اسبها داراي خصوصيات و احساسات فردي هستند. آنها موجوداتي ميکانيکي با مجموعه اي از الگوهاي رفتاري نيستند ، پس عادات بدي را در زمان هاي مختلف از خود نشان مي دهند. عادات بد عموما نتيجه شرايط تعليمي يا وضعيتي است. اسبها با رفتار بد به دنيا نيامده اند. اين ما انسانها هستيم که گاهي اين رفتارها را به آنها تحميل مي کنيم.

عادات بد در اصطبل

عادات بد در اصطبل اغلب به علت خستگي ايجاد مي شود. درمان چنين مشکلي بايد اولين مسيري باشد که طي مي کنيم. البته ، واضح است اجتناب و جلوگيري از چنين مشکلاتي در درجه اول ايجاد تحريکات منظم و متناسب براي اسب است.

گاز گرفتن آخور زماني روي مي دهد که حيوان جسم مادي ( در آخور ، دستگاه تغذيه و غيره ) را با دندان هايش محکم مي گيرد و نفس نفس مي زند. نتيجه اين حرکت دندان هاي لب پريده و فرسوده جلويي و مشکلات مزاجي مانند التهاب روده بزرگ يا نفخ را موجب مي شود. از گاز گرفتن آخور با تسکين کسالت حيوان يا توسط پوشش دادن سطوح جذاب با ماده اي بد طعم اما بي ضرر جلوگيري مي شود.

اين عمل نيز عموما ناشي از خستگي است که حيوان به طور مستمر سر و بدنش را به اطاف مي جنباند. در حالات شديدتر ، اين کار موجب استرس و از دست دادن سلامتي اسب مي شود. از بين بردن اين حرکت در اسبها که عادتي جدي و پايدار است مشکل مي باشد و گاهي اوقات غير قابل درمان به حساب مي آيد. با نصب يک نرده v شکل در قسمت بالايي در آخور مي توان از جلو و عقب رفتن اسب جلوگيري نمود ، هر چند که اغلب اسبها در اين صورت به عقب رفته و به مارپيچ رفتن در آخور ادامه مي دهند.

راه ديگر بر طرف نمودن اين علائم ، دادن وعده هاي منظم غذايي کوچک به اسب است تا حيوان را مشغول نگاه داريم.پاره کردن قاليچه و خوردن محل کاه و پوشال نيز از علائم خستگي هستند. به طور کلي مشغول نگه داشتن حيوان با تمرينات منظمو وعده هايي غذايي مکرر ، بهترين درمان براي اين عادات است.تعويض محل کاه و پوشال با شيء اي غير خوردني مثل کاغذ روش ديگري براي مايوس نمودن اسب از خوردن محل کاه و پوشال است. هدف اصلي بايد از بين بردن دلايل پنهان خستگي باشد تا از وقوع عادت هاي بد بيشتر جلوگيري کنيم.

اسبها مشکلات سوارکاري بسياري مي توانند ايجاد کنند. چنين عاداتي اکثرا نتيجه درد قلبي ، عادت بد و يا تعليم نا کافي مي باشد.بسياري از اسبها عادت آزار دهنده اي را در خود افزايش داده اند. اين عادت راه رفتن در هنگام سوار شدن بر آنها است. اين کار احتمالا به علت ضربه خوردن به دنده ها يا کشيده شدن دهنه در زمان سوار شدن در گذشته است. در اين صورت ، نمي توان اشب را به خاطر سر پيچي مقصر دانست . اکنون ضروري است که اسب را دوباره تعليم داده و به او اطمينان خاطر داد که هر زمان سوار او مي شويد هيچ دردي نخواهد داشت. به همين شکل ، ناراحتي ناشي از قرار دادنساز و برگ است به شکل نا مناسب موجب بي قراري و بالا و پائين پريدن حيوان مي شود. يراق اسب بايد به طور منظم بازرسي شود تا از هماهنگي و تناسب آن اطمينان حاصل شود.

● سر باز زدن

اين حرکت نمونه اي است از رجوع اسب به غريزه خود که از شيئ بالقوه نگران کننده دوري مي کند. در اين حالت ، بايد به اسب اطمينان خاطري به گونه اي نرم و ملايم اما جدي و قطعي داد. اين حرکت براي اسبهايي که مجاز به بدرفتاري و سر باز زدن در گذشته بوده اند ، حرکتي عادي است.

● رم کردن

عادت بسيار خطرناکي است که بسياري از اسبها از خود نشان ميدهند. به طوري که بسيار رايج است. رم کردن نتيجه عدم تناسب يراق و استفاده تند و خشن از دهنه که به جاي سلطه سوارکار حيوان را به درگيري با سوارکار تشويق مي کند. همچنين هنگامي که اسب ترسيده است به غريزه رم کردن رجوع مي کند. حيوان براي اين کار نبايد تنبيه شود بلکه يک غريزه کاملا طبيعي است و به اطمينان بخشي متين و با وقاري نياز دارد.

● به زمين اند اختن سوار

رفتاري که اسب از آن به عنوان روشي براي نپذيرفتن يا تکان دادن فرد متجاوز استفاده ميکند.در چنين حالتي اسب سوارش را به زمين مياندازدتا از ناراحتي ايجاد شده توسط سوارکار يا يراق خود را آماده سازد.به زمين انداختن سوار ممکن است نشانه شور و هيجان شديداسب باشد که امري غير معمول نيست و در اين حالت هشداري سريع به حيوان مناسب است.

● بلند شدن

عادت خطرناکي است که حيوان به روي دو پاي عقبي خود بلند ميشود.اين حرکت عموماً نمايش تسلط است و با آن بايد جدي برخورد کرد خصوصاً در دوران اوليه عمر حيوان.اسبي که عادت کرده بر روي دو پا بلند شود بسيار خطرناک است و بهترين کار سپردن آن به سوارکاران و مربيان بسيار با تجربه است.

● درباره غرايز اسب

سوارکاري موفقيت آميز به آگاهي و درک غرايز طبيعي اسب نياز دارد.اما حتي قابل اعتمادترين حيوان نيز ميتواند غير قابل پيش بيني باشد.اين وضعيت هنگامي پيش مي آيد که حيوان احساس ميکند تحت کنترل است و در نتيجه غرايز طبيعي حيوان خود را نشان ميدهند.

در طول اعصار,بشر با موفقيت با اسب پيوسته و به شيوه اي هماهنگ با او کنش متقابل داشته است.اسبهاي وحشي حيوانات گله اي هستند که شيوه دفاعي آنها جنگ يا فرار است.

در واقع دوعلت اصلي بسياري از جنبه هاي رفتاري اسب دو غريزه اساسي هستند که بقاي حيوان در حيات وحش به آنها بستگي دارد:

- غريزه قدرتمند گله اي بودن

- توانايي سريع دويدن و فرار کردن از درد سر

اسبهايي که قبلاًاهلي شده هند در ميان گله پرسه ميزنند.اين اسبها که توسط اسب آلفا هدايت ميشوند در جستجوي غذا و سر پناه هستند.غريزه گله -که در تعداد زياد امنيت وجود دارد-و گرايش يک اسب از ديگري اين دسته را با هم نگه ميدارد.اسب نر پيشتاز از گله در برابر مهاجمان و تهديد خطر دفاع ميکند.عليرغم اين واقعيت که امروزه بيشتر اسبها از گله هاي آزاد جدا شده اند,اين غرايز بسيار تثبيت شده هستند.

● جانشين شدن آلفا

اسب آلفاي گله به شما نگاه ميکند و منتظر دستور شما در زمان ترس يا اضطراب است.اسبتان به سمت شما نگاه ميکند براي اينکه به او اطمينان بخشيده و علامتي نشان دهيد که اشاره به مناسب بودن نحوه فعاليت او داشته باشد.بنابراين,اطمينان بخشي به اسب کار بسيار مهمي است اگر ميخواهيد از واکنش ترسناک او که صرفاً به وسيله غرايز ذاتي او سبب گرديده است جلوگيري کنيد.

● آيا غرايز طبيعي علت ريشه اي بد رفتاري هستند؟

اين گفته تا حدي منصفانه است که بگوييم بسياري از مشکلات رفتاري اسبها به غرايز طبيعي نسبت داده ميشوند.براي مثال,چرت زدن صرفاً نشانه عدم تمايل حيوان به ترک گله است.هنگامي که سوارکار يا مربي خود را در نقش عضوي از آلفا قرار ميدهد,حيوان کم کم ترک گله را به شکل امن,مطمئن و قابل پذيرش مي پذيرد.

حتي رام ترين اسبها اغلب زماني که رو به سوي گله دارند,آسايش بيشتري دارند.به همين طريق به عنوان مثال,استفاده از اسبي که مسلط تر است يا سلسله مراتب قدرت خود را افزايش داده تا اسب جوانتري را هدايت کند,در برخورد با مانع ترسناکي براي پرش موفق تر نشان ميدهد.اين امر صرفاًخواهش غريزه طبيعي يک اسب است که با جدا شدن از بقيه گله مقاومت کند.

● آيا لگد زدن و به زمين انداختن سوار رفتارهاي غريزي هستند؟

يک روش کليدي دفاعي که بسياري از اسبها به نمايش مي گذارند لگد زدن و به زمين انداختن سوار است.در حيات وحش,اسب سوارش را به زمين ميزند تا فرد متجاوز يا مهاجم را از پشتش بردارد.

دانستن اين مطلب خصوصاً هنگام سوار شدن بر اسبي جوان سود مند است(تعليم اسب براي محل سوار)به علت ماهيت ديد پيرامون اسب ميتواند لحظه اي سوارکار را بر روي پشتش ببيند.گاهي اوقات اين امر واکنش طبيعي بر زمين زدن سواررا تحريک ميکند که تلاشي است براي دور کردن مهاجم بالقوه.بر زمين زدن سوار و لگد زدن صرفاًواکنشهايي طبيعي هستند.با در نظر داشتناين موضوع,سوار شدن بر اسب هميشه بايد به آهستگي انجام شود و با اطمينان کامل عضو آلفاي گله باشد.اکثر واکنشهاي اسب را ميتوان به غرايز طبيعي نسبت داد.درک نمودن و همدلي کردن با اين واکنش ها به منظور اينکه اسب به شما حرمت گذاشته و به شما اعتماد کند ضروري است.اين در حالي است که شما بخواهيد بيشترين استفاده را از ارتباط با اسب داشته باشيد.

● در مورد ارتباطات اسب

هيچ گاه قدرتهاي اسب را دست کم نگيريد.هر کس که رمان نجواگر اسب اثر فيکولاس ايوانز را خوانده باشد(يا فيلم آن را ديده باشد)بدون شک ميتواند تواناييهاي اسب را در شرکت جستن در الگوهاي ارتباطي پيچيده متوجه شود.

در واقع,اگر تا بحال با اسبي تماس داشته يا سوار ان شده باشيد,متوجه شده ايد که اين دوست شما چقدر راغب به پاسخگويي به شماست.

اسبها در برقراري ارتباط توانايي بالا دارند,نه تنها با يکديگر بلکه با ديگر موجودات و انسانهاي اطرافشان.به منظور اينکه با موفقيت اسبها را کنترل کرده و سوار شويد,به درک روشني از خصوصيات و غرايزي که رفتار اسب را موجب ميشوند,نياز داريد.

● تماس

اسبها به شدت به حس تماس براي برقراري ارتباط با انسانها و با ديگر اسبها وابستگي دارند.اين موضوع در زماني که اسب به فشار پا و فشار وزن سوارکار پاسخ ميدهدبراحتي مشاهده ميشود.از سبيل براي لمس و احساس اشيا بويژه غذا استفاده ميکند.

تيمار داري متقابل بين اسبها شکلي از همکاري سنتي ميان گله ها است.اسبها همديگر را لمس کرده و به هم پوزه مي مالند به نشانه دوستي و پذيرش.تماس فيزيکي با ديگر اسبها براي بهبود ذهني اسب شما ضروري است.

● بويايي

حس بويايي اسب فراتر و حساس تر از انسان است.شناختن دوستان از طريق بويايي جه براي حيوان و چه انسان امکان پذير است.اين بدان معناست که افراد تربيت کننده اسب بايد تلاش کنند تا عطر هايي که از آنان استشمام ميشود,مداوم باشد(مثلاًلوسيون,ادکلنو صابون)بدين منظور که به تشخيص اسب کمک کنند.

همچنين اسبها قادر هستند بوي خطر را که از انسانها متصاعد ميشودحس کنند.اين موضوع تنش ايجاد شده را در زماني که سوارکار يا مربي ترس از خود نشان ميدهد توجيه مي کند.

● زبان حرکات بدن و صورت

زبان بدن و صورت ابزارهاي اوليه ارتباطي براي اسبها هستند که با اين زبان اغلب ترس,کنجکاوي و عصبانيت به نمايش گذاشته ميشود.درحالت ترس،اسبها اغلب سوراخهاي بيني خود را گشادکرده وگوشهاراروي سرميخوابانند.

از سوي ديگر عصبانيت که حرکات صورت مشابهي داردنبايدباترس گرفته شود.چنين حرکاتي ناشي ازخطر معمولا بادم سفت کردن همراه است ودرمراحل دفاعي بابازکردن دهان وبالا قبردن يک پا توام است.

● ارتباط صوتي

حالات فيزيکي اغلب همراه با ارتباطات صوتي است.خرناس کشيدن که با نگاه خيره وعميقي توام است يکي از روشهاي آگاه نمودن ديگراسبهااز احتمال خطراست ويا با اين کارازديگراسبهاي گله بپرسند که آيا آنها تهديد به خطرشده انديانه.تعيين نمودن دوست يادشمن فردي که خودرابراسب تحميل مي کند معمولا به وسيله دميدن شديددرسوراخهاي بيني مشابه خرناس کشيدن مشخص مي شود .صداي شيهه مانند شکل دوستانه ارتباط بين اسبها يابا انساني است که آنرا دوست خود مي دانند.

بيشتر روشهاي ستيزه جويانه به شکل جيغ يا زوزه نشان داده ميشود. حالت دوم جدي تر بوده وعمدتاً نشان دهنده درگيري اي است که رخ خواهد داد.جيغ عمدتاً علامت اخطار تلقي مي شود.شيهه پر صدا ترين ورايج ترين شکل ارتباط صوتي است که به ندرت نشان دهنده اثري است.ازشيهه معمولاًبراي تعيين محل ديگر اسبها يا اظهار استفاده مي شود.

اسب مجموعه کامل ومفصلي از ابزارهاي ارتباطي در اختيار دارد واز آنها به نحو احسن بهره مي برد. برخي اوقات از يک وجود خود اسب حالت ساده استفاده مي کند و گاهي وقتها اين حالت در قالب الگوي پيچيده يا توالي نشانه ها قرار مي گيرد.

وصف بن که اسب مامور مخصوص کشيدن واگن روي ريل معدن است، نمونه اي است از ارتباط دو جانبه شگفت آوري است که بين اسب و انسان وجود دارد.آن داستان چنين است:

بن که اسب کوتوله يک معدنچي بود و دراعماق معدن کار مي کرد، معمولاًدر وقت نهاربا ساندويچهاي صاحب خود شريک مي شد.روزي,بن از نهار خوردن با صاحبش امتناع کرد.در عوض، کناري ايستاد وبه زمين سم ميکشيد.در ابتدا,صاحبش اورا ناديده گرفت اما وقتي که بن شروع به شيهه کشيدن مي کند ورم مي کند, معدنچي تصميم مي گيرد که اسب کوتوله اش را تعقيب کند.تقريباًبه طورناگهاني بام فرو ريخت. درست در همان نقطه اي که معدنچي نشسته بود.يک نمونه فوق العاده از همدلي بود؟شايد چنين باشد.

در عين حال يک مسئله کاملاً روشن است. هر چقدر فردي با اسب صميمي تر شود و به دنياي او راه پيدا کند، پاداشهاي بزرگتري دريافت مي کند.

● همه چيز درباره رفتارهاي سني و ج__ن__س__ی اسب

بنيادي ترين مفهوم در مطالعه رفتار اسبها درک اين نکته است که اين حيوان اجتماعي و گله اي زندگي مي کند و سلسله مراتب پيچيده اي بين گله وجود دارد.

● غريزه گله

الوين هارنلي ادواردز، در مقاله خود تحت عنوان ذهن اسب اين چنين توضيح مي دهد: «غريزه زندگي گله اي به طور مستمر در اسب تظاهر مي يابد که هميشه در پي بازگشت به گله يا بودن در کنار همنوعان خود است». مشکلات رفتاري نظير چرت زدن (امتناع از ترک گله) و يا سختي رام کردن آنها صرفاً رجعت و بازگشت اسب را به غريزه طبيعي او که خواستار بودن در گله است،مي باشد. در زمان تـرس يا تهديد، اسب به طور ذاتـي در طلب راهنمايي خواستن از ديـگر اسبها به آنها نگاه مي کند. او بايد بداند که بجنگد يا بدود.

در هر گله اي، سلسله مراتب قدرت وجود دارد که فقط ترتيب تسلط اسبها مي باشد. رهبر يا همان اسب آلفا، عمدتاً اسبي است که توسط ديگران باهوش تر پير تر شناخته شده و معمولاً ماديان است. بقيه گله براي راهنمايي خواستن در شرايط نا متعارف يا هنگامي که بدنبال غذاي تازه يا سر پناه هستند به او مراجعه مي کنند.

اگر چه عجيب است اما گله اغلب توسط يک اسب نر ( که عقيم نشده) مالکيت مي شود که براي حمايت دسته خود از مهاجمان يا افراد غريبه مسئول است. اکثراً اين غريزه جنگ و نبرد و طبع آتشين و تند اسبهاي نر را براي سوارکاري نا مناسب مي سازد. به اين علت، بيشتر اسبهاي سوارکاري نر عقيم شده اند که خلق و خوي آرامي را به بار مي آورد. پس از عقيم سازي، به اسب نر اسب اخته اطلاق مي شود.

● سن بلوغ

اسبهاي مختلف در سنين متفاوت بالغ مي شوند. به عنوان قانوني کلي، کره ماديان يا کره اسب از زمان تولد بايد کنترل شوند، امـا بر پشت آنها سوار نبايد شد ( حداقل تا تابستاني که در آن سه ساله مي شوند) همانند انسان، روند يادگيري هيچگاه به حد کمال نمي رسد. در عين حال بيشتر اسبها در حدود هفت-هشت سالگي به بلوغ ذهني رسيده که در اين زمان عمدتاً رفتارشان متين تر و پذيرنده تر مي شود.

● آيا سن يا جنس بر رفتار تأثير مي گذارند؟

تربيت عامل مهمي در تعيين رفتار است و نه سن يا جنس. ماديان ها هر چند از نرينه ها آرام تر هستند اما به علت فصلهاي منظم( سيکل تحريکات ج__ن__س__ی ) غير قابيل پيش بيني هستند. اين وضعيت در بعضي موارد آتها را براي مسابقه يا سوارکاري کودکان نامناسب مي سازد. اسبهاي اخته عمدتاً براي سوارکاري ترجيح داده مي شوند به اين علت کهطبيعت آرام تر و خلق و خويي ملايم دارند.

در رابطه با سن، رفتار اسبها از يکي به ديگري متفاوت است، اگرچه عموماً اسبهاي بالاي هشت سال آرامتر بوده و در طرز رفتار خود به پختگي بيشتري مي رسند، به خصوص در محيط ناشناس و بالقوه استرس زا.

● خود را در حکم رهبر دسته معرفي کنيد.

عامل مهم در تعيين رفتار اسب شما اين است که خود را عضو آلفاي گله قرار دهيد به اين منظور که اسب شما به شما احترام گذاشته و براي هدايت و راهنمايي به شما مراجعه کند. اين عوامل به همراه اعتماد داشتن و مطيع بودن، اسب را به سواري دادن و کنترل نمودت او وادار مي سازد، که بدون توجه به سن و جنس حيوان، تجربه اي از سواري راحت تر و لذت بخش تر ايجاد مي کند.

منبع:پایگاه اطلاع رسانی تخصصی اسب و سوار کاری