گرچه امروزه انتخاب
تهران به عنوان پایتخت ایران از دید كارشناسان محیط زیست خبطی بزرگ و خطایی نابخشودنی به شمار میآید اما آن روز كه
آقا محمدخان قاجار این دهكده كوچك را پایگاهی برای استقرار حكومت قاجار قرارداد، تصمیمی درست، بجا و سرنوشت ساز گرفت، زیرا موقعیت نظامی – جغرافیایی
تهران طوری بود كه پشت سرش در شمال، چابك سواران قاجار گوش به زنگ بودند و زیر پایش در مركز و جنوب ایران، مهم ترین مدعیان سلطنت خونینترین نبردها را تدارك میدیدند.
به هر حال
تهران پایتخت شد و ماند تا كنون تا تبدیل شود به یك كلان شهر، كلانشهری با مشكلات خاص خود كه همتی مضاعف را برای حل مشكلاتش میطلبد.
نام «تهران» را در متون قدیم اسلامی در ترجمه احوال یكی از محدثین بزرگ به نام
«محمد بن ابو عبداله حافظ تهرانی رازی» میبینیم. این اثر مربوط به ۱۱۵۷ سال پیش است و این خود دلیل بر آن است كه در آن روزگار دهكدهای به نام «تهران» وجود داشته و از آبادیهای حومه «ری» به شمار میرفته است. در فارسنامه
«ابن بلخی» نیز كه مربوط به سالهای ۵۰۰ تا ۵۱۰ هجری قمری یعنی ۹۱۸ سال پیش میباشد.
از «تهران» به خاطر انارهای خوبش یاد شده است. اگر چه در آثار مكتوب قدیمی از
تهران قبل از اسلام نام برده نشده است، لیكن كاوشهای باستان شناسی ۱۳۲۱ شمسی در دهكده
«دروس» شمیران نشان میدهد كه در این منطقه، در هزاره دوم پیش از میلاد، مردمی متمدن زندگی میكرده اند. همچنین كاوشهای دیگری كه در ۲۸ سال پیش در ارتفاعات
قیطریه انجام شد، حاكی از آن است كه این پهنه در سه هزار سال پیش، محل زندگی مردمی متمدن بوده است و همین بررسیها نشان میدهد كه «تهران» در اعصار قبل از اسلام از مناطق مذهبی بوده و آیین زرتشتی در این منطقه رونق داشته است. همچنین پرستش «مهر» و آیین «ناهید پرستی» نیز در جلگه پهناور «تهران» از رواج كامل برخوردار بوده است. در متون قدیم از محلات
«عودلاجان» و
«چال میدان» و
«بازار» و
«سنگلج» به عنوان قدیمیترین مناطق «تهران قدیم» یاد شده است. همچنین از مطالعه این متون چنین برمی آید كه
مردم دهكده «دولاب» و «تهران» پیرو مذاهب اهل سنت و اهالی «ونك» و «فرحزاد» شیعه و زیدی مذهب بودهاند. در كتاب «
آثار البلاد» زكریای قزوینی نیز، كه مربوط به ۶۷۴ هجری قمری (یعنی ۷۴۴ سال پیش) است، اطلاعات جالبی درباره مردم این دهكده وجود دارد
در این كتاب «تهرانی»ها مردمی سرسخت و یاغی، باج نده و ستیزه جو توصیف شدهاند. همچنین آمده است كه «تهران» 12 محله دارد و اهل هر محله با محله دیگر در نزاعند و به سلطان وقت خراج نمیدهند، خانه هایشان نیز در زیر زمین است. این نكته را
یاقوت حموی نیز در كتاب
«معجم البلدان» آورده و نوشته است: «
خانهها ی ایشان را دیدیم كه به تمامی در زیر زمین ساخته شده است و راه عبور درهایی كه به خانهها میرسد، در نهایت تاریكی و صعوبت عبور است، این كار را برای جلوگیری از تهاجم شبانه و غارت سپاهیان میكنند و هرگاه خانهها چنین نمیبود، كسی در آنجا باقی نمیماند.» اما
تهران در زمان اكنون دیگر آن
تهران سابق نیست شبهایش چونان روز روشن است و خانه هایش بزرگ است بهطوری كه میتوان آن را شهری نامید كه هیچ گاه نمیخوابد. شهر
تهران با خندقی عمیق توسط چهار دروازه احاطه شده است. دروازه جنوب به اصفهان میرود و دروازه شمال غرب به تبریز. در جلوی هر دروازه به فاصله ۲۰۰ یارد (هر یارد ۹۱/۴ سانتیمتر) یك برج مدور قرار دارد كه بهوسیله خندقی محافظت میشود. این استحكامات برای زیرنظر داشتن دشمن و سنگربندی ساخته شده است و خروج از دروازهها كاملا از بالای این بناها مراقبت میشود. خیابانهای
تهران تنگ و پر از گل و خاك است. شترها، قاطرها و الاغها و چه بسا یك یا دو فیل سلطنتی، مدام از اینجا به آنجا میروند و خیابانها را مسدود میكنند.
از دروازه قزوین كه وارد
تهران شوید، فضای باز بزرگی نمایان میشود كه پر است از حفرههای عمیق و عریض یا به عبارت دیگر گودالهایی كه در زمین فرورفته اند. در اطراف این گودالها شكافهای متعددی است كه به خانههای زیر زمینی راه دارند. اما
تهران با تمام كاستی هایش به عنوان پایتخت توانست در معادلات سیاسی صد ساله اخیر نقش ارزندهای را ایفا كند نقشی نام این كلانشهر را در سراسر دنیا به سر زبانها انداخت.
تهران با اینكه یك شهر كلان به حساب میآید اما به مانند كلانشهرهای دیگر دنیا نیست و این بر میگردد به خوی گرم و صمیمی مردم این دیار خویی كه از دیر باز در رگ و ریشه این مردم بوده و خواهد بود و همین است كه
تهران را از دیگر شهرهای كلان دنیا متمایز میكند.