امّا درک اين مسأله برای کسانی که تا قبل از اين حيوان نداشتند مشکله،مثالش همسر خود من
بعد از اينکه ازدواج کرديم وقتی گفتم حيوان بياريم خونه نگه داری کنيم گفت نه،اصلاً،چون از حيوان
ميترسيد اما الان خيلی علاقه مند شده،انقدر که گربمون با دخترم براش فرقی نميکنه،اين برميگرده
به همون شناختی که فرد در ابتدا از اون حيوان داره بعد که تجربه ميکنه ميبينه از حضور يک حيوان
لذت ميبره و اون حالت ترس تبديل ميشه به يکی از ملزوماتی که طرف حاضر ميشه براش وقت
بذاره،هزينه کنه،حتّی اگر خودش محتاج باشه
البته اين مستلزم آگاهی مردم هست و اينکه بتونيم فرهنگ نگهداری حيوانات خانگی رو در جامعه-
جا بندازيم و افراد اين رو لمس کنند که حيوان يک موجود زنده هست با نياز های مختلف،مثل آب
غذا و تا حدّی تعليم،چون به هر حال موجودی هست که نميتونه با انسان رابطه گفتاری برقرار کنه
و زبان خاص خودش رو داره،شايد از طريق حرکات بدنش،بنابر اين بايد بهش آموزش داد تا بشه
ازش نگهداری کردو آزار دهنده نشه،من فکر ميکنم بايد يک زنجيره اي وجود داشته باشه متشکّل
از دامپزشکان،تربيت کنندگان و...که بتونن به افراد آموزش بدن تا کسی که ميخواد سگ يا گربه
بخره در اين زمينه به مشکل بر نخوره،شما هم با اين قضيه موافقيد؟
دقيقاً همينطوره،برای تأييد حرفتون خودم رو مثال ميزنم ،من اوّلين کسی بودم که در صدا و سيما
برای نگهداری از حيوانات خانگی فرهنگ سازی کردم،الان هشت ساله که داريم در مورد اين
قضيه صحبت ميکنيم،من فکر ميکنم بعد از اين داستان خيلی ها تمايل پيدا کردند به داشتن حيوان
خانگی،يا کسانی که از حيوانات ميترسيدند ترغيب شدند که برن به سمتشون،من شايد بيشتر
از هشتاد مقاله در روزنامه ها نوشتم برای آگاهی دادن به افراد جهت نگهداری حيوانات خانگی
و تأکيد کردم که بايد شرايطش رو داشته باشند،در همه جای دنيا به همين شکله،من وقتی
آلمان بودم آقايی رو ميشناختم که سگ داشت امّا بعد از اينکه تغيير مکان داد به دليل اينکه منزل
جديدش کوچک بود سگش رو داد به خواهرش نگه داره و خودش بهش سر ميزد،چون ديگه شرايط
نگه داريش رو نداشت
برای آگاهی دادن به افراد جهت نگه داری از حيوانات خانگیsiteکار ديگری که کردم راه اندازی اوّلين
بود.توصيه من به دامپزشکان ديگر هم اينه که برای آگاهی دادن به افراد سراغ اين راه ها برن
روزنامه،بروشور و تبليغات سروّکار دارند وinternetچون در جامعه ما افراد با رسانه هايی مثل
همونطور که گفتم لزوماً اينطور نيست که به همه توصيه کنيم حيوان خانگی بخرن،بارها و بارها
شده فردی اومده پيش من و ميخواسته حيوان خانگی بخره امّا وقتی باهاش صحبت ميکردم
به خاطر اينکه شرايطش رو نداشته بهش توصيه ميکردم که اينکار رو نکنه،حالا يا وقت نداشته
يا مثلاً ميخواسته تو يه خونه ی کوچيک سگ بزرگ نگه داره تا... اين خودش ميشه نوعی آگاهی
دادن چون چنين افرادی با خريدن سگ به مشکل برميخورن،بعضی ها هستند که اصلاً توانايی
نگهداری از حيوانات رو ندارند مثلاً يک آدم عصبی که توی پنج دقيقه اي که با من صحبت ميکنه
شش بار بچش رو ميزنه معلومه ميخواد چه بلايی سر اون حيوان بياره،اگه اين آگاهی ها داده
نشه و فرد اون حيوان رو ببره خونه ش نه تنها خودش اذيت ميشه و زده ميشه بلکه رويه اطرافيان
و نسل بعدی خودش هم نسبت به اين مسأله تأثير منفی ميذاره،مثالش برداشت هايه مقطعی
هست که تلويزيون پخش ميکنه،مادر خود من هر دار يک توصيه پزشکی داره که مقطعيه،اين
مسأله در مورد حيوانات خانگی هم صادقه،بارها ديدم افراد ميگن گربه نخريد چون فهميدن مثلاً
يک دختر بچه به خاطر اينکه مادرش در گذشته گربه داشته الان ناراحتی تنفّسی داره،شما
ميبينيد که يک اطلاع رسانی غلط ميتونه ذهنيت فردی که شناخت نداره رو روی اين مسأله
متأسّفانه خراب کنه
The underlying connection was closed: Could not establish trust relationship for the SSL/TLS secure channel.