وقتی نخستین
ساخته سینمایی
بهمن گودرزی را میبینید ابتدا این سؤال برایتان ایجاد میشود که چطور یک نفر این ریسک را میکند که نخستین کارش تا این حد شبیه یکی از پرفروشترین فیلمهای کمدی سال گذشته باشد و ترسی از شکست در کارش نداشته باشد اما وقتی پای صحبتهای او مینشینید نهتنها بسیاری از سؤالات و چراییها رنگ میبازند که حتی موضوع، شکلی دیگر بهخود میگیرد و حرفهایی را میشنوید که حیرت آورند.
در ادامه میتوانید هرآنچه را که گودرزی از قصه تولد شیش و بش نقل میکند، بخوانید.
برای شروع در مورد روند نگارش فیلمنامه شیش و بش و تلفیقی که با فیلمنامه ساندویچ سرد پیدا میکند، کمی توضیح دهید.
زمانی که فیلمنامه ساندویچ سرد به من پیشنهاد شد خیلی از سلیقهام دور بود و باید یک بازنویسی اساسی
روی آن صورت میگرفت. من ترجیح دادم که شخص دیگری غیراز خودم این بازنویسی را انجام دهد، به همین دلیل با تهیهکننده به این نتیجه رسیدیم که پیمان قاسمخانی این کار را انجام دهد. پس از آن قراردادی با او بستیم و قرار شد که با توجه به آنچه مدنظر ما بود این بازنویسی انجام شود. اواسط کار بود که قاسمخانی، خشایار الوند را هم برای انجام این کار با خودش همراه کرد. اما فیلمنامهای که بعد از آن به ما دادند تا نیمهاش خوب نوشته شده بود و از نیمه به بعد آن مشکل اساسی داشت. از آن طرف وقتی که گلزار به جمع اضافه شد و در جریان داستان قرار گرفت به ما گفت که او هم فیلمنامهای دارد به نام شیش و بش که خیلی شبیه ساندویچ سرد است و صادقانه آن فیلمنامه را در اختیار ما گذاشت و اجازه داد که از متن او هم برای کار استفاده کنیم. در نهایت هم کار تلفیق این دو فیلمنامه و سروسامان دادن به آن را من انجام دادم.
پس بحثی که این روزها مطرح میشود مبنی براینکه پیمان قاسمخانی اعلام کرده بازنویسی این فیلمنامه را انجام نداده و صرفا مشاور این پروژه بوده و به خاطر رفاقتی که وجود داشته اسمش در تیتراژ با این عنوان آورده شده است، چیست؟
در این مورد باید با محمد شایسته که مجری این طرح بوده و با پیمان قاسمخانی قرارداد بستهاست، صحبت کنید. چون ایشان عنوان میکنند که در این پروژه مشاور بودهاند درصورتی که معمولا چنین رقمهای میلیونی را برای مشاوره نمیدهند. تا جایی که من در جریان هستم او برای بازنویسی فیلمنامه به این پروژه ملحق شد، اما اینکه چند درصد این کار را خودش انجام داد و چند درصدش را خشایار الوند که خودش به گروه اضافه کرده بود، نمیدانم. فقط اطلاع دارم قراردادی که با او بسته شد و پولی که گرفت مربوط به بازنویسی فیلمنامه ساندویچ سرد بود.
یعنی بازنویسی کار را بهطور کامل پیمان قاسمخانی انجام داد؟
وقتی فیلمنامه شیش و بش به پروژه اضافه شد ما بخشهایی از ساندویچ سرد را به این متن اضافه کردیم که بازنویسیاش توسط پیمان قاسمخانی و خشایار الوند انجام شده بود.
بازنویسی نهایی را هم که در واقع تلفیق این دو فیلمنامه بود، من انجام دادم که در تیتراژ هم آورده شده است.
شیش و بش نخستین کار سینمایی شماست. هنگام ساخت چقدر به گیشه و فروش بالای فیلم فکر میکردید؟
خیلی برایم مهم بود. من معتقدم که سینما با مخاطب است که معنا پیدا میکند و سینمایی که مخاطب ندارد مثل سینمای جشنوارهای را نمیپسندم. من دوست دارم طوری فیلم بسازم که پرمخاطب و البته آبرومند باشد. زمانی هم که میخواستم شیش و بش را بسازم، تماشاچی و در ادامه آن فروش مناسب فیلم جزو اهدافم بودند.
در مورد انتخاب بازیگران فیلمتان بگویید که چطور به این دو گزینه رسیدید؟
وقتی تهیهکننده در کار دست شما را باز میگذارد طبیعتا به سراغ بهترین گزینهها میروید. گلزار و حیایی هم نخستین گزینههای ما بودند و برای اینکه بتوانیم این دو نفر را در فیلم داشته باشیم چیزی حدود 10، 11ماه فیلم را متوقف نگه داشتیم. ما برای رسیدن به این دو انتخاب بهای زمانی پرداخت کردیم.
این نگرانی را نداشتید که بودن گلزار و حیایی در کنار هم با توجه به موضوع داستان میتواند برای مخاطب تداعیگر فیلم کما شود و اثرتان از این جهت آسیب ببیند؟
نه، بهدلیل اینکه در سینما این اتفاق زیاد میافتد که بازیگرانی به کرات با هم همبازی میشوند. این دو نفر 2فیلم باهم بازی کردند که یکی مثل کما فیلم موفقی شد و دیگری تله بود که نتوانست اثر موفقی شود و پس از آن سالهاست که این دو نفر بهدلیل اینکه شرایطش برای کارگردانان و تهیهکنندگان وجود نداشته، نتوانستند با هم همکاری داشته باشند تا هنگام ساخت این فیلم که امکانش از همه نظر برای تهیهکننده وجود داشت. ما هم این کار را انجام دادیم و نگرانیای هم نداشتیم.
مسئله دیگری که در شیش و بش وجود دارد شباهت زیاد آن به سن پترزبورگ است؛ هم از لحاظ جنس شخصیتها و هم از نظر قصه. کمی در مورد چرایی این ماجرا توضیح میدهید؟
بهنظر من این دو ربطی به هم ندارند. شاید تنها وجه اشتراک آنها بهانهای است که این دو نفر برای تکمیل این پازل بهدنبال آن میافتند. دلیلش هم این است که فیلمنامه شیش و بش که متعلق به محمدرضا گلزار است خیلی قبلتر از فیلمنامه سنپترزبورگ نوشته و ثبت شده است و در واقع به گفته محمدرضاگلزار این دوستان در آن کار نگاهی به فیلمنامه شیشوبش داشتهاند. از سوی دیگر صرف اینکه آن اتفاق افتاده بود، نمیشد این پروژه را متوقف نگه داشت. اما با وجود این ما همه سعی مان براین بود که از هرآنچه که فکر میکردیم از این فیلمنامه برداشت شده یا در آنجا به ذهن خودشان رسیده، دور شویم.
یعنی سن پترزبورگ با توجه به فیلمنامه شیش و بش به نگارش در آمده است؟
بله چون شیش و بش ابتدا قرار بوده در دفتر آقای اعتباریان و توسط کارگردان دیگری
ساخته شود ولی وقتی که این اتفاق نیفتاد و قرار بر این شد که فیلمنامه دیگری
ساخته شود، ناخودآگاه از این فیلمنامه برداشتهایی شد. البته در این زمینه میتوانید با خود گلزار بیشتر صحبت کنید.
از پایان بندی فیلم بگویید. در آخرین پلان میبینیم که سامی در زندان است اما از داوود، دیگر خبری نیست؛ درصورتی که مشخص نمیشود این عدمحضور او به چه دلیل است و در واقع یکی از شخصیتهای اصلی قصه در انتها بیهیچ سرانجامی غایب میشود!
با توجه به آنچه در آخرین سکانس فرودگاه میبینیم متوجه میشویم که این دو نفر دستگیر میشوند. اما واقعیت این است که در آن زمان ما دیگر امین حیایی را نداشتیم، بهدلیل اینکه برای کار کلاه پهلوی به فرانسه رفته بود و دیگر در آن پلان خاص حضور ندارد (که البته در آن پلان المانی از اسکندر را گذاشتهایم). از سوی دیگر با توجه به آنکه ما از ابتدا بهطور قطع قصد ساخت بخش دیگر این فیلم را به نام جفت شیش داشتیم، چنین پایان بندیای را برای فیلم درنظر گرفتیم تا شروع کار بعدی مان جذابتر شود.
پس کمی هم از جفت شیش برایمان بگویید.
جفت شیش، قسمت دوم شیش و بش است که در حال نوشتن قصهاش هستیم. سعیمان هم بر این است که در این پروژه از تمام عوامل شیش و بش استفاده کنیم.