بگویم پرستار زمین خورده است، در زدم سید در را باز کرد،   گفت آقای دهقان شما هستند، گفتم بله.

نگاهی به من گرد و گفت: آقا دهقان خودتی، گفتم بله زحمت بکشید خانم‌ را بیدار کنید این خانم برای من دارو آورده بود اما زمین خورد.

ساعت پنج صبح بود، سید بلافاصله با دکتر تماس گرفت و جریان را برایش توضیح داد، ساعتی نگذشته بود که دکتر را با لباس خواب در اتاقم دیدم.

نشسته بودم دکتر گفت شما خوب شدید گفتم بله، دکتر گفت: قرار بود ساعت 9 پرواز کنیم سوئد، چه اتفاقی افتاده است به او گفتم من را همین جا شفا دادند.
 

The underlying connection was closed: Could not establish trust relationship for the SSL/TLS secure channel.
نظرات کاربران
ثبت نظر
نام شما
ایمیل شما
نظر شما
ارسال به دوستان
نام شما
ایمیل شما
ایمیل گیرنده
توضیحات
کد امنیتی
کد CAPTCHA
کدی که در زیر نمایش داده شده است را وارد نمایید
:                شبکه های اجتماعی پرشین پت را دنبال کنید 

face.jpg (205×206)   tw.jpg (204×224)pin.jpg (204×224)

جدیدترین مقالات

◄ گدایی کردن در حیوان شما
◄ عقیم سازی
◄ جوش در سگ ها
◄ ورزش دادن گربه ها
◄ راهنمای کلی برای نگهداری از گربه
◄ کتامین
◄ كتاب(7)
◄ چه مواد غذایی برای سگ مفید است؟
◄ چگونگي نصب برنامه و ورود به برنامه
◄ فيبر ها
◄ انتخاب اسم برای سگ نر
◄ حالا من چی کار کنم ؟
◄ گربه های ناز نازی
◄ German Shorthaired Pointer
◄ فروش گربه پرشین کت
◄ فصل چهارم
◄ گربه و نازایی ! توهم یا واقعیت؟
◄ مهناز افشار و دلفین
◄ British Shorthairs
◄ ماهي و ماهي خور
◄ شباهت حيوانات
◄ گیره قابل توسعه گیاه ماریو پیرانا
◄ Dog Fashion
◄ دکتر هومن و جراید
◄ انگل های داخلی در سگ ها
◄ معرفی دکتر شیری
◄ iهیولا ها
◄ قارچی معده در پرندگان
◄ پرورش لارو آناباتوئیدها (ترجمه)
◄ Metynnis Fasciatus
◄ شارک دم قرمز - Red Tailed Shark
◄ اپیلاتی دهان آتشی - firemouth epiplaty
◄ اطلاعات عمومی خانواده سیکلیده ها 2
◄ دراگون – Dragon
◄ مارماهی الکتریکی - electrophorus electricus
◄ سیچلاید های افریقایی
◄ اسب دریایی - Hippocampus
◄ جلبک ها اکواریوم های اب شیرین
◄ بخاری آکواریوم - Aquarium Heater
◄ انجماد اسپرم - How To Glaciation spermatozoon
◄ رفتار درماني براي سگها
◄ پولیوما ویروس در پرندگان
◄ تغذیه ایگوانا
◄ قیمت روز خودرو
◄ سگ پیتبول
◄ شی هوا هوا
◄ Belgian Sheepdog
◄ پیشینه سالوکی (تازی)
◄ رژیم غذایی مناسب برای مقابله با سوءهاضمه در اسب (ترجمه)
◄ راهنمای کلی برای نگهداری از سگ
◄ آموزش استفاده از جعبه خاک به خرگوش
◄ ایورمکتین در سگ ها
◄ گربه نژاد هیمالین
◄ تراریوم برای خزندگان
◄ غدای بچه گربه
◄ یازده سال اسارت سگ
◄ حقوق حیوانات از ۱۴ قرن قبل در اسلام مطرح شده است
◄ سگ در ایران باستان
◄ رفتار شناسي در حيوانات
◄ مردی که سگ همسایه اش را خورد+عکس
◄ Z
◄ بیضه ها
◄ انگل ژيارديا (اين تک سلولي خطرناک)
◄ "وگانیسم"
◄ عمر حیوانات چقدر است
◄ نگهداری از رتیل اوسامبارا بابون
◄ یوزپلنگ
◄ خرگوش به عنوان حیوان خانگی
◄ درماتوفیتوز (Dermatophytosis)
◄ کم خونی فقر آهن در گربه ها
◄ انواع مسمومیت های شیمیایی و غذایی در سگ
◄ حیوانات در برف
◄ زشت‌ترین سگ دنیا»
◄ پیراهنی برای عاشقان گربه
◄ نی نی های بامزه در لباس حیوانات
◄ پرشین پت نماینده انحصاری فربیلا در ایران
◄ چرا سگ ها به دنیال دم خود میگردند
◄ | German Wirehaired Pointer
◄ Redbone Coonhound
◄ Chinook
dram film izle