پت شاپ پرشین پت
Follow Us
facebook twitter blog google

خبر های روز حیوانات خانگی

  • صندلی راحتی کلاسیک که دوباره به عنوان یک کبوتر ◄ صندلی راحتی کلاسیک که دوباره به عنوان یک کبوتر
      نسخه مدرن صندلی کلاسیک دارای بدنه ای پلاستیکی است که آن را شبیه مجسمه یک کبوتر می کند . صندلی بازو کبوتر که توسط Muddycap طراحی شده است تا برخی از پرها را در دنیای مبلمان به هم بزند. صندلی راحتی کلاسیک که دوباره به عنوان یک کبوتر شهری طراحی شده است چیزی بسیار غیر معمول است. این یک مجسمه کاربردی روی پایه های فولادی است که از پلاستیک کبوتری شکل ساخته شده است. بازوهای صندلی در واقع بال های کبوتری هستند که شما را به نشستن و آرامش در آغوش گرم دعوت می کنند. نگران نباشید، هیچ کبوتر واقعی برای فاکتور راحتی مشورت نشد. صندلی کبوتر کمی نگرش پرندگان را برای هرکسی که به دنبال اضافه کردن رنگ حیات وحش شهری به خانه خود است، بدون بذر پرندگان، به ارمغان می آورد.
  • کارتن تخم مرغ خلاقانه ◄ کارتن تخم مرغ خلاقانه
      کارتن تخم مرغ خلاقانه دارای طراحی بازیگوشی است که طراوت و ارتباط با فرآیند طبیعی را برجسته می کند. بسته بندی "Just Laid Eggs" که توسط Springetts طراحی شده است، بر تخم هایی که به صورت محلی گذاشته می شوند تاکید دارد و تمایل مصرف کنندگان را برای محصولات مزرعه تا سفره جلب می کند. مکانیسم بستن به عنوان یک نشانه بصری برای تخمگذاری در حال تخمگذاری دو برابر می شود. تصویر چاپ شده از مرغ در حالت های مختلف، طنز و جذابیت را به یک بسته بندی تخم مرغ معمولی تزریق می کند تا آن را سرگرم کننده و به یاد ماندنی کند.
  • بطری چشم نواز ◄ بطری چشم نواز
      بطری چشم نواز شراب که شبیه یک پاندا خندان طراحی شده است، منشا شراب برنج و شایستگی غیرقابل انکار پانداها را ترکیب می کند. بسته بندی شراب برنج چینی لیدائو توسط ShenZhen BOB یک بطری شراب را به یک نماد عاطفی و فرهنگی تبدیل می کند. این بسته بندی با ترکیب پاندا، نماد محبوب و شناخته شده چین در سطح جهانی، محصول را به طور خلاقانه ای با میراث خود پیوند می دهد. بطری سرامیکی شراب پاندا دارای کلاه سنتی کشاورز و طناب کنفی است.
  • پشت خراش های غیرمعمولی که شبیه پنجه گربه ◄ پشت خراش های غیرمعمولی که شبیه پنجه گربه
      پشت خراش های غیرمعمولی که شبیه پنجه گربه و چنگک برگ طراحی شده اند ، لایه تازه ای از طنز و خلاقیت را اضافه می کنند. Cat Paw Backscracher یک پنجه بافت دار و گرد در انتهای یک دسته چوبی براق است. پنجه، در رنگ قرمز پر جنب و جوش یا مشکی کلاسیک موجود است، با طرح‌های خز واقعی و پدهای نرم که شبیه حرکت بازیگوش ورز دادن یک گربه واقعی است. پشت خراش چنگک برگ: تفسیر مجدد چنگک باغچه، این طرح برگ ها را با پشت خارش دار تعویض می کند. سر چنگک جمع و جور و زاویه‌دار است و در روکش‌های فلزی مانند سبز تیره یا خاکستری متال موجود است.
  • مبلی برای شما و سگ شما ◄ مبلی برای شما و سگ شما
      مبل نوآورانه دارای پلت فرم متحرکی است که به سگ شما کمک می کند تا به راحتی به کاناپه دسترسی پیدا کند و در عین حال راحتی را افزایش دهد و از فشار بر مفاصلش جلوگیری کند. «مبل CoZY» طراحی شده توسط هیون جین اوه، یک تکه مبلمان دوستدار سگ است که نحوه به اشتراک گذاشتن فضای زندگی خود با حیوانات خانگی خود را دوباره تعریف می کند. این طراحی مبل مخصوصاً برای سگ هایی که مستعد ابتلا به بیماری هایی مانند کشکک کشکک هستند که 80 درصد سگ های کوچک را تحت تأثیر قرار می دهد مفید است .
  • بسته بندی مربعی ایجاد شده برای برند سوسیس ◄ بسته بندی مربعی ایجاد شده برای برند سوسیس
      بسته بندی مربعی ایجاد شده برای برند سوسیس خوک دارای پوشش بامزه ای با صورت خوک است که هم جذاب و هم چشم نواز است. در دریایی از سوسیس های گرد، کوبر جرأت می کند با شکل مکعبی متفاوت باشد . بسته بندی خوک طراحی شده توسط Bunker Media برای برش ساندویچ عالی . این دستگاه که در پلاستیک صورتی براق پیچیده شده است، دارای یک تصویر پوزه خوک جذاب با دو چشم نقطه ای ریز است که به آن بیانی شگفت انگیز می دهد. روی بسته بندی سوسیس خوک Kuber با برش کلاه سرآشپز کارتونی پوشانده شده است.
  • بسته بندی چشم نواز ایجاد شده برای اسباب بازی سگ ◄ بسته بندی چشم نواز ایجاد شده برای اسباب بازی سگ
      بسته بندی چشم نواز ایجاد شده برای اسباب بازی سگ مرغ لاستیکی آن را در قفسه های فروشگاه حیوانات خانگی متمایز می کند. بسته بندی Doggie Dazzle توسط Mathilde Solanet طوری طراحی شده است که شبیه سگی است که مرغ لاستیکی را در دهان خود می گیرد . قسمت بالای بسته بندی نمای نزدیک از صورت یک سگ را نشان می دهد که پوزه آن کاملاً روی بدن مرغ قرار گرفته است. اسباب بازی مرغ لاستیکی به صورت افقی گسترش می یابد تا به نظر برسد که سگ با افتخار جایزه خود را حمل می کند.
  • نیمکت عجیب و غریب که از آناتومی یک مورچه الهام گرفته ◄ نیمکت عجیب و غریب که از آناتومی یک مورچه الهام گرفته
      نیمکت عجیب و غریب که از آناتومی یک مورچه الهام گرفته شده است، بدن تکه تکه شده و پاهای باریک حشره را به گونه ای بازیگوش و پیچیده تفسیر می کند. نیمکت موراوی که توسط مهدی دخلی طراحی شده است ، نشستن را از دریچه بیومیمیک دوباره تجسم می کند و از فرم زیبای مورچه الهام می گیرد. این نیمکت که از آلومینیوم سبک وزن ساخته شده است، به اندازه کافی محکم است تا بدن شما را پشتیبانی کند و به لطف تودوزی مخملی، به اندازه کافی نرم است تا آن را راحت نگه دارد. پاهای دراز و حشره مانند هم بیانیه بصری و هم گواهی بر تعادل و ظرافت است.
  • بسته‌بندی خلاقانه میان وعده سگ ◄ بسته‌بندی خلاقانه میان وعده سگ
      بسته‌بندی خلاقانه میان وعده سگ ، چوب‌های پوست خام را به‌عنوان دندان‌های سگ از پنجره دهان بریده‌شده نشان می‌دهد . بسته بندی Whitebites طراحی شده توسط Cecilia Uhr دارای تصویر سیاه و سفید از صورت یک سگ است که فورا توجه شما را جلب می کند. ناحیه دهان به طرز ماهرانه‌ای بریده شده است، چوب‌های چرم خام که شبیه دندان‌های سگ هستند نمایان می‌شود و پوزخندی برزخی ایجاد می‌کند که نمی‌توان به آن لبخند زد .
  • چراغ سگ ◄ چراغ سگ
      لامپ ناز برای صاحبان داچشوند شبیه سگی با پاهای کوتاه و دراز است . چراغ سگ شیری طراحی شده توسط استودیو Wants and Needs از کره جنوبی .
12345678910بعدیآخرین
(1 - 10) / 29387    |     صفحه 1 از 2939
RSS

GetPagedList: 0,440,,False,False,False,CreationDate,0,10

معرفي نژاد گربه


اخبار ومقالات - گالری


نمایش متن مقالات

گفتگو با ارژنگ امیر فضلی

  تنی که در زیر می خوانید در اصل تلفیقی است از مصاحبه ای که در تابستان 87 با ارژنگ امیرفضلی در مجله چاپ شده بود، به علاوه پاره ای از به جامانده های همان مصاحبه که به علت کمبود فضا در آن زمان چاپ نشد. البته با یک تنظیم جدید!

نقش پدرم، حسین امیرفضلی که از گوینده های شناخته شده رادیو و بازیگر سینما بود، در ورودم به بازیگری یک جورهایی صددرصد بود. من اول می خواستم بروم تجربی بخوانم. بابام می گفت نه، من هم می گفتم می خواهم بروم تجربی بخوانم دکتر بشوم. بابام کوتاه آمد گفت خیلی خب، برو بخوان. رفتیم سال اول تجربی رد شدیم. رد که شدم بعد روم نشد به بابام بگویم، بعد بابام من را گذاشت مدرسه گرافیک. همه چیز هم از آنجا شروع شد؛ آشنایی با هنر و تئاتر و نقاشی. همان جا با داوود اسدی، داریوش موفق و امیر غفارمنش تئاتر کار می کردیم و تنها عشقمان هم همین بود. 

گفتگو با ارژنگ امیر فضلی


کنکور که قبول نشدم رفتم خدمت سربازی ولی جسته گریخته همچنان تمرین تئاتر می رفتم و با بچه های نمایش دانشگاه می چرخیدم. بعدش رفتم خدمت؛ پایان خدمتم مصادف شد با فوت پدرم. از خدمت که برگشتم، دنبال یک کار بودم؛ یک درآمد. 

سال 71 یک نمایشگاه نقاشی گذاشتم (عمدتا هم تو مایه های سورئال نقاشی می کشیدم؛ دالی و این حرف ها) و دیدم از این طریق نمی شود پول درآورد. رفتم توی شرکت های گرافیکی کار کردم، دیدم پولی که می دهند خوب نیست. زمستان 71 در یک شرکت گرافیکی کار می کردم که امیر غفارمنش زنگ زد گفت بیا برای یک کار تلویزیونی تست می گیرند. من و خدابیامرز داوود اسدی با هم رفتیم. برنامه «نوروز 72» بود. یکسری اتود داشتیم برای خودمان که از زمان مدرسه بینمان شکل گرفته بود؛ یک کارهای بامزه ای مثل کاراته بازی و ادای فیلم فارسی های قدیم را درآوردن. آنها را جلوی داریوش کاردان و بقیه عوامل اجرا کردیم؛ آنها هم خوششان آمد و گذاشتند ما در «نوروز 72» بازی کنیم. بعد هم، من و داوود (اسدی) و مهران و حمید لولایی، شروع کردیم کار کردن: اول «پرواز 57» بود و بعدش هم «ساعت خوش».

سر «ساعت خوش»، حجم واکنش های مردم –خصوصا از طرف جوان ها– آن قدر زیاد شده بود که واقعا یک جاهایی از دستشان فرار می کردم. یعنی می توانم بگویم 30 درصدش لذت بود، 70 درصدی خستگی.

احساس نمی کردم زندگی خصوصی دارم؛ چون یادم است سه بار شماره تلفن خانه مان را عوض کردیم، من خجالت می کشیدم از خانه... از مادرم. این فشار و این حجم واکنش هم اذیت می کرد. وقتی می رفتم توی خیابان هم، انگار باز سر کار بودم. بیرون هرجا می رفتیم آن مکان به هم می ریخت و شلوغ پلوغ می شد؛ مکان های عمومی همان موقع از ما گرفته شد.



آیتم مثل فیلم سینمایی است

علاقه ام به نویسندگی از همان «نوروز 72» شروع شد. اتودهایی که سر آن کار با داوود و داریوش موفق و امیر غفارمنش درمی آوردیم، در اصل نویسندگی بود اما ما خودمان نمی دانستیم. وقتی اینها را توی آیتم های «نوروز 72» اجرا کردیم و دیدیم حاصل کار بامزه است، به این فکر افتادم که بگذار باز هم خلق کنم و یک جور بده بستان شد دیگر. اجرا کردیم دیدیم بانک است و این انگیزه ای شد که چیزهای دیگری را هم خلق کنم.

متن های «ساعت خوش» را من و داوود و رضا عطاران می نوشتیم. سبک و سیاق نوشتن ها فرق می کرد، داوود یک نگاه خاصی داشت؛ یک جور طنز تلخ. متن هایی که می نوشتیم لازم نبود برود بالا توی سازمان تصویب بشود. اوایل می رفت اما دیگر خودمان کم کم واقف شده بودیم به اینکه چی باید بنویسم که قابل پخش از تلویزیون باشد. 

گفتگو با ارژنگ امیر فضلی


حالا شاید از هر 40-30 تا نمایش کوتاه، یکی اش را سازمان می گفت نه، این خوب نیست. آخر همه چیز هم که براساس متن نبود، خیلی چیزها را بداهه سر صحنه در می آوردیم. روزهایی می شد که متن نبود، با داوود می نشستیم فکر می کردیم و همان موقع آیتم در می آوردیم. یا روی کاغذ می نوشتیم یا نه، به بچه ها توضیح می دادیم، می گفتیم «آقا یک آیتمه، این جوری و این جوریه، یکی می آد این کار رو می کنه و می ره». بچه ها هم که همه وارد و خبره این کار، همان را در جا بازی می کردند. 

نوشتن آیتم، واقعا کار سختی بود. هر یک دانه آیتم قابل مقایسه با یک فیلم سینمایی است؛ مثل فیلم، یک سوژه باید باشد، یک داستان باید در کار باشد که اول و وسط و آخر داشته باشد. سر آیتم نوشتن، سعی می کردم مثل یک تماشاچی همه چیز را از بیرون ببینم. از مغز خودم بیایم بیرون و از بیرون به مغز خودم نگاه کنم. آن نمایش را در ذهن خودم به تصویر می کشیدم و می دیدم بامزه هست یا نیست. بعد اگر بامزه نیست، چرا این طور است، مثلا اگر تهش خوب نیست، چه کار کنم تا به عنوان یک بیننده شوکه شوم یا بخندم یا یک اتفاقی برایم بیفتد. 

این قدر فکر می کردم که درستش می کردم. یک وقت هایی اول فکر می کردم و درستش می کردم، بعد می آوردمش روی کاغذ. یک وقت هایی هم کابلش مستقیم وصل بود؛ همان جوری که فکر می کردم می نوشتم. معمولا یک بار می نوشتم و چون تند تند هم می نوشتم و خطم بد بود، بچه همیشه ازم شاکی بودند.



آرزوهای خیالی

ضبط «ساعت خوش» درست یک سال طول کشید؛ از اواخر بهار 73 تا اواخر بهار 74. برنامه قسمتی نبود؛ ما همین طور پشت سر هم نمایش کوتاه ضبط می کردیم؛ طوری که فکر می کنم حول و حوش 1500 دقیقه اش هنوز پخش نشده. کار را که تعطیل کردند، حدود یک ماه پخش اش ادامه پیدا کرد و بقیه اش را پخش نکردند. یکدفعه گفتند بس است، نسازید و نساختند و جمعش کردند. به ما فقط گفتند تمام شد؛ «خدا حافظ شما، خدا حافظ شما». 

«ساعت خوش» که تمام شد، بچه ها پراکنده شدند و هرکس رفت سمت و سوی کار خودش. اینکه ساعت خوش، به عنوان یک گروه نتوانست تداوم پیدا کند چند دلیل داشت؛ یکی از دلایلش این بود که مدیریت خوبی بالای سر این گروه نبود و اینکه بچه ها را از نظر مالی خوب ساپورت نمی کردند. 

گفتگو با ارژنگ امیر فضلی


آن موقع بچه ها می خواستند ازدواج کنند یا نامزد کرده بودند یا با خانواده یک دختری صحبت کرده بودند. همه می خواستند تشکیل خانواده بدهند و بعد می دیدند این شهرتی که اینها دارند، هرکسی هر جای دنیا اگر می داشت، وضع مالی اش باید خلی خوب بود و پیش خودشان حساب می کردند ما این قدر شهرت داریم ولی از نظر مالی ساپورت نمی شویم. 

خب، این، یکی از چیزهایی بود که فکر کنم آدم را دلسرد می کرد. آدم با خودش می گفت بروم یک جای دیگر یک کار دیگر هم بکنم، باز حداقل یک پول دیگری دربیاورم. اگر چنین مدیریتی بالای سر ما بود، مثلا می توانست به ما بگوید چه کارهایی را می توانیم انجام بدهیم و چه دستمزدهایی را می توانیم بگیریم. البته اینها یک آرزوی خیالی است، یک آرزوی نشدنی. الان هم که اصلا چنین گروهی وجود ندارد.

تئوری ای برای اینکه چرا «ساعت خوش» تعطیل شد ندارم؛ فقط باهاش کنار آمدم. در اوج شهرت مجبور شدم بروم در یک شرکت، با حقوق ماهی 20 هزار تومان بازاریاب تبلیغاتی بشوم. زن هم گرفته بودم و واقعا 20 هزار تومان به هیچ جایم نمی رسید. هم خودم آنجا کار می کردم و هم خانم ام آمده بود آنجا کار می کرد ولی باز پولمان نمی رسید. 

حالا با آن چهره شناخته شده، باید می رفتم کارخانه –چه می دانم– سیمان و میلگرد و اینها. آن مجله ای که من در آن کار می کردم، یک مجله معماری بود. می رفتم برایشان آگهی می گرفتم. خب، خود این برایم خیلی سخت بود. هرجا می رفتم، نگاهم می کردند و می خندیدند. بعضی ها می خواستند سر صحبت را باز کنند، بعضی ها چرت و پرت می گفتند، بعضی ها آگهی نمی دادند، بعضی ها اذیت می کردند. مثلا با ید به یک کارخانه گچ و سیمان می رفتم و می گفتم: «هی آقا، بیا! آگهی بده تو رو خدا». 

من یکی دو سال در آن مجله کار کردم و بعد از یک مدت مجله هم ورشکست شد. بعدش یک بار نماینده یک شرکت معروف در خیابان بیخ خر من را گرفت که «آقا! شما آمدی قرارداد بستی، این قدر هم پول گرفتی، آگهی ما را چاپ نکردی، پول ما را پس بده!». حالا من یک ساعت باید برایش توضیح می دادم که این دو ماه آخر، شرکت پول ما را هم نداده.»

گفتگو با ارژنگ امیر فضلی

 



قرار بود در فیلم بیضایی بازی کنیم

سر «ساعت خوش» 24-23 سالم بود. فکر می کردیم در آینده با گروه کارهای سینمایی خیلی خوبی خواهیم کرد که برای دیدنش صف های خیلی طولانی کشیده می شود. کارهای تلویزیونی خیلی خوبی می کنیم و سریال های خوب ولی... نشد. سال 74 بعد از ساعت خوش برای کار با آقای بیضایی در فیلم «چه کسی رئیس را کشت؟»

با آقای شایسته قراردادی بستم که اکبر عبدی و رضا شفیعی جم هم قرار بود در آن بازی کنند اما هرکس از یک طرف به مشکل خورد و کار خوابید و به جایی نرسید. یک نفر هم می خواست فیلمی با حضور همه بچه های گروه بسازد که وقتی دستمزدی را که باید می داد حساب کرد، مخش سوت کشید و جا زد.

محصولات فروشگاه مرتبط با این مقاله
نظرات کاربران
ثبت نظر
نام شما
ایمیل شما
نظر شما
ارسال به دوستان
نام شما
ایمیل شما
ایمیل گیرنده
توضیحات
کد امنیتی
کد CAPTCHA
کدی که در زیر نمایش داده شده است را وارد نمایید
:                شبکه های اجتماعی پرشین پت را دنبال کنید 

face.jpg (205×206)   tw.jpg (204×224)pin.jpg (204×224)

10 خبر اخر سایت

◄ صندلی راحتی کلاسیک که دوباره به عنوان یک کبوتر
◄ کارتن تخم مرغ خلاقانه
◄ بطری چشم نواز
◄ پشت خراش های غیرمعمولی که شبیه پنجه گربه
◄ مبلی برای شما و سگ شما
◄ بسته بندی مربعی ایجاد شده برای برند سوسیس
◄ بسته بندی چشم نواز ایجاد شده برای اسباب بازی سگ
◄ نیمکت عجیب و غریب که از آناتومی یک مورچه الهام گرفته
◄ بسته‌بندی خلاقانه میان وعده سگ
◄ چراغ سگ
◄ لامپ گربه ای
◄ فسیل دایناسور لگو تی رکس
◄ کلاه زیبای ساخته شده از نمد
◄ مدفوع وحشی اثر خورخه هررا
◄ میز خانه سگ
◄ تخت سکوی چوبی با خانه سگ
◄ کوزه خرس شکلی
◄ اسب ربات چهار پا
◄ چراغ شب مرغ
◄ مبلمان خالی از سکنه با پاهای عنکبوت
◄ قاب دوربین فیدر پرنده
◄ بستنی قهوه گربه
◄ قهوه به یاد ماندنی دارای تصاویر زیبای جغده
◄ قاب دوربین فیدر پرنده
◄ بستنی آموزشی به شکل کوه یخ
◄ کفش های میکی موس
◄ ماسک صورت Cthulhu
◄ کیف دستی میکی موس
◄ گودال آتش کوسه
◄ کاناپه راحت حیوانات خانگی
بعدی 1 قبلی

جدیدترین مقالات

◄ گدایی کردن در حیوان شما
◄ عقیم سازی
◄ جوش در سگ ها
◄ ورزش دادن گربه ها
◄ راهنمای کلی برای نگهداری از گربه
◄ کتامین
◄ كتاب(7)
◄ چه مواد غذایی برای سگ مفید است؟
◄ چگونگي نصب برنامه و ورود به برنامه
◄ فيبر ها
◄ انتخاب اسم برای سگ نر
◄ حالا من چی کار کنم ؟
◄ گربه های ناز نازی
◄ German Shorthaired Pointer
◄ فروش گربه پرشین کت
◄ فصل چهارم
◄ گربه و نازایی ! توهم یا واقعیت؟
◄ مهناز افشار و دلفین
◄ British Shorthairs
◄ ماهي و ماهي خور
◄ شباهت حيوانات
◄ صندلی راحتی کلاسیک که دوباره به عنوان یک کبوتر
◄ Dog Fashion
◄ دکتر هومن و جراید
◄ انگل های داخلی در سگ ها
◄ معرفی دکتر شیری
◄ iهیولا ها
◄ قارچی معده در پرندگان
◄ پرورش لارو آناباتوئیدها (ترجمه)
◄ Metynnis Fasciatus
◄ شارک دم قرمز - Red Tailed Shark
◄ اپیلاتی دهان آتشی - firemouth epiplaty
◄ اطلاعات عمومی خانواده سیکلیده ها 2
◄ دراگون – Dragon
◄ مارماهی الکتریکی - electrophorus electricus
◄ سیچلاید های افریقایی
◄ اسب دریایی - Hippocampus
◄ جلبک ها اکواریوم های اب شیرین
◄ بخاری آکواریوم - Aquarium Heater
◄ انجماد اسپرم - How To Glaciation spermatozoon
◄ رفتار درماني براي سگها
◄ پولیوما ویروس در پرندگان
◄ تغذیه ایگوانا
◄ قیمت روز خودرو
◄ سگ پیتبول
◄ شی هوا هوا
◄ Belgian Sheepdog
◄ پیشینه سالوکی (تازی)
◄ رژیم غذایی مناسب برای مقابله با سوءهاضمه در اسب (ترجمه)
◄ راهنمای کلی برای نگهداری از سگ
◄ آموزش استفاده از جعبه خاک به خرگوش
◄ ایورمکتین در سگ ها
◄ گربه نژاد هیمالین
◄ تراریوم برای خزندگان
◄ غدای بچه گربه
◄ یازده سال اسارت سگ
◄ حقوق حیوانات از ۱۴ قرن قبل در اسلام مطرح شده است
◄ سگ در ایران باستان
◄ رفتار شناسي در حيوانات
◄ مردی که سگ همسایه اش را خورد+عکس
◄ Z
◄ بیضه ها
◄ انگل ژيارديا (اين تک سلولي خطرناک)
◄ "وگانیسم"
◄ عمر حیوانات چقدر است
◄ نگهداری از رتیل اوسامبارا بابون
◄ یوزپلنگ
◄ خرگوش به عنوان حیوان خانگی
◄ درماتوفیتوز (Dermatophytosis)
◄ کم خونی فقر آهن در گربه ها
◄ انواع مسمومیت های شیمیایی و غذایی در سگ
◄ حیوانات در برف
◄ زشت‌ترین سگ دنیا»
◄ پیراهنی برای عاشقان گربه
◄ نی نی های بامزه در لباس حیوانات
◄ پرشین پت نماینده انحصاری فربیلا در ایران
◄ چرا سگ ها به دنیال دم خود میگردند
◄ | German Wirehaired Pointer
◄ Redbone Coonhound
◄ Chinook
dram film izle