Resigzed Image Click this bar to view the full image.
*می گویند
مرا آفریدند
از استخوان دنده چپ مردی
به نام آدم
حوایم نامیدند
یعنی زندگی
تا در کنار آدم
یعنی انسان
همراه و هم صدا
باشم

* می گویند
میوه سیب را من خوردم
شاید هم گندم را
و مرا به نزول انسان از بهشت
محکوم می نمایند بعد از خوردن گندم
و یا شاید سیب
چشمان شان باز گردید
مرا دیدند
مرا در برگ ها پیچیدند
مرا پیچیدند در برگ ها
تا شاید
راه نجاتی را از معصیتم
پیدا کنند

* نسل انسان زاده منست
من
حوا
فریب خوردۀ شیطان
و می گویند
که درد و زجر انسان هم
زاده منست
زاده حوا
که آنان را از عرش عالی به دهر خاکی فرو
افکند



* شاید گناه من باشد
شاید هم از فرشته ای از نسل آتش
که صداقت و سادگی مرا
به بازی گرفت و فریبم داد
مثل همه که فریبم می دهند
اقرار می کنم
دلی پاک
معصومیتی از تبار فرشتگان
و باوری ساده تر و صاف تر از آب های شفاف جوشنده یک چشمه دارم

* با گذشت قرن ها
باز هم آمدم
ابراهیم زادۀ من بود
و اسماعیل پروردۀ من
گاهی در وجود زنی از تبار فرعونیان که موسی را در دامنش پرورید
گاهی مریم عمران، مادر بکر پیامبری که مسیح اش نامیدند
و گاه خدیجه، در رکاب مردی که محمد اش خواندند

* فاطمه من بودم
زلیخای عزیز مصر و دلباخته یوسف هم
من بودم
زن لوط و زن ابولهب و زن نوح
ملکه سبا
من بودم و
فاطمه زهرا هم من

* گاه بهشت را زیر پایم نهادند و
گاه ناقص العقل و نیمی از مرد خطابم نمودند
گاه سنگبارانم نمودند و
گاه به نامم سوگند یاد کرده و در کنار تندیس مقدسم
اشک ریختند
گاه زندانیم کردند و
گاه با آزادی حضورم جنگیدند و
گاه قربانی غرورم نمودند و
گاه بازیچه خواهشهایم کردند

* اما حقیقت بودنم را
و نقش عمیق کنده کاری شده هستی ام را
بر برگ برگ روزگار
هرگز
منکر نخواهند شد

* من
مادر نسل انسان ام
من
حوایم، زلیخایم، فاطمه ام، خدیجه ام
مریمم
من
درست همانند رنگین کمان
رنگ هایی دارم روشن و تیره
و حوا مثل توست ای آدم
اختلاطی از خوب و بد
و خلقتی از خلاقی که مرا
درست همزمان با تو
آفرید



*

بیاموز

که من

نه از پهلوی چپ ات

بلکه

استوار، رسا و همطراز

با تو

زاده شدم

بیاموز که من

مادر این دهرم و تو

مثل دیگران

زاده من