شخصیتهای فیلم
ترانه علیدوستی «پرستو»
رسول صدرعاملی را میتوان پدر سینمایی ترانه علیدوستی دانست. او برای نخستین بار در
فیلم «من ترانه 15 سال دارم» به واسطه صدرعاملی كشف شد و شاید به ثمر رسیدن استعدادش را مدیون این كارگردان باشد. پرستو در
«زندگی با چشمان بسته» قبل از شروع مصائب
فیلم و تیتراژ ابتدایی، یادآور معصومیت ترانه علیدوستی در «من ترانه 15 سال دارم» است. معصومیتی كه میمیك چهره در باورپذیر كردن آن نقش موثری دارد. دختری دبیرستانی كه گاهی شیطنتهای دوران كودكی در او جلوه میكند و گاه هم نجابت دخترانه كه ماحصل ورود به دوران جوانی است، نگاه او را معنادارتر از گذشته نشان میدهد.
نكته قابل توجه در بازی علیدوستی به تصویر كشیدن پنهانكاریهای متولدین دهه 60 است. نسلی كه با وجود پایبندی به خانواده، راه تعامل را گم كرده اند و بیش از هر چیز، در برابر چشمان پرسشگران نسلهای قبل از خود، سكوت را ترجیح میدهند. تناقض رفتاری این نسل در دوران كودكی و نوجوانی در مقایسه با دوران جوانی در بازی بدون پیرایه علیدوستی بدون كوچك ترین خودنمایی، بروز میكند. او نخستین و تنها انتخاب صدرعاملی برای ایفای این نقش بوده و فیلمنامه بر اساس او نگارش شده است.
حامد بهداد «علی»
جوان سركش و هنجارشكن
«بوتیك» برای دومین بار همكاری با صدرعاملی را تجربه كرد. شاید كسی تصور نمیكرد حامد بهداد در
فیلم «هر شب تنهایی» بتواند عهده دار نقش جوان آرامی باشد كه در مقابل مشكل بزرگ زندگی اش، عاقلانه ترین راه را انتخاب كند. اما صدرعاملی خطر این كار را به جان خرید و بهداد را از قالبهای رایجی كه در سینما به او پیشنهاد میشد دور كرد. «زندگی با
چشمان بسته» شانس دیگری برای بهداد بود كه ثابت كند تجربه قبلی با صدرعاملی یك اتفاق نبوده و او میتواند گاهی در دل مسائل و مشكلات، نقش هدایتگری را داشته باشد كه میخواهد خانواده خود را از فروپاشی نجات دهد. علی، جوان سر به راه خانواده یی است كه به دلیل موقعیت شغلی اش، در شهر دیگری زندگی میكند و به دور از تمام فشارهای تربیتی خانواده و محله و همچنین تعصبات موجود، از طریق نامه، سالها رابطه خوبی با خواهر خود، پرستو، دارد. اما درست زمانی از نزدیك با خانواده روبرو میشود كه همه چیز به ورطه نابودی كشیده شده است. حامد بهداد پسر عزیز كرده یی است كه برای حفظ خانواده خود، سعی میكند قضاوت عادلانه یی داشته باشد. عشق او به خواهر و نزدیكی باورها و اعتقاداتش به هم، باعث میشود دادگاه را بدون حضور متهم برپا نكند. علی در نهایت برای حفظ خانواده بر اثر یك اتفاق هزینه میشود.
پریوش نظریه «مادر»
پذیرفتن نقش مادری سنتی با اعتقادات محكم شاید برای پریوش نظریه تجربه جدیدی بود. او به دلیل زاویه دار بودن صورت و چهره آرام، بیشتر از اینكه بتواند یكی از اركان خانواده سنتی به شمار بیاید، میتواند نماینده زنی برخاسته از طبقه متوسط جامعه باشد. اما صدرعاملی یكی از نقشهای كلیدی فیلمش را به او سپرد و او را به بازی با صورت بدون كمترین دیالوگ، تشویق كرد. مادری كه علاقه به پسر را بروز میدهد اما امیدی به اصلاح دخترش ندارد و دیگر او را عضوی از خانواده نمیداند. او مدام نگاهش را از صورت دختر دریغ میكند و در برزخی گرفتار شده است كه حتی مخالفتی با كشتن دختر و حفظ آبروی نیم بند خانواده ندارد. اما در سكانسی كه اهالی محل دست به جمع كردن استشهاد محلی برای بیرون كردن پرستو از محله میبرند، احساسات مادرانه اش غلبه میكند و با كنایه به همه میگوید او هم حاضر است استشهاد را امضا كند. نظریه انتخاب تازه یی برای چنین نقشهایی است اما صدرعاملی میتوانست جایگزین بهتری برای او پیدا كند.
فرهاد آییش «پدر»
به یادماندنی ترین تصاویر از فرهاد آییش در سینما و تلویزیون، زمانی است كه پیرمردی مهربان و ساده دل را به تصویر میكشد. شاید به همین دلیل كسی نمیتواند او را در قالب مردی مقاوم در قبال افكار و عقایدش، بپذیرد. صدرعاملی در «زندگی با چشمان بسته» نقش پدر خانواده را به آییش سپرد و شاید بدش هم نمیآمد طنز ذاتی آییش در نقش دخیل شود. پدری كه دخترش را دوست دارد اما ترجیح میدهد لكه ننگی را كه آبروی چندین و چندساله اش را در محل نشانه رفته، سر به نیست كند. به خاطر همین با تمام دودلی، برای او قبر میكند و دست به چاقو میبرد تا این لكه ننگ پاك كند. پدر رابطه بهتری با دختر دارد و بیشتر از مادر در متهم كردن دختر، تردید میكند. اما حضور بیشتر در محله و میان مردم او را آزار میدهد.
فرهاد قائمیان «مقدم»
یكی از بهترین انتخابهای صدرعاملی، قائمیان است. او پیش از این فیلم در «دعوت» ابراهیم حاتمیكیا توانسته بود نقش مردی را بازی كند كه با وجود موقعیت خوب اجتماعی، از شرایط موجود خود ناراضی است و به همین خاطر پیله تنیده شده اش را میشكند. قائمیان در «زندگی با چشمان بسته» نیز نخستین مرد هنجارشكن محله است كه قواعد موجود را زیر پا میگذارد و به زعم افراد محله گناهكار است اما به دلیل مرد بودن، هیچگاه مانند پرستو محاكمه نمیشود و كسی برای بیرون كردن او از محله، اقدام به جمع كردن استشهاد محلی نمیكند.