میگویند در جایی از سرزمین چین، مردم به پای دختربچههای خردسال چوبهایی میبندند كه مانع زیاده از حد بزرگ شدن قطر پای آنها شود. مردم هر جامعه و سرزمینی تصوری از زیبایی دارند؛ زیبایی چهره، زیبایی اندام، زیبایی پوشش و لباس و خیلی چیزهای دیگر كه فرهنگ یك جامعه تعیین میكند.
چینیهایی كه چوب به پای دختربچههای خردسال میبندند، معتقدند پای كوچك و كمقطر زیباتر از پای بزرگ و زمخت است. تصوری كه از زیبایی داریم، ما را وا میدارد بدن و پوششمان را طوری مدیریت كنیم كه مطابق با معیارهای عمومی جامعه، زیبا به نظر برسیم.
پوشیدن لباسهای تنگ یا گشادی كه خیلی اوقات با آنها راحت نیستیم، رژیمهای غذایی عجیب و غریب كه گاهی سلامتیمان را به مخاطره میاندازند، شیوههای مختلف اصلاح مو و... هیچكدام اموری بدیهی و طبیعی نیستند. همه این امور بر اساس یك تعریف فرهنگی اجتماعی رایج از زیبایی تعیین و تثبیت میشوند.
اما هیچ پدیده اجتماعی جاودانی وجود ندارد. همانطور كه جامعه با شتاب یا آرامآرام تغییر میكند، تعریف آدمها از زیبایی هم عوض میشود. اینكه مردمی به زیبایی پاهای كوچك و ظریف باور داشته باشند، نباید باعث شود تصور كنیم این كه آنها روزی پاهای زمخت را زیبا بینگارند، غیر ممكن است.
مد در وهله اول با عمومیت یافتن یك برداشت یا یك تعریف از زیبایی فردی شكل میگیرد و با همگانی شدن یك روش در آرایش و پوشش مطابق با این تعریف و برداشت تثبیت میشود. این همگانی شدن میتواند در سطح یك گروه كوچك، یك طبقه اجتماعی یا در كل جامعه اتفاق بیفتد. وقتی تعداد زیادی از مردم یك شهر باور كنند مردانی كه موهایشان را از ته میتراشند زیبا و جذاب هستند و عدهای هم در عمل موها را بتراشند، میتوانیم بگوییم پدیدهای به نام مد در این شهر در حال وقوع است.
مدها با نوعی فشار هنجاری از سوی جامعه حمایت یا طرد میشوند. روزگاری در همین تهران پوشیدن شلوار پاچه گشاد و گذاشتن سبیل كلفت مد بود. امروز اگر كسی با این سر و شكل توی شهر پیدا شود، انگشتنمای خاص و عام خواهد شد و مسخرهاش خواهند كرد. این تمسخر چشمهای از همان فشارهای هنجاری است و به همین دلیل این روزها بندرت كسانی ممكن است پیدا شوند كه با شلوار پاچهگشاد در خیابانهای تهران قدم بزنند.
مهمتر از همه خصوصیاتی كه درباره مد گفته شد، ویژگی متمایزكننده مد است. مدها معمولا وسیلهای برای تمایز و تشخص بخشیدن به یك گروه، یك طبقه یا یك قشر اجتماعی هستند. هیپیها عدهای از ساكنین محله هِیت اَشبری سانفرانسیسكوی آمریكا بودند. آنها صاحب خردهفرهنگی بودند كه با حاشیهگرایی، مصرف مواد مخدر، داشتن موی بلند، جمعهای قبیله مانند، شعار برای صلح، ستایش از دنیای عشق و آزادی، پرورش گل و علاقه به موسیقی راك مشخص میشد. آنها شیوه ویژهای برای آرایش و پوشش داشتند كه از دیگران متمایزشان میكرد.
تقلید از یك مد در واقع تلاش خودآگاه یا ناخودآگاه افراد برای نشان دادن تعلقشان به یك گروه، طبقه یا سبك زندگی است. اگر ثروتمند بودن در جامعهای ارزشمند باشد، بسیاری از افراد آن جامعه خواهند كوشید از نحوه پوشش و آرایش طبقه ثروتمند تقلید كنند یا اگر سبك زندگی مردمان طبقه متوسط كشور آمریكا در جای دیگری از دنیا ارزشمند تلقی شود، بسیاری از افراد در سرزمینهای دور از آمریكا از ظاهر و قیافه آنها تقلید خواهند كرد.
هر چه یك مد عمومیتر و همگانیتر شود، خاصیت تمایزآفرینیاش را برای گروه یا طبقهای كه آن را به وجود آورده، بیشتر از دست خواهد داد. وقتی همه به شكل گروه و طبقهای كه میخواهد متفاوت جلوه كند در بیایند، طبقه یا گروه تمایزخواه مد جدیدی خواهد آفرید.
مدها بسته به سرعت تحولات جامعه تغییر میكنند. گاه سرعت تحولات آنچنان زیاد است كه معیارهای 2نسل از زیبایی فردی به طور كامل متفاوت از آب درمیآید. وقتی كه پدران و پسران، مادران و دختران هیچ دركی از مدهای پوششی و آرایشی هم ندارند.
به نظر پدر و مادرها لباسهایی كه فرزندانشان میپوشند، شیوههایی كه مو و رویشان را میآرایند مسخره و شایسته مؤاخذه است. فرزندان هم از آرایش و پوشش والدین چنین دركی دارند و گاه حتی از اینكه مادر و پدر با چنین آرایش و پوشش از مد افتادهای در جمع رفقای آلامدشان ظاهر شوند، خجالت میكشند.
در مواجهه با چنین تضادی چه باید كرد؟ پدرها و مادرهای زیادی چاره را اعمال فشار بیشتر بر جوانان میدانند و فكر میكنند باید كنترل بیشتری روی نوع پوشش و آرایش فرزندانشان داشته باشند. از سوی دیگر جوانها هم كوتاه نمیآیند. هر روز با مدهای عجیب و غریبتری در سطح شهرها روبهرو هستیم و این موضوع مایه دردسر و جنگ و جدل در خیلی از خانوادهها شده است.
شاید بد نباشد بزرگترها به این نكته توجه كنند كه آنها جوانیشان را در زمانه و روزگار دیگری گذراندهاند. آن روزها نوع دیگری از پوشش و آرایش مد بوده و تعریف دیگری از زیبایی رواج داشته است. به حكم آنكه روزگار عوض شده است، جوانان هم حق دارند درباره این مقولهها طوری دیگر بیندیشند و روشهایی متفاوت از چیزی كه والدین میپسندند، برای پوشش و آرایششان انتخاب كنند.
توجه جوانها هم به این مساله ضروری است كه هر جامعه شئونات خاص خودش را دارد. گرایش به مدهای تازه فینفسه بد نیست، اما وقتی پوشش و آرایش آنها باورها، هنجارها و شئونات فرهنگی جامعه را زیر پا میگذارد، بزرگترها حق دارند اعتراض كنند و مورد توبیخ قرارشان دهند.