چهره فوتبال ایران این روزها به موجود ناقص الخلقهای سراپا ایراد میماند که هر گوشهاش را معضلی فرا گرفته است. از مدیریت گرفته تا سهل انگاری و بی نظمی، با این حال شاید یکی از زشتترین پدیده فوتبال ایران که به شدت هم اپیدمی شده، عادت به دروغگویی است؛ عادتی که کاملا جز متن فوتبال قرار گرفته و جالب آنکه در این پروسه بیمار گونه گاهی فردی که خود قربانی دروغ شده در جایی دیگر در نقش فردی کم صداقت ظاهر می شود. در ادامه گزارش قانون تنها بخشی از عمده ترین نمونه های این عارضه را آن هم در بین اصلی ترین چهره های فوتبال ایرانی بررسی می کنیم:
1- اشتباه با طعم قرمه سبزی
12 اسفند سال 1386 بحث انتخاب سرمربی تیم ملی فوتبال بسیار داغ بود. در این روز مهدی تاج نایب رییس فدراسیون فوتبال تعدادی از خبرنگاران را به اتاقش فراخواند و در حالی که آنها را ناهار قرمه سبزی میهمان کرده بود، اعلام کرد که کار انتخاب سرمربی تیم ملی تمام شده و افشین قطبی هدایت این تیم را برعهده گرفته است. اما ساعتی بعد نام علی دایی بعنوان سرمربی تیم ملی معرفی شد و حرف تاج اشتباه از آب درآمد. البته ادعاهایی مانند نبودن اختلاف میان او و علی کفاشیان در فدراسیون فوتبال که اکنون دیگر کاملا مشخص شده واقعیت ندارد را باید یکی دیگر از جلوه های بی صداقتی در نایب رییس فدراسیون فوتبال بدانیم.
2- جشنواره دروغ
ماجرای برکناری علی دایی در فروردین 88 از تیم ملی یک جشنواره دروغ تمام عیار بود. برکناری علی دایی را ابتدا همه تکذیب کردند از حسینی روابط عمومی فدراسیون گرفته تا علی کفاشیان رییس فدراسیون. حتی خود علی دایی هم ابتدا این خبر را قبول نداشت اما به فاصله یک روز تکذیب ها تبدیل به تایید شد. دایی اعتقاد داشت حکم برکناری از مراجع بالایی رسیده و فدراسیون می گفت در جلسه هیئت رییسه این تصمیم گرفته شده است. دایی فدراسیون کفاشیان را به دروغگویی متهم کرد و در ادامه هم شواهد نشان داد که دایی چندان بی راه نگفته است.
3- دروغگوی جذاب
یکی از سوداگران فوتبال ایران را باید افشین قطبی دانست. قطبی در اردیبهشت سال 88 سرمربی تیم ملی شد و قول هایش هم همراهش آمد. اول قول صعود به جام جهانی و بعد از ناکامی در اولی، قول قهرمانی در جام ملت های آسیا را داد. هرپند که بعد از ناکامی مدعی شد چنین قول هایی نداده است. از فضایل افشین قطبی همین بس که بازیکنی مانند دی کارمو را بعنوان یک بازیکن تراز اول به پرسپولیس قالب کرد اما بعدا مشخص شد دی کارموی قطبی با چیزی که تعریفش را کرده زمین تا آسمان فرق دارد.
4- کله پاچه مسموم
هرچه از لیگ برتر سال 87-88 می گذشت بیشتر مشخص می شد که امیر واعظی آشتیانی و امیر قلعه نویی مدیرعامل و سرمربی وقت استقلال با یکدیگر مشکل دارند اما در تمام طول فصل آنها این اختلاف را تکذیب کردند و حتی ماجرای کله پاچه های صبحانه خود را به عنوان سند دوستی شان رو کردند. اما بعد از قهرمانی استقلال در آن فصا اختلافات عیان شد و در نهایت بعد از مدتی هر دوی آنها از استقلال رفتند. جالب آنکه دو همسفره قدیمی که می گفتند هیچ اختلافی با هم ندارند، بعد از جدایی بارها صحبت های شدیداللحنی را بر ضد هم انجام دادند.
5- آمارسازی ژنرال
امیر قلعه نویی زمانی که سرمربی سپاهان بود در برنامه ورزش و مردم مدعی شد 22 سال سابقه حضور در استقلال را دارد و در این مدت 17 جام را برای این باشگاه به ارمغان آورده اما بعدها بررسی آماری نشان داد که او 15 سال و نیم بعنوان بازیکن و مربی در استقلال حضور داشته و در کسب 10 جام هم نقش داشته است. قلعه نویی یکی، دو هفته پیش هم در برنامه زنده ورزش و مردم گاف جالبی داد و درابتدای حضور بعنوان میهمان تلفنی مدعی شد برنامه را ندیده و نمی داند میهمان برنامه چه کسی است، جالب آنکه میهمان برنامه پرویز مظلومی سرمربی استقلال بود. با این وجود قلعه نویی در طول برنامه نقل قولهایی از مظلومی را بیان کرد که مربوط به برنامه همان روز بود و معلوم شد ژنرال هم برنامه را می دیده و هم میدانسته مظلومی میهمان این برنامه است.
6-اظهارات عجیب کفاشیان
علی کفاشیان آدم خاصی است. در ماجرای برکناری شریفی او ابتدا اعلام کرد که رییس آن زمان کمیته انضباطی مشکلات خانوادگی داشته و خودش استعفا کرده است اما بعد از اینکه بحث درخواست کاشانی برای برکناری شریفی پیش آمد، کفاشیان گفت که خودش تصمیم به برکناری شریفی گرفته است. در ماجرای افتضاح حذف تیم امید هم کفاشیان قول برخورد با عوامل این اتفاق از جمله فریدون معینی و پرهیزگار را داد اما در نهایت هیچ اتفاقی نیفتاد و این افراد هم اکنون همچنان در فدراسیون فوتبال مشغول هستند.
7- دروغهای حقیقی
در انتهای لیگ 89-90 با بالا گرفتن اختلافات حبیب کاشانی و علی دایی، هر دو طرف ضمن افشاگری طرف مقابل را به دروغگویی متهم کردند فراتر از ادعاهای کاشانی و دایی در این ماجرا هر دو این افراد جایگاه و منزلت خود را قربانی کردند.
8- برخورد نامناسب با کیا
برخورد حمید استیلی با مهدی مهدوی کیا در ابتدای لیگ 90 بسیار ناامیدکننده بود. او ابتدا به مهدویکیا گفته بود که او را برای پرسپولیس میخواهد اما بعد از مدتی اعلام کرد که این بازیکن انتخاب دوم یا سوم او خواهد بود و در پست مهدوی کیا انتخابهای دیگری وجود دارند. با این حال آزاردهنده ترین قسمت این برخورد زمانی بود که بعد از رفتن مهدوی کیا به داماش، استیلی باز هم مدعی شد که مهدوی کیا را می خواسته است و اینجا بود که دیگر صبر مهدوی کیا لبریز شد و از بیصداقتی استیلی سخن گفت.
9- استعفا میدهم!
علی فتح اللهزاده سرپرست قدیم و مدیرعامل فعلی باشگاه استقلال در نشست مطبوعاتی اول فصل این باشگاه اعلام کرده بود که اگر مشکلات مالی استقلال برطرف نشود، ظرف یکماه استعفا میکند. اما زمانی که موعد یکماه به سر رسید او مدعی شد مشکلات مالی استقلال برطرف شده است. او در وصف رسانههایی که قولش را یادآوری میکردند هم گفت آنها خودشان را به خواب زدند. اما تاکید چندباره مظلومی بر اینکه 8 ماه است حقوق نگرفته، قهر کردن های مجتبی جباری بخاطر مسائل مالی، شکایت جان واریو برای دربافت طلب های گذشته و دهها اظهار نظر در مورد مشکلات مالی از پورحیدری گرفته تا نظری جویباری ثابت می کند که چه کسی خودش را به خواب زده است. این جمله گهربار هم برای فتح اللهزاده است: «از آدمهایی که برای ماندن در پستشان التماس میکنند،متنفرم».
10-استاد!
در مورد داریوش مصطفوی ابتدا باید به خاطرهای از مرحوم ناصرحجازی رجوع کنیم. مرحوم حجازی در خاطراتش گفته است:«سیزده سال پیش قرار بود سرمربی تیم ملی شوم. در آن زمان مصطفوی رییس فدراسیون بود. یک شب جمعه یکی از دوستان مشترک من و علی پروین زنگ زد و گفت چه نشستهاید که مایلیکهن به عنوان سرمربی تیم ملی انتخاب شده است. زنگ زدم به آقای مصطفوی و گفتم چنین چیزی شنیدهام . گفت: «من رئیس فدراسیون فوتبالم، کی میخواد سرمربی انتخاب کنه.» گفتم: «صبح معلوم میشه.» و صبح آقای مایلیکهن به عنوان سرمربی تیم ملی انتخاب شد و سپس درباره دو جمله جدید او یعنی «دلال بازی از زمان دولت خاتمی در فوتبال باب شد» و «اختیار فوتبال را به من بدهند 10 دقیقهای همه چیز را درست میکنم» تنها میتوان به همان عنوان استاد اشاره کرد.
11-به باقری دروغ گفتند
ماجرا مربوط به پیشنهاد مدیریت فنی تیم فوتبال تراکتورسازی از سوی مدیرعامل باشگاه به کریم باقری بود که بعد از مخالفت امیر قلعه نویی با آمدن کریم، جعفری به طورکامل اصل پیشنهاد را تکذیب کرد و موجب ناراحتی کریم باقری شد.
12- دروغ شهریار
علی دایی در زمان مخالفت با کاشانی بارها گفته بود مخالف آمدن مدیر سیاسی به پرسپولیس است اما بعد از آمدن رویانیان از او حمایت کرد و قول همکاری داد تا نشان دهد مشکلش با شخص بوده و نه خواستگاه آن فرد. در واقع دایی نشان داد که خودش هم حرف خودش را قبول ندارد.
13-گاف سرخابی
محمد رویانیان، مدیرعامل جدید باشگاه پرسپولیس زمانی که به این باشگاه آمد در مقابل شائبه استقلالی بودنش تاکید کرد که پرسپولیسی است، غافل از آنکه مدتی قبل در گفتوگو با ماهنامه امین جامعه که برای نیروی انتظامی است در بخشی از صحبتهایش به استقلالی بودنش اذعان کرده بود.
14-دستهای پشت پرده
محمود خوردبین به تازگی گفته است که عدهای نمیخواستند او و پروین در پرسپولیس با همدیگر کار کنند. گویا خوردبین فکر میکند همه اهالی فوتبال آلزایمر دارند و مناسبات نه چندان دوستانه او و پروین بر سر جدایی از پرسپولیس در دهه 80 تاکنون برجای مانده است را از یاد بردهاند.
15-حکم مایلی کهن
محمد مایلی کهن در سال 87 بعد از شکایت علی دایی به حکم دادگاه یکسال از گفت و گو با رسانه ها منع شد، به گفته وکیل دایی در آن برهه دلیل حکم دادگاه کذب گوییهای مایلیکهن بوده است و در واقع حتی آقای انتقاد خودش هم در این وادی گرفتار شده است. مایلیکهن در طول این فصل و دوران کاری در پرسپولیس بارها گفت بعنوان مدیرفنی تنها به استیلی مشورت میدهد و دخالتی ندارد اما گفتوگو با برخی مربیان مانند خاکپور و چمنیان برای آمدن به پرسپولیس بدون اطلاع استیلی نشان داد گاهی او هم دچار تناقض میشود.
16- مدعی اخلاق
محمد دادکان از چهرههای مدعی اخلاق فوتبال ایران است و به تازگی گفته که در فوتبال ایران همه دروغ میگویند. اما دادکان هم شاید فراموش کرده که در زمان ریاستش بر فدراسیون فوتبال یکبار ماجرای بازی ایران و آرژانتین را پیش کشید اما رسانهها این حرف او را غیر واقعی خواندند و به مرور زمان مشخص شد حق با رسانهها بوده است.
17- مهندس معروف!
در زمان حضور داماش گیلان در لیگ یک، فیروز کریمی بعد از برکناری از سمت سرمربیگری این تیم درباره عابدینی افشاگری کرد و او را به دروغگویی متهم کرد.
18-عقب نشینی آقا معلم
نمیتوان از مجید جلالی دروغ شنید اما او در زمانی که کاملا جدی وارد بحث دوپینگ شد و کاملا هم مشخص بود منظورش کدام تیم و کدام بازیکنان هستند، در نهایت حاضر نشد بر سر حرفش بایستد و اعلام کرد که منظور او کلی بوده و به فرد خاصی اشاره نداشته است.
19-خصومت بی دلیل
اصغر دلیلی، مدیرعامل سابق باشگاه ذوب آهن اصفهان مدعی شده بود که عدهای در کارخانه با او مشکل دارند و به همین دلیل باشگاه دچار مشکلات مالی شده است اما وقتی با دستبند به سراغش آمدند و کارش به بازداشت کشید معلوم شد که ماجرا 180 درجه برعکس بوده است.
20- تعارف اصفهانی
علیرضا رحیمی، مدیرعامل باشگاه سپاهان اصفهان آنقدر موضوع شکایت تیم قطری را تکذیب کرد تا در نهایت روزی که قصد داشت مدارکش را برای کنفدراسیون فوتبال آسیا ارسال کند، حکم نتیجه سه بر صفر بازی تیمش آمد. یک نکته جالب دیگر از رحیمی آنکه طی یک روز ابتدا در برنامه صبح ورزش و مردم عنوان کرد که گلایه ای از ساکت مدیرعامل پیشین سپاهان ندارد و عصر همان روز در گفت و گو با یک خبرگزاری به شدت از دست ساکت ابراز ناراحتی کرد.
21- ضعف مظلومی
پرویز مظلومی بارها مدعی شده است که اگر بازیکنی از دستورش سرپیچی کند یا برای تیم حاشیه بسازد با او برخورد میکند تا امروز که رفتار مظلومی با امثال جباری، میداوودی و کرار جاسم نشان می دهد که مظلومی نمی تواند به حرفی که می زند پایبند باشد و این هم ضعف بزرگ اوست.
22-دروغ آکادمی
تمام ماجراهای آکادمی باشگاه استقلال جای خود این گفته رضا رجبی درباه اینکه گفته اش به پدر یکی از بازیکنان برای پرداخت مبلغ 10 میلیون تومان شوخی بوده است هم در جای خود جالب توجه است.
23- دروغ بعد از شاهکار
صادق کرمی بعد از شاهکار مشترکش با منیعی در ورزشگاه تبریز مدعی شده که داشته کشاله پایش را گرم می کرده است. این بازیکن شاهین بوشهر حتی عکسهای مستند حرکت نادرستش را ساختگی میداند.
24- ادعا در حد المپیک
محمد علی آبادی، رییس کمیته ملی المپیک بعد از کسب کرسی نایب رییسی شورای المپیک آسیا مدعی شد عنوان بزرگی را به دست آورده اما بعد از مدتی مشخص شد که این سمت تشریفاتی بود و این شورا دارای چندین نایب رییس است.
25- وعده خصوصیسازی
وعدهاش درباره خصوصی شدن استقلال و پرسپولیس در سال 90 تاکنون عملی نشده است.
تمامی این بی صداقتیها در کنار وعدههای عملی نشده مانند واگذاری دو باشگاه بزرگ پایتخت و تکمیل ورزشگاه نقش جهان اصفهان نشان می دهد که فوتبال ایران بر پشته های دروغ پیش می رود و شاید سوال تلخ اینجاست که اگر قرار بود از صداقت در فوتبال کشور بنویسیم آیا مثالهای گزارش به تعداد انگشتهای یک دست هم میرسید؟