در باره کم مو بودن یا بی مو بودن انسانها انواع دلائل نظیر « عصر افزایش رطوبت» در تاریخ زمین شناسی یا کم مویی وسیله ایی برای افزایش جذابیت برای جنس مخالف و… در مد نظر دانشمندان قرار گرفته بود تا آنجا که در سال ۱۹۶۷ در کتابی با عنوان « میمون بی مو»، محققین مدعی شدند: «بی مویی دلیل اصلی تفاوت انسان با میمون ها است»


در مقابل این توجه همگانی به کم مویی بدن انسان، توجه خیلی کمتری به این واقعیت شده است که در هر سانتیمتر مکعب از پوست، تعداد ریشه های مو در بدن انسان مساوی است با سایر اعضای خانواده میمون ها و تفاوت فقط در ضخامت و بلندی موها است.

اما سئوالی که به طور طبیعی ایجاد می شود این است که وظیفه موهای ظریف شده و کوتاه تر شده انسان چه می تواند باشد چون به نظر نمی رسد مثل سایر پستانداران مشابه، وظیفه پشمالو بودن انسان ربط مستقیم و اساسی به گرم نگه داشتن بدن، تزئین و یا حتی تطبیق و همرنگ شدن در طبیعت برای حفظ جان باشد.
برای یافتن جواب، sabelle Dean و Michael Siva-Jothy، دو محقق دانشگاه Sheffield در انگلیس دست به تحقیقاتی زدند که در فصلنامه بیولوژی منتشر گشته است. آنها به این نتیجه رسیدند که اعلام خطر در باره حشراتی که در بدن انسان لانه می کنند نظیر کنه و کک، یکی از دلائل ماندگاری مو در بدن انسان می باشد.
آنها مثل همیشه از موش آزمایشگاهی قابل دسترس در دانشگاه ها برای این نوع آزمایشات یعنی « دانشجویان» استفاده کردند تا تحقیقات دقیق و عملی شان را تدارک ببینند. ۱۹ دانشجوی مرد و و ۱۰ دانشجوی زن پذیرفتند که موهای یک نقطه از بازوی شان تراشیده شود و با مداد رنگی دائره ایی درست کردند که با نوعی ژل نفتی حصار شده بود تا به خاطر قرار دادن حشرات ریز، قادر به کنترلِ جابجای و سرایت شان به بقیه نقاط بدن دانشجویان باشند


همه مسیر تحقیقات و صحنه آرایی نظیر گشنه نگه داشتن حشرات موذی، ایجاد دو نوع لکه متفاوت بر روی پوست ( تراشیده شده و مودار و البته تفاوتی که بین نسبت ظرافت موهای بدنِ زنان و مردان وجود دارد) به ثبت این واقعیت علمی انجامید که حشراتی نظیر کک و کنه، در قسمت تراشیده شده بازوها، قرصت و سرعت بیشتری برای گاز گرفتن و ( مکیدن خون و تخم گذاری) دارند ولی در محوطه های مودار، حرکات شان و حضورشان سریعتر تشخیص داده می شود و طبیعتا بشر می توانست با هر امکان ممکن از شر شان خلاصی یابد.

دانشجویان قادر بودند با فشار دادن بر روی یک دگمه مخصوص، تعداد دفعاتی که حضور حشرات مزبور را بر روی بازوهای خود حس می کردند را ثبت کنند. برای مثال میانگین توجه دانشجویان از حضور حشرات در محوطه مودار بازوها به ۴ ثانیه می رسید ولی در قسمت تراشیده شده قدرت تشخیصِ حضور جانوران فوق کمتر می شد و به هر ۱۰ ثانیه می رسید. در ضمن ملاحظه شده است که در عمل، آماده شدن برای نیش زدن در محوصه مودار، کندتر از محوطه تراشیده شده است.
نتیجه گیری مشخص از این آزمایش، این حقیقت بود که یکی از دلائل ماندگاری موهای هر چند کم پشت شدهِ در بدن انسانها، کنترل و اخطاری است که وجود مو برای تشخیص و حتی زدودن حشرات ناخواسته از روی بدن انسان فراهم می کند.